5 نتیجه برای پذیرفتاری مغناطیسی
حمیدرضا اولیائی، ابراهیم ادهمی، محمدرضا چاکرحسینی، مجید رجائی، علی کسرائیان،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به طور گستردهای جهت ارزیابی تکامل نیمرخ خاک به کار رفته است. 14 نیمرخ خاک در دامنه نسبتاً گستردهای از شرایط اقلیمی در استان فارس مورد مطالعه قرار گرفتند. عصارهگیر سیترات - بی کربنات - دی تیونات (CBD) و تصاویر میکرو کت اسکن جهت ارزیابی منشاء پذیرفتاری مغناطیسی استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که نمونههای خاک، 23 تا 91 درصد از پذیرفتاری مغناطیسی خود را پس از تیمارCBD از دست دادند که بیانگر اختلاف در منشاء (پدوژنیک یا لیتوژنیک) پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی به مقدار زیادتری در خاکهای با تکامل پروفیلی بیشتر و همچنین در سطح خاک غالباً مشاهده گردید. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd) پس از تیمار CBD، 22 تا 89 درصد بوده است. رابطه مثبت و معنیداری میان میزان کاهش پذیرفتاری مغناطیسی پس از تیمار CBD و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس در خاکهای مطالعه شده مشاهده گردید. تصاویر میکرو کت اسکن با قدرت تفکیک فضایی 33 میکرومتر، حضور ذرات اکسید مغناطیسی آهن (مگنتیت) لیتوژنیک را نشان داد.
علیرضا کریمی، حسین خادمی،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
پذیرفتاری مغناطیسی، یک شیوه ساده و سریع برای تعیین ویژگیهای خاک و رسوبات و تشریح فرآیندهای خاکسازی است. تفسیر دادههای پذیرفتاری مغناطیسی خاک، نیازمند آگاهی از عوامل مؤثر بر آن است. به منظور شناخت تأثیر مواد مادری و مواد دیامغناطیس گچ و کربناتها، 42 نمونه از افقهای خاکهای تشکیلشده روی مواد مادری لسی، آبرفتی، گرانیتی و مارنی جنوب مشهد برداشت شد. گچ نمونهها توسط شستوشوی متوالی با آب مقطر و کربناتها توسط اسید کلریدریک رقیق حذف شدند. پذیرفتاری مغناطیسی نمونههای اصلی (lfbulk)، نمونههای عاری از گچ (lfGf)، نمونههای عاری از گچ و کربناتها (lfGCf) و نمونههای عاری ازگچ، کربناتها و شن (lfGCSf) اندازهگیری شد. نتایج، نشاندهنده یک همبستگی قوی 1:1 بین مقدار اندازهگیریشده و محاسبهشده lfGf و lfGCf بود. lfbulk خاک مارنی با وجود مقدار زیاد کربناتها و گچ، آشکارا از خاکهای دیگر بیشتر بود و تا m3 kg-1 8-10×7/122 میرسید. در مقابل، lfbulk ساپرولیت گرانیتی کمتر از m3 kg-1 8-10× 4/10 بود. lfbulk خاکهای لسی و آبرفتی حالت حدواسط داشت. lfbulk همه نمونهها (به جز خاک مارنی) با مقدار شن همبستگی منفی داشتند که افزایش پذیرفتاری مغناطیسی پس از حذف شن، مؤید این مطلب بود؛ ولی کاهش پذیرفتاری مغناطیسی خاک مارنی پس از حذف شن، نشاندهنده طبیعت متفاوت در مقایسه با دیگر خاکها بود. مقدار سیلت و رس با lfbulk همبستگی مثبت داشت؛ ولی مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی به تغییرات رس حساستر بودند که نشاندهنده اهمیت بیشتر رس در تأمین پذیرفتاری مغناطیسی است. بهطورکلی، نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت مواد مادری و مواد دیامغناطیس متحرک گچ و کربناتها بر مقدار پذیرفتاری مغناطیسی خاک میباشند و لازم است که نقش آنها در تفسیر نتایج پذیرفتاری مغناطیسی خاکها در نظر گرفته شود.
حمیدرضا اولیایی، مهدی نجفی قیری،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
پستی و بلندی و کاربری اراضی از عوامل مهم تأثیرگذار بر تشکیل خاک میباشند. اشکال شیمیایی اکسید آهن و پذیرفتاری مغناطیسی (χ) بهطور گستردهای جهت ارزیابی تکامل خاک به کار رفتهاند. این مطالعه بهمنظور بررسی عوامل ذکرشده بر تغییرات χ صورت گرفت. یک ردیف پستی و بلندی در دشت مادوان در شمال شهر یاسوج انتخاب و 9 خاکرخ (با کاربری شالیزار و غیرشالیزار) در آن حفر و از افقهای مشخصه نمونه خاک برداشته شد. پذیرفتاری مغناطیسی نمونههای خاک بهوسیله دستگاه Bartington Dual Frequency، MS2 Meter در فرکانسهای 46/0و 6/4 کیلوهرتز اندازهگیری شد. نتایج نشان دادند که بهطورکلی خاکهای شالیزاری دارای χ، پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd%) و آهن عصاریگیری شده با دیتیونات (Fed) کمتر (بهترتیب 1/3 ، 6/2 و 7/1 برابر) و آهن عصارهگیری شده با اگزالات (Feo) و نسبت اکسید آهن فعال (Feo/Fed) بیشتر (بهترتیب 5 و 2/7 برابر) نسبت به خاکهای غیرشالیزاری بود. بیشترین میزان χ بهطورعمده در فیزیوگرافیهای پایدارتر (پلاتو و دشت دامنهای) با کاربری غیرشالیزار و کمترین مقدار مربوط به خاک موقعیت تراس رودخانهای با کاربری شالیزاری مشاهده شد. همچنین افزایش χ در سطح خاکهای غیرشالیزاری 17 درصد بیشتر از خاکهای شالیزاری بودهاست. ارتباط مثبت و معنیداری میان χ و برخی خصوصیات خاک از جمله Fed، میزان رس و χfd% بهدست آمد.
کاظم نصرتی، مصطفی امینی، آرمان حدادچی، محمدرضا زارع،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده
فرسایش تشدید شونده خاک در سطح کشور موجب اثرات محلی و برون محلی میگردد و شناسایی منابع تولید رسوب و تعیین سهم هر کدام در تولید رسوب برای انتخاب راهبردهای مدیریتی در سطح حوضه آبخیز ضروری است. با وجود افزایش مطالعات منشایابی، تعیین مقادیر عدم قطعیت مرتبط با مدلهای ترکیبی بهویژه براساس ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، تعیین سهم زیرحوضهها در تولید رسوب با استفاده از ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی (فرکانس بالا، فرکانس پایین و فرکانس وابسته) و مدل ترکیبی عدم قطعیت است. به این منظور، تعداد ۲۵ نمونه از خروجی زیرحوضهها و حوضه اصلی جمعآوری و ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی آنها اندازهگیری و محاسبه شد. نتایج تحلیل آزمون کروسکال والیس و توابع تحلیل تشخیص نشان داد که میتوان ویژگیهای پذیرفتاری مغناطیسی را به عنوان ترکیب بهینه ردیابها در مدل ترکیبی عدم قطعیت استفاده نمود. نتایج مدل منشایابی رسوب براساس عدم قطعیت Bayesian نشان داد که میانگین (حدود عدم قطعیت) سهم نسبی زیرحوضههای اسپاران، جویبند و بویوک چای بهترتیب ۹۲ (۸/۹۴-9/۸۳)، ۸/۲ (۷/۱۰-2/۰) و ۷/۵ (۵/۱۰- ۲/۰) درصد بود. براساس نتایج موجود، بیشترین میزان تولید رسوب مربوط به زیرحوضه اسپاران چای بوده و در اجرای برنامههای مدیریتی برای حفاظت خاک باید مدنظر قرار گیرد.
کیوان صیدی، شمس اله ایوبی، کاظم نصرتی،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
هدف از این مطالعه، تعیین سهم نسبی منابع زیرحوضه در تولید رسوب بهوسیله دادههای پذیرفتاری مغناطیسی بهعنوان منشأیاب در حوضه آبخیز چهلگزی سنندج است. به این منظور، 20 نمونه از خروجی پنج زیرحوضه برداشت و پذیرفتاری مغناطیسی آنها اندازهگیری شد. نتایج تحلیل آزمون کروسکال والیس نشان داد هر سه ردیاب بسامد بالا، پایین و وابسته توانایی تفکیک حداقل دو منبع را دارا هستند. در مرحله دوم، سه ردیاب در منبع زیرحوضه بهوسیله تحلیل تشخیص آزمون شدند و دو ردیاب با توان تفکیکپذیری متفاوت، بسامد بالا 88 درصد و پذیرفتاری وابسته با 12 درصد و توان تفکیکپذیری هر دو ردیاب با هم در جداکنندگی زیرحوضهها برابر با 90 درصد بود، بهعنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند، پس این قابلیت را دارند که در مدل تعیین سهم نسبی رسوب شرکت داده شوند. نتایج مدل منشأیابی رسوب بر اساس روش عدم قطعیت Bayesian نشان داد، زیرحوضههای تودارصمدی با 44/4 درصد بیشترین سهم و دویسه، چتان و چرندو بهترتیب با 35/5، 7/9 و 4/5 و مادیاندول با 4/4 درصد کمترین سهم را در تولید رسوب داشت. بر اساس نتایج موجود، زیرحوضههای تودارصمدی و دویسه دارای بیشترین میزان تولید رسوب بود، پس در اجرای برنامههای مدیریتی حفاظت خاک باید در اولویت قرار گیرند.