12 نتیجه برای هیدرولوژی
سیدسعید اسلامیان، علیرضا زارعی، احمد ابریشمچی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
یکی از روشهای تحلیل منطقهای جریان کم، استفاده از روش رگرسیون چندگانه برای بهدست آوردن روابطی بین دبی جریان کم با دورههای بازگشت معین و ویژگیهای حوضه آبخیز است، که در این پژوهش برای برآورد دبی جریان کم با دورههای بازگشت مختلف در حوضه آبریز مازندران از آن استفاده شد. پس از تحلیل فراوانی نقطهای جریان کم برای 20 ایستگاه آب سنجی، آزمون همگنی انجام شد و دو ایستگاه غیر همگن شناخته شده و از محاسبات حذف گردیدند. روابط منطقهای بین دبی جریان کم با دورههای بازگشت 2، 5، 10 و 20 سال و ویژگیهای حوضه شامل مساحت حوضه، ارتفاع متوسط حوضه، حداقل ارتفاع حوضه، فاکتور شکل، طول شاخه اصلی رودخانه، طول شاخه اصلی رودخانه از مرکز ثقل تا نقطه خروجی حوضه، در صد مساحت جنگلی، میانگین بارش سالانه و شیب متوسط حوضه به مدلها راه یافتند. در نهایت میانگین خطای نسبی مدل برای دورههای بازگشت 2، 5، 10 و 20 سال به ترتیب برابر1/41، 41/3، 45/0 و 2/47 درصد بهدست آمده، که در مقایسه با ب دیگران، مدلها از خطای کمتری برخودار بودند.
سعید مرید، شهلا پایمزد،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
استفاده از معرفهای هواشناسی و به خصوص بارندگی از دیر باز برای پایش خشکسالی مد نظر بوده و روشهای بسیاری در این خصوص ارائه شده است. اما علاوه بر آنها، معرفهای هیدرولوژیکی نیز میتوانند نقش مهمی را در بیان وضعیت خشکسالی داشته باشند. در این تحقیق، یکی از معدود روشهای پایش هیدرولوژیکی خشکسالی به نام روش چانگ که مقیاس روزانه دارد، با تغییراتی برای ارزیابی چگونگی خشکسالی روزانه استان تهران مورد استفاده قرار گرفت و سپس با شاخص خشکسالی مؤثر ( Effective Drought Index ) (EDI) که تنها شاخص هواشناسی با مقیاس روزانه است، مقایسه شد. نتایج ضمن تأیید قابلیتهای روش چانگ و اهمیت دخالت معرفهای هیدرولوژیکی در پایش خشکسالی، نشان میدهد که روش چانگ از حساسیت بیشتری به کمبود منابع آبی در شرایط خشکسالی برخوردار میباشد. به طوری که مقایسه دو روش طی سه سال 78-1377 الی 80-1379 حاکی از این است که 1/31 درصد ایام توسط چانگ خشکسالی "بسیار شدید" و شاخص خشکسالی موثر برای همین طبقه از خشکسالی رقم 7/3 درصد ایام را اعلام کرده است. به دلیل دخالت معرفهایی مانند ذخیره سدها و آب زیرزمینی، روشهای هیدرولوژیکی همراه با شاخصهای هواشناسی میتوانند ترکیب ایدآلی را در اعلام وضعیت خشکسالی ارائه دهند که در آن هم خشکسالی ناشی از کاهش نزولات و هم ناشی از مصرف بالا و سوء مدیریت قابل تفکیک باشد.
