15 نتیجه برای چربی
جواد پوررضا،
جلد 1، شماره 1 - ( 1-1376 )
چکیده
این آزمایش به منظور تعیین رابطه تری گلیسریدهای پلاسما و رطوبت لاشه با میزان چربی حفره بطنی به اجرا در آمد. مسئله بالا بودن چربی لاشه، به ویژه چربی حفره بطنی، به دلیل رشد سریع مرغهای گوشتی یکی از مشکلات مرغداریها محسوب میشود، ضمن این که مورد علاقه مصرف کنندگان نیز نمیباشد. تعداد 600 قطعه جوجه یکروزه گوشتی تجارتی به 40 گروه 15 قطعهای تقسیم شدند و به هر چهار گروه از جوجهها یکی از 10 جیره آزمایشی که در آنها جو در سطوح صفر (گروه شاهد) 5، 10، 20 و 40 درصد جایگزین ذرت شده بود همراه با 4 درصد پیه به مدت 56 روز داده شد. جیرهها با استفاده از پوسته برنج به نحوی فرموله شدند که پروتئین و انرژی آنها یکسان گردیده بود. در سنین 42، 49 و 56 روزگی از هر تکرار، یک قطعه مرغ و یک قطعه خروس انتخاب و پس از خونگیری، درصد لاشه و مقدار چربی حفره بطنی هر لاشه مشخص گردید. نمونههای خون جهت اندازهگیری اجزای پلاسما به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج نشان داد که با افزایش چربی حفره بطنی رطوبت لاشه کاهش یافت. همبستگی چربی حفره بطنی با تری گلیسرید پلاسما معنیدار و مثبت ولی با رطوبت لاشه معنیدار و منفی بود. معادلات رگرسیون به دست آمده نشان داد که از چربی تری گلیسرید پلاسما و رطوبت لاشه میتوان چربی حفره بطنی و نهایتاً چربی لاشه را تخمین زد. معادلات نشان داد که استفاده از چند معیار در تخمین چربی حفره بطنی بهتر از استفاده از یک معیار میباشد.
جواد پوررضا، جواد میرمحمدصادقی،
جلد 2، شماره 2 - ( 4-1377 )
چکیده
به منظور مطالعه امکان جایگزینی سطوح مختلف جو با ذرت در جیره جوجههای گوشتی از 600 قطعه جوجه یکروزه گوشتی تجارتی، از سن 1 تا 56 روزگی استفاده شد. در یک طرح کاملاً تصادفی، هر یک از 10 جیره آزمایشی که در آنها جو با و بدون پیه در سطوح صفر (گروه شاهد)، 5، 10، 20 و 40 درصد جایگزین ذرت شده بود به 4 تکرار 15 جوجهای داده شد. جیرهها از لحاظ انرژی و ازت یکسان بودند. در سن 42، 49 و 56 روزگی از هر تکرار یک مرغ و یک خروس ذبح و چربی حفره بطنی آنها اندازهگیری شد. اضافه وزن بدن، غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذا در اثر سطوح مختلف جو، با و بدون پیه، در سن 42 روزگی اختلاف معنیداری نداشتند. افزایش میزان جو تاثیری بر وزن بدن در سن 56 روزگی نداشت. افزودن 4 درصد پیه باعث بهبود نسبی ضریب تبدیل غذا در جیرههای حاوی سطوح جو گردید. چربی حفره بطنی در اثر افزودن 4 درصد پیه در خروسها و مرغها افزایش یافت. افزایش سن کشتار باعث افزایش چربی حفره بطنی در هر دو جنس شد. چربی حفره بطنی در مرغها بیشتر از خروسها بود.
محمدعلی ادریس، حشمت الله خسروی نیا، جواد پوررضا،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
اطلاعات مربوط به 1200 جوجه نر و ماده از 90 گروه پدری به منظور برآورد توارثپذیری اندازههای بدن و خصوصیات لاشه و روابط ژنتیکی و فنوتیپی آنها، در سه گروه ژنتیکی مشتمل بر مرغهای آمیخته بومی با یک نژاد خارجی گوشتی (گروه A)، مرغهای بومی که برای دو نسل بر اساس وزن هشت هفتگی تحت انتخاب بودهاند (گروه B) و یک گروه شاهد بومی (گروه C) مورد استفاده قرار گرفت. اثر گروه ژنتیکی، جنس و سیستم نگهداری (قفس یا بستر)، اندازههای بدن (طول و عرض ساق، و طول، عرض و زاویه سینه) و خصوصیات لاشه (وزن و بازده لاشه، میزان و درصد چربی حفره بطنی نسبت به وزن زنده و وزن لاشه) بررسی شد. آمار مورد نیاز برای اندازههای بدن در سن شش هفتگی (زاویه سینه در سن هشت هفتگی)، و آمار مورد نیاز برای خصوصیات لاشه در سن 10 هفتگی جمعآوری گردید.
اثر گروه ژنتیکی بر تمام صفات مورد مطالعه (به استثنای عرض ساق پا) معنیدار بود (05/0>P) اثر جنس و روش نگهداری بر تغییرات صفات معنیدار نبود. دامنه تغییرات برآورد توارثپذیری اندازههای بدن و خصوصیات لاشه وسیع بود، به طوری که خصوصیات ساق پا و سینه دارای کمترین، و صفات مربوط به چربی حفره شکمی واجد بالاترین مقادیر ضریب وراثتپذیری بود. همبستگی فنوتیپی بین اندازههای بدن، نسبت به همبستگی ژنتیکی عموماً در حد پایینتری بود. همبستگی ژنتیکی بین اندازههای بدن و خصوصیات لاشه اکثراً معنیدار شد.
محمدرضا رضوانی، ابوالقاسم گلیان، فریدون افتخاری شاهرودی ، حسن نصیری مقدم،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
تعداد 720 قطعه نیمچه لگهورن سفید های لاین، از 14 تا 20 هفتگی، با دو رژیم غذایی کم انرژی و پرانرژی (2600 تا 3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم) تغذیه شدند. مرغهای تغذیه شده با هر یک از این دو سطح انرژی، به طور جداگانه در دوره تخمگذاری (20-44 هفتگی)، با شش رژیم غذایی شامل سه سطح انرژی کم، متوسط و پرانرژی (2600، 2750 و 2900 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم)، و در دو سطح چربی مکمل (صفر و دو درصد) تغذیه گردیدند.
سطح انرژی دوره پرورش بر درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و سن بلوغ جنسی در طی دوره تخمگذاری تأثیری نداشت. در صورتی که نیمچههای تغذیه شده با جیره پرانرژی، در شروع تخمگذاری وزن بیشتری نسبت به جیره کمانرژی داشتند. درصد تولید و وزن تخم مرغ در طول دوره تخمگذاری، با استفاده از دو درصد چربی مکمل در جیره، به طور قابل ملاحظهای بهبود یافت. اما خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تأثیر چربی مکمل قرار نگرفت. میانگینهای ضریب تبدیل، مصرف خوراک و درصد تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری، در جیره کم انرژی بیشتر از پرانرژی بود، اما وزن تخم مرغ تحت تأثیر انرژی جیره قرار نگرفت.
یحیی ابراهیم زاده، جواد پوررضا،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر ترکیب لاشه جوجههای گوشتی و نیز ارتباط این داروها با سه سطح متیونین، در 1215 قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین)، شامل 81 گروه و 15 قطعه در هر گروه آزمایش گردید. این آزمایش در چارچوب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3×3 شامل سه نوع دارو با سه سطح (صفر، سطح توصیه شده و 5/1 برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، 1/0% و 2/0%) مورد تجزیه آماری قرار گرفت. نتـایج نشان داد کـه اثـر جنس در کلستـرول و تـریگلیسرید پلاسما، درصد خاکستر استخوان و درصد چربی حفره شکمی معنیدار (01/0 > P ) است. نوع دارو اثری بر صفات مذکور نداشت. سطح دارو درصد خاکستر استخوان، درصد لاشه خالص و درصد چربی حفره شکمی را بـه طور معنیداری (بـه تـرتیب در سطح 01/0، 01/0 و 001/0) تحت تأثیر قرار داد.
همچنین، سطح متیونین به طور معنیداری (01/0>P) بر کلسترول و تریگلیسرید پلاسما تأثیر گذاشت. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر کلسترول و تریگلیسرید پلاسما معنیدار (05/0>P) بود. اثر متقابل سطح دارو و متیونین بر کلسترول و تریگلیسرید معنیدار (01/0>P) گردید. از این نتایج چنین دریافت میشود که سطح این داروها ترکیب لاشه جوجههای گوشتی را تحت تأثیر قرار میدهد و مکمل متیونین تأثیری در تعدیل اثر این داروها بر ترکیب لاشه ندارد.
محمد مولایی، حسن نصیری مقدم، حسن کرمانشاهی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
به منظور بررسی رشد و شاخصهای لاشه در جوجه خروسهای تحت محدودیت غذایی، آزمایشی در اوایل دوره پرورش انجام گرفت. جوجههای با محدودیت غذایی از 7 تا 14 روزگی مقداری غذا دریافت کردند تا معادلBW0.67*1.5 کیلوکالری انرژی به ازای هر پرنده در روز تأمین گردد. از روز نخست تا 7 روزگی و از 14 تا 56 روزگی تمام پرندگان به صورت آزاد تغذیه شدند. جیرههای پرندگان تحت محدودیت در مرحله بازگشت به تغذیه آزاد، یعنی در دوره آغازین و رشد، دارای اسیدهای آمینه متیونین و سیستین به میزان 15% بیشتر از توصیه (1994 NRC) بود. اختلاف معنیداری در درصد کبد، سینه ، قلب، و درصد چربی کبد و لاشه میان پرندگان تحت محدودیت غذایی و گروه شاهد با تغذیه آزاد در 56 روزگی دیده نشد. وزن بدنی جوجههای با محدودیت غذایی به طور معنیداری کمتر از گروه شاهد در 56 روزگی بود (P<0.05). با وجود این ، جوجههای تحت محدودیت غذایی به طور معنیداری ضریب تبدیل غذایی کمتری در کل دوره پرورشی داشتند (P<0.05). پرندگان تحت محدودیت که جیرههایی با سطوح بالاتر اسیدهای آمینه گوگرددار را در دوره آغازین و رشد در مرحله بازگشت به تغذیه آزاد دریافت کردند، به طور معنیداری چربی محوطه شکمی کمتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (P<0.05).
علیرضا عباسیان، رحیم عبادی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
به منظور ارزیابی اثر تغذیهای مواد پروتئینی مختلف در جیرههای غذایی زنبوران عسل کارگر آزمایشهایی با 15 تیمار به صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار روی زنبور عسل اروپایی (Apis mellifera L) انجام گرفت. در این آزمایشها اثر تغذیهای 15 تیمار روی مدت زمان مربوط به تلفات 50 درصد و طول عمر زنبورهای کارگر در قفس بررسی گردید. تأثیر تغذیه کیکهای جانشین گرده گل، شامل پودر دانه سویا، پودرکنجاله سویا، پودر مخمر نانوایی، گلوتن گندم، پودر دانه سویا+کنجاله سویا، پودر دانه سویا+گلوتن گندم، پودر دانه سویا+مخمر، کنجاله سویا+گلوتن گندم، گلوتن گندم+مخمر، و مکمل گرده گل شامل گلوتن گندم+گرده، پودر دانه سویا+گرده، کنجاله سویا+گرده، مخمر نانوایی+گرده، و دو تیمار شاهد شامل گرده گل و عسل بر مقدار پروتئین و چربی لاشه زنبورها مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که مواد پروتئینیمختلف آثار متفاوتی بر طول عمر زنبورهای کارگر داشتند، به طوری که مکمل گلوتن گندم و جانشین سویا به ترتیب بیشترین (58/60 روز) و کمترین (53/10 روز ) طول عمر زنبورهای کارگر را به همراه داشتند. مقدار مصرف غذا در تیمارهای مختلف مرحله انکوباتور تفاوت معنیداری نشان نداد ( 05/0
P). بیشترین درصد پروتئین لاشه مربوط به تیمار مکمل گلوتن گندم (57/22 درصد ) و کمترین آن مربوط به تیمار مکمل مخمر (01/20 درصد ) بود. همچنین، بیشترین درصد چربی لاشه در تیمار مکمل سویا (75/4 درصد ) وکمترین آن در مکمل گلوتن گندم (84/3 درصد ) دیