4 نتیجه برای ویتامین C
سیدمحمد هاشمی، جواد پوررضا،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده
این آزمایش به منظور تعیین اثرات سطوح مختلف ویتامین C (صفر، 150، 300 و 450 قسمت در میلیون) و تراکم در قفس (3، 4 و 5 مرغ) بر کیفیت پوسته تخم مرغ و عملکرد مرغان تخمگذار، تحت شرایط دمای بالای محیطی به اجرا در آمد. یک آزمایش فاکتوریل 4×3 شامل 12 تیمار آزمایشی در یک طرح کاملاً تصادفی به مورد اجرا گذاشته شد. 192 مرغ لگهورن سفید، در سن 25 هفتگی به 48 واحد آزمایشی تقسیم شدند. در هر تیمار 4 تکرار وجود داشت. طول دوره آزمایش 12 هفته بود. صفات مورد اندازهگیری عبارت بود از: وزن تخم مرغ، وزن پوسته، ارتفاع سفیده، ضخامت پوسته، تولید روزانه هر مرغ (گرم)، درصد تولید تخم مرغ و ضریب تبدیل غذایی. درصد تولید به طور روزانه و صفات تولید روزانه هر مرغ (گرم)، وزن تخم مرغ، وزن پوسته، ارتفاع سفیده، و ضخامت پوسته، هر دو هفته اندازهگیری میشد. درصد کلسیم پوسته، در آخرین دوره نمونهگیری اندازهگیری گردید. ویتامین C به میزان 150 قسمت در میلیون باعث افزایش معنیدار وزن تخم مرغ و کلسیم پوسته و به میزان 300 قسمت در میلیون سبب افزایش معنیدار ارتفاع سفیده گردید (05/0 > P). تراکم بر وزن پوسته، ضخامت پوسته، ارتفاع سفیده و درصد کلسیم پوسته تأثیر معنیدار نداشت. وزن تخم مرغ، تولید روزانه هر مرغ (گرم) و درصد تولید، با افزایش تراکم کاهش معنیدار داشت (05/0 > P) و ضریب تبدیل فقط با افزایش تراکم افزایش معنیدار نشان داد (05/0 > P). اثر متقابل ویتامین C و تراکم بر وزن پوسته و وزن تخم مرغ معنیدار بود (05/0 > P).
احمد کریمی، عبدالحسین سمیع، جواد پوررضا،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
در این آزمایش اثر سطوح مختلف صفر، 100 و 200 میلیگرم در کیلوگرم مس و صفر، 400 و 800 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین C افزون بر نیاز غذایی، بر میزان کلسترول و دیگر اجزای سرم خون 360 قطعه جوجه گوشتی نژاد هیبرید، در یک طرح بلوک کامل تصادفی به صورت فاکتوریل 3×3 و در چهار تکرار 10 قطعهای به مدت 56 روز مورد بررسی قرار گرفت. در سن 56 روزگی، از هر واحد آزمایشی یک نمونه از هر جنس بر پایه میانگین وزن گروه انتخاب، و در هنگام کشتار، نمونههای خون جمعآوری گردید. پس از جداسازی سرم از خون، اجزای چربی (کلسترول، تریگلیسرید و HDL)، مس و ویتامین C سرم اندازهگیری شد.
نتایج نشان داد که غلظت مس، ویتامین C، کلتسرول، LDL و HDL سرم خون به گونه معنیداری (05/0>P) تحت تأثیر مصرف ویتامین C و مس جیره قرار گرفت. این تأثیر باعث کاهش کلسترول و افزایش HDL گردید. LDL سرم به گونه معنیداری (05/0>P) با افزایش ویتامین C و مس کاهش یافت. مقادیر هماتوکریت و درصد تلفات در تیمارهای گوناگون از سطوح مختلف مکمل مس و ویتامین C تأثیر نپذیرفت، هر چند که میانگین تلفات در گروههایی که مس و ویتامین C دریافت کرده بودند، کمتر از گروه شاهد بود.
لیلا روزبه نصیرایی، شهرام دخانی، محمد شاهدی، رضا شکرانی،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
به منظو ر مطالعه اثر بستهبندی و انبارمانی بر کیفیت کیوی، میوه دو رقم هایوارد و آبوت پس از تعیین بهترین زمان برداشت از منطقه ولی آباد تنکابن تهیه و خریداری شد. پس از درجهبندی و انتخاب میوههای سالم، در صندوقهای چوبی،کارتن مقوایی و کیسههای پلیاتیلنی با دانسیته کم بستهبندی شدند و در دمای 5/0± درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 95-90 درصد به مدت 6 ماه نگهداری شدند. از هر بستهبندی، به طور کاملاً تصادفی، طی فواصل زمانی ( 3±30 روز) در طی مدت انبارداری (6 ماه) نمونه برداری صورت پذیرفت و خصوصیات شیمیایی مانند کل مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتر بر حسب اسید سیتریک، ویتامین c، ماده خشک کل و خصوصیات فیزیکی نظیر نقطه تسلیم، مقاومت بافت در نقطه تسلیم، نیروی لازم برای نفوذ پروب در بافت و تنش لازم برای نفوذ آن ارزیابی شده و نتایج به دست آمده با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل آنالیز و مقایسه میانگینها به روش آزمون چند دامنهای دانکن صورت پذیرفت. حداکثر مدت زمان انبارمانی در رقم آبوت 4 ماه و در رقم هایوارد 6 ماه تعیین شد. میزان ماده خشک کل رقم هایوارد در طی انبارمانی بیشتر از آبوت بود. و در هر دو رقم مقدار ماده خشک محلول (بریکس) با پیشرفت زمان انبارمانی افزایش و مقدار اسیدیته قابل تیتر بر حسب اسیدسیتریک کاهش یافت. مقدار ویتامین C رقم آبوت در طی انبارمانی بیشتر از رقم هایوارد بود. تمامی فاکتورهای مربوط به خصوصیات فیزیکی و بافتی با پیشرفت دوره انبارداری، کاهش یافته و در رقم هایوارد در ماه ششم و در رقم آبوت در ماه چهارم به حداقل مقدار مطلوب خود جهت انبارمانی رسید. در مجموع بستهبندی چوبی برای نگهداری طولانیتر و نایلون پلاستیکی برای رسیدگی یکنواخت کیوی مناسبتر ارزیابی شد.
مازیار یحیوی، قباد آذری تاکامی، غلامحسین وثوقی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
تستهای استرس به طور معمول در هچریهای میگو جهت ارزیابی کیفیت پست لاروها ( PL ) در طی پرورش مورد استفاده قرار میگیرند . در این تحقیق لاروهای میگوی سفید هندی با ناپلی تازه تخم گشائی شده آرتمیا (تیمار شاهد) ؛ روتیفرهای پرورش یافته روی جلبک کلرلا (تیمار 1)، روتیفرهای غنی شده با امولسیون روغن کبد ماهی کاد (تیمار 2) و روتیفرهای غنی شده با امولسیون روغن کبد ماهی کاد و ویتامین C (تیمار 3) تغذیه گردیدند . بهطوریکه درمرحلهPL1 در تستهای استرس شوری(10و20 قسمت درهزار) بیشترین میزان بقا در تیمار3 (به ترتیب 667/56 و00/90 درصد) مشاهده شد . بعد ازآن تیمار 2 (333/43 و667/76 درصد) قرار داشته که با تیمار3 تفاوت معنی دار(05/0> P) داشت . اختلاف این دو تیمار با تیمارهای 1 و شاهد نیز معنی دار بود. درتست فرمالین (100 قسمت در میلیون) در این مرحله تفاوت معنیداری بین دو تیمار3(667/86 درصد) و2(00/80 درصد) که بالاترین میزان بقا را نشان دادند مشاهده نگردید، اما اختلاف آنها با تیمارهای 1 (00/60 درصد) و شاهد (333/53 درصد) معنیدار بود . در مرحله PL5 نیز در تستهای استرس شوری (10 و20 قسمت درهزار) بالاترین میزان بقا در تیمار3 (667/56 و333/83 درصد) مشاهده گردید و بعد از آن تیمار 2 (00/40 و00/70 درصد) قرار داشته که تفاوت آنها معنیدار (05/0> P) بود . دراین مرحله میزان بقا در تیمار شاهد (00/60 و 667/86 درصد) با تیمار3 تفاوت معنیدار نداشته و با تیمارهای 1 و2 دارای تفاوت معنیدار (05/0> P) بود. کمترین میزان بقا در تیمار1 (667/26و667/56 درصد) مشاهده شد. در تست استرس فرمالین(100قسمت درمیلیون) دراین مرحله بیشترین میزان بقا به ترتیب در تیمارهای شاهد، 3 و 2 (667/76 ، 333/73 و00/70 درصد) مشاهده گردید که تفاوت معنی داری ما بین آنها دیده نشد . درصورتی که اختلاف این سه تیمار با تیمار1 (333/53 درصد) معنیدار بود .