اسماعیل دودانگه، سعید سلطانی، علی سرحدی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
این مطالعه به بررسی روند متغیرهای اقلیمی و تأثیر احتمالی آنها بر تغییرپذیری منابع آبی میپردازد. برای این منظور آزمونهای ناپارامتریک من- کندال و اسپیرمن جهت بررسی روند بارش سالانه، بارش حداکثر 24 ساعته، سیل و جریان حداقل مربوط به 23 ایستگاه منتخب هیدرومتری و 18 ایستگاه سینوپتیک واقع در حوضه سد سفیدرود به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که روند مجموع بارش سالانه و بارش حداکثر 24 ساعته در تعداد کمی از ایستگاهها معنیدار است درحالیکه در مورد جریانهای حداقل و سیل این تعداد بالاتر است. با استفاده از آزمون توالی من- کندال (SQMK ) نیز نقطه شروع روند پارامترهای اقلیمی، از جمله مجموع بارش سالانه مربوط به سالهای 1965-1970، و نقطه شروع روند متغیرهای هیدرولوژیک، از جمله سیلاب مربوط به دهه 1970 – 1980، مشخص شد. نتایج نشان میدهد تغییرپذیری پارامترهای اقلیمی احتمالاً متأثر از تغییرات اقلیمی است. از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی ممکن است یکی از عوامل مؤثر بر روند کاهشی جریانهای حدی در دهههای گذشته باشد. بنابراین میتوان گفت تغییرات اقلیمی و فعالیتهای بشر باعث روند کاهشی متغیرهای هیدرولوژیک میباشند.
سید سعید اسلامیان، محسن قاسمی، سمیه سلطانی گردفرامرزی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
در این تحقیق به منظور بررسی وضعیت جریانهای کم در حوضه آبخیز کرخه از پنج شاخص جریان کم رودخانهای شامل 10،7Q، 20،7Q، 10،30Q، 3،4Q و95Q استفاده شد و آمار دبی روزانه 12 ایستگاه هیدرومتری این حوضه در طول دوره آماری سالهای 46-1345 تا 81-1380 مورد استفاده قرار گرفت. همگنی دادههای دبی از طریق آزمون توالی بررسی شد. مقادیر شاخص 95Q با ترسیم منحنیهای تداوم جریان مشخص شد و چهار شاخص 10،7Q، 20،7Q، 10،30Q ، 3،4Q به کمک تحلیل فراوانی جریانهای کم 4، 7 و 30 روزه محاسبه گردید. پس از محاسبه شاخصها، دورههای جریان کم در ایستگاههای مختلف مشخص شد. ناحیهبندی شاخصها نیز به کمک روش کریجینگ صورت گرفت. نتایج نشان داد که شاخصهای 3،4Q و 95Q نسبت به بقیه شاخصهای جریان کم مقادیر کمتری دارند و هرچه دوره بازگشت افزایش یابد، مقدار شاخص جریان کم کاهش مییابد. براساس نقشههای ناحیهبندی شاخصهای جریان کم، بیشترین مقدار شاخصهای جریان کم در نواحی مرکزی و جنوبی حوضه میباشد و هرچه به سمت شمال حوضه حرکت شود از مقدار این شاخصها کاسته میشود. نتایج نشان میدهد که سالهای وقوع خشکسالی هیدرولوژیک در ایستگاههای مختلف حوضه آبخیز کرخه یکسان نیست، ولی در سالهای 46-1345، 78-1377، 79-1378، 80-1379 و 81-1380 در بیشتر ایستگاهها خشکسالی هیدرولوژیک اتفاق افتاده است، به طوری که در این سالها به ترتیب در 67، 92، 84، 75 و 59 درصد ایستگاهها خشکسالی هیدرولوژیک اتفاق افتاده است.
شهین مرادیپور، حسین زینیوند، عبدالرضا بهرهمند، علی نجفینژاد،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1393 )
چکیده
ارزیابی رفتار هیدرولوژی و بررسی فرسایشخاک بهعنوان یک بحران زیستمحیطی، به منظور حفظ امنیت اکولوژیکی حوزه آبخیز در سطح مطلوب، ضرورت دارد. در این تحقیق سعی بر این است که با استفاده از مدل هیدرولوژیکی توزیعی- مکانی WetSpa، رسوب-گراف آبخیز طالقان را شبیهسازی نموده و از این طریق میزان کارایی مدل جهت پیشبینی فرسایش و رسوب مشخص گردد. نقشههای رقومی پایه و سریهای زمانی پیوسته در گام زمانی روزانه ورودیهای اصلی مدل میباشند. واسنجی پارامترهای مدل برای 5 سال ابتدای دوره آماری و اعتبارسنجی مدل برای دوره 4 ساله بعدی و با لحاظ کردن دوره سه ماهه آمادهسازی (گرم شدن) مدل در آغاز هر دوره انجام شد. نتایج ارزیابی مدل، صحت شبیهسازی دبی جریان را براساس معیار نش- ساتکلیف 7/82 درصد در دوره واسنجی و 79 درصد در دوره اعتبارسنجی نشان میدهد. در ادامه بهمنظور شبیهسازی فرسایش و انتقال رسوب، واسنجی بخش (ماژول) فرسایش و رسوب صورت گرفت. نتایج، معیار نش- ساتکلیف 60 و 64 درصد را بهترتیب برای غلظت و انتقال رسوب معلق نشان داد. نتایج ارزیابی مدلWetSpa در آبخیز طالقان، نشان میدهد مدل مؤلفههای هیدرولوژیک از جمله رواناب و همچنین کنش خاک توسط قطرات باران و جریانسطحی، هدررفت خاک و غیره را در مکان و زمان با دقت قابلقبول برآورد میکند.
مریم شماعی زاده، سعید سلطانی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
خشکسالی هیدروژیک معمولاً بر منطقه وسیعی تأثیر گذار است و جریان حداقل رودخانهای شاخص مناسبی برای مطالعه خشکسالی هیدرولوژیک است. در این تحقیق جهت پیشبینی خشکسالی هیدرولوژیک در حوزه آبخیز کارون شمالی، 14 ایستگاه با طول دوره آماری مناسب و آمار ثبت شده تا سال آبی 88-1387 انتخاب شد و 13 خصوصیت فیزیوگرافی و اقلیمی از ایستگاههای منتخب برای انجام آزمون همگنی به روش تحلیل خوشهای سلسله مراتبی مد نظر قرار گرفت. سپس سری زمانی جریان حداقل 7 روزه، برای هر ایستگاه محاسبه شد و بر اساس آزمونهای نکویی برازش کای اسکوئر و کلموگراف اسمیرنوف و همچنین محاسبه آماره توزیع گامای 2 پارامتره به عنوان بهترین توزیع منطقهای شناسایی گردید و دبی جریان حداقل 7 روزه با دوره های بازگشت 5، 10،20، 50 و 100 سال با استفاده از نرمافزار FREQ در هر ایستگاه برآورد گردید. سپس تحلیل منطقهای جریان کم به روش رگرسیون چند متغیره انجام شد. به علاوه با ترسیم منحنی تداوم جریان در هر ایستگاه، شاخص نیز برای هر ایستگاه استخراج گردید و نقشههای ناحیهبندی شاخصهای ، ، و تهیه شد. نتایج تحلیل منطقهای نشان داد که ارتفاع متوسط و شیب متوسط حوزه آبخیز کارون شمالی از عوامل مؤثر بر جریان حداقل در این حوزه میباشند. همچنین بررسی نقشههای ناحیهبندی جریان حداقل نیز نشان داد از میان نواحی که بیشتر خشکسالی را تجربه میکنند گستره جنوب شرقی حوزه، خشکسالی شدیدتری را نسبت به سایر نقاط تجربه میکند.
سیدهادی صادقی، هدی قاسمیه، سیدجواد ساداتی نژاد،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
رواناب سطحی یکی از دلایل اصلی در فرسایش و کاهش حاصلخیزی خاک، رسوبگذاری در مخازن و کاهش کیفیت آب رودخانه است. بنابراین، پیشبینی دقیق پاسخ حوضه به رویدادهای بارش، بسیار مهم است. مدلهای هیدرولوژیک، نمایش ساده شدهای از سامانه واقعی آبخیز هستند، که به مطالعه درباره عملکرد حوضه در واکنش به ورودیهای گوناگون و فهم بهتر فرآیندهای هییدرولوژی کمک میکنند. با توجه به تنوع مدلهای بارش- رواناب، انتخاب یک مدل مناسب برای حوضه بهمنظور برنامهریزی و مدیریت منابع آب حائز اهمیت است و در این راستا قابلیتها ومحدودیتهای مدلها میتواند در انتخاب آنها اثرگذار باشد. لذا در این پژوهش، کارایی مدل IHACRES در شبیهسازی روزانه رواناب حوضه ناورود با استفاده از معیارهای ارزیابی ناش- ساتکلیف و میانگین خطای کل(Bias) مورد بررسی قرار گرفت. در تحقیق حاضر از آمار بارش، دما و دبی با گام زمانی روزانه و با بهرهگیری از دادههای موجود در ایستگاههای خلیان وخرجگیل طی سالهای آبی 1390- 1385 استفاده شده است. بهاینترتیب که 36 ماه از مهر 1385 برای کالیبراسیون مدل و 36 ماه از مهر 1388 تا شهریور 1391 برای آزمون مدل انتخاب شد. در نهایت نتایج نشان داد که میزان نمایه ناش ساتکلیف و میانگین خطای کل در دوره واسنجی بهترتیب 57/. و 53/8 و در مرحله آزمون 48/. و 9/14 است. بنابر نتایج حاصل، مدل مورد استفاده نشان داد دارای دقت قابل قبولی در شبیهسازی جریان حوضه مورد مطالعه است.
حمید رضا مرادی، محمد رحمتی، حاجی کریمی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
آب زیرزمینی یکی از مهمترین منابعی است که از خشکسالی تأثیر میپذیرد. آبخوانهای کارستی از منابع مهم آب زیرزمینی در غرب کشور و استان کرمانشاه هستند. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثرات خشکسالی هواشناسی در مؤلفههای هیدرولوژیکی آبخوانهای کارستی با شرایط توسعهیافتگی متفاوت صورت گرفته است. مناطق مورد مطالعه در این تحقیق شامل دو آبخوان کارستی بیستون- پرآو و کوه پاطاق در استان کرمانشاه است. برای انجام این پژوهش از آمار ماهانه بارش و آبدهی چشمهها طی دوره آماری 20 ساله استفاده شد. در این تحقیق، از شاخصهای SPI و SDI بهترتیب برای بررسی حالات مختلف خشکسالیهای هواشناسی و هیدرولوژیکی استفاده شد. برای تعیین ارتباط خشکسالی هواشناسی با آب زیرزمینی از همبستگی پیرسون و برای تعیین تأخیر زمانی، به بررسی همبستگی بین شرایط زمانی مختلف (بدون تأخیر و تأخیر 1 تا 6 ماه) شاخص SDI نسبت به شاخص SPI پرداخته شد. نتایج تعیین ارتباط خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی نشان داد که این دو در سطح معنیداری یک درصد دارای همبستگی هستند. همچنین نتایج بررسی همبستگی بین شرایط زمانی مختلف (بدون تأخیر و تأخیر 1 تا 6 ماه) شاخص SDI نسبت به شاخص SPI نشان داد که تأخیر زمانی بین وقوع خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی در مناطق مورد مطالعه بدون تأخیر زمانی یا حداکثر با یک ماه تأخیر رخ داده است. براساس نتایج، مقادیر ضریب همبستگی پیرسون بین شاخصهای SPI و SDI در منطقه بیستون- پرآو بیشتر از منطقه کوه پاطاق است که بیانگر میزان توسعهیافتگی کارست منطقه بیستون- پرآو نسبت به کوه پاطاق است.
کیمیا محمدی بابادی، علیرضا نیکبخت شهبازی، حسین فتحیان،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه زمانی و مکانی خشکسالیهای هواشناسی، هیدرولوژیکی و شناسایی خشکسالی در حوضه آبریز سد کارون یک انجام شده است. دادههای آماری هواشناسی بین سالهای 1993 تا 2017 بهعنوان طول دوره آماری انتخاب شد. رابطه بین شاخصهای خشکسالی هواشناسی با هر یک از شاخصهای خشکسالی هیدرولوژیکی و شناسایی خشکسالی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که خشکسالی هیدرولوژیکی در ادامه خشکسالی هواشناسی رخ داده و از همبستگی بسیار بالایی با خشکسالی هواشناسی برخوردار بوده است. شدیدترین خشکسالی بین سالهای 2006 تا 2011 رخ داده است. بررسیها نشان داد هر سه سال یکبار حوضه با یک خشکسالی هواشناسی و سپس خشکسالی هیدرولوژیکی همراه میشود. نتایج نشان داد بیشترین همبستگی مربوط به شاخص هواشناسی 12 ماهه با سه ماه تأخیر و شاخص هواشناسی و هیدرولوژیکی 6 ماهه با سه ماه تأخیر و شاخص خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی سه ماهه با دو ماه تأخیر است. لذا میتوان نتیجه گرفت که خشکسالی هیدرولوژیکی تقریباً با دو تا سه ماه تأخیر خود را در کل حوضه آبریز نشان میدهد و هرچه از این زمان یعنی 4 ماه یا بیشتر میشود همبستگی بین این دو شاخص از بین میرود و کاهش مییابد. همچنین با توجه به پهنهبندیهای خشکسالی مشاهده شد که در طول دوره آماری مورد بررسی از سال 1993 تا 2009 اکثر خشکسالیها ناشی از کاهش بارش در شمال غرب حوضه کارون یک رخ داده است و این مسئله با کاهش میزان رواناب در ایستگاههای هیدرومتری خود را نشان داده است. البته در سالهای 2009 تا 2012 وضعیت رواناب بهطور موقت بهبود داشته است و از سال 2012 تا 2017 مجدد وضعیت خشکسالیها از منظر مکانی به روال قبلی بازگشته است.
فاطمه دائی چینی، مهدی وفاخواه، وحید موسوی، مصطفی ذبیحی سیلابی،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
رواناب سطحی یکی از مهمترین اجزای چرخه آب است که باعث افزایش فرسایش خاک و انتقال رسوب در رودخانهها و همچنین کاهش کیفیت آب رودخانهها است. بنابراین، پیشبینی دقیق پاسخ هیدرولوژیکی حوضهها یکی از مراحل مهم در برنامهریزی و مدیریت منطقهای است. در این راستا، مدلسازی بارندگی- رواناب به پژوهشگران هیدرولوژی بهویژه در زمینه علوم مهندسی آب کمک میکند. بدین منظور، مطالعه حاضر بهمنظور تجزیه و تحلیل شبیهسازی بارندگی- رواناب در حوزه آبخیز گرگانرود واقع در شمال شرقی ایران با استفاده از مدلهای AWBM،Sacramento ،SimHyd ، SMAR و Tank انجام شد. از بارندگی، تبخیر و تعرق و رواناب روزانه هفت ایستگاه هیدرومتری در دوره 2010-1970 و 2015-2011 بهترتیب برای واسنجی و اعتبارسنجی استفاده شد. فرایند واسنجی خودکار با استفاده از الگوریتمهای جستجوی تکاملی ژنتیک و روشهای SCE-UA، با استفاده از معیارهای ارزیابی ضرایب ناش- ساتکلیف (NSE) و ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE) انجام شد. نتایج نشان داد که در دوره اعتبارسنجی مدل SimHyd با ضریب ناش 0/66، مدل TANK با استفاده از الگوریتم ژنتیک و روش SCE-UA با ضریب ناش بهترتیب 0/67 و 0/66 و مدل Sacramento با روش الگوریتم ژنتیک و روش SCE-UA با ضریب ناش بهترتیب 0/52 و 0/55 بهترین عملکرد را دارند.
علیرضا عمادی، سینا فاضلی، محمد هوشمند، سروین زمان زاد قویدل، رضا سبحانی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
بخش کشاورزی به¬عنوان یکی از مهمترین بخشهای مصرف آب در پایداری سیستمهای منابع آب کشور تأثیرگذار است. این مطالعه، با هدف تخمین برداشت آب از رودخانه برای مصارف کشاورزی در محدوده مطالعاتی نوبران، واقع در حوضه آبریز دریاچه نمک، انجام شده است. تخمین میزان برداشت آب از رودخانه با استفاده از متغیرهای وابسته به فاکتورهای ریختشناسی، هیدرولوژیکی، کاربری اراضی و ترکیبی از متغیرهای آنها که با نمونهبرداری میدانی جمعآوری شده است، انجام گرفت. همچنین، برای تخمین متغیر برداشت آب از رودخانهها، روشهای دادهکاوی شامل سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS)، روش گروهی مدلسازی دادهها (GMDH)، شبکه تابع پایه شعاعی (RBF) و مدل درخت تصمیم رگرسیونی (Rtree) به کار گرفته شد. در این مطالعه، مدل GMDH24 با سناریوی ترکیبی شامل متغیرهای عرض رودخانه، عمق رودخانه، حداقل جریان، حداکثر جریان، متوسط جریان، مساحت کشت شده زراعی و باغی بهعنوان بهترین مدل برای برآورد متغیر برداشت آب از رودخانه معرفی شد. مقدار RMSE برای سناریوی ترکیبی مدل GMDH24 بهمنظور تخمین برداشت آب در محدوده مطالعاتی نوبران 046/0 بهدست آمد. نتایج حاکی از این است که عملکرد مدل GMDH24 در برآورد برداشت آب رودخانهها برای مقادیر حداکثر بسیار قابل قبول و امیدوارکننده است. بنابراین، مدلسازی و شناسایی متغیرهای مختلف تأثیرگذار بر میزان بهینه برداشت آب از رودخانهها جهت تأمین مصارف کشاورزی باعث دستیابی به اهداف مدیریت یکپارچه منابع آب (IWRM) میشود.
ایمان کاظمی، امیر اسدی وایقان، محمود آذری،
جلد 28، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
کیفیت و کمیت آب به دلیل تغییر اقلیم و فعالیتهای انسانی به مهمترین نگرانی کشورهای جهان تبدیل شده است. علاوهبراین تغییرات پوشش و کاربری اراضی و اقلیم بهعنوان دو عامل مهم و تأثیرگذار بر دبی شناخته شدهاند. در این پژوهش از چهار مدل تغییر اقلیم HADGEM2-ES، GISS-E-R، CSIRO-M-K-3-6-0، CNRM-CM5.0 تحت دو سناریوی حدی RCP2.6 و RCP8.5 بهعنوان سناریوهای تغییر اقلیم در دوره آینده 2050-2020 استفاده شد. سناریوی کاربری اراضی آینده (2050) با استفاده از الگوریتم CA-Markov در نرمافزار IDRISI با استفاده از نقشههای کاربری زمین در سالهای 1983 و 2020 تهیه شد. مدل SWAT بهمنظور شبیهسازی بهتر فرایندهای هیدرولوژیک در دوره 2012-1984 واسنجی و برای دوره 2019-2013 اعتبارسنجی شد و برای ارزیابی اثرات جداگانه و ترکیبی تغییر اقلیم و کاربری اراضی روی دبی مورداستفاده قرار گرفت. پیشبینی نتایج تأثیرات تغییر اقلیم بر دبی نشاندهنده کاهش دبی در بیشتر مدلها تحت دو سناریو RCP2.6 و RCP8.5 است. متوسط بیشترین میزان کاهش و افزایش تحت سناریوی RCP2.6 بهترتیب 60 و 30 درصد است. این کاهش چشمگیر پیشبینیشده تحت سناریوی RCP8.5 بیشتر است. بررسی اثرات توأم تغییر اقلیم و کاربری اراضی نشان داد، متوسط کاهش دبی در ماههای اکتبر، نوامبر، دسامبر و ژانویه تحت دو سناریو بهترتیب 2/46 و 58 درصد است. متوسط افزایش دبی تحت سناریوی RCP8.5 ماههای آپریل و می در مدلHadGEM2ES 47 درصد پیشبینی شده است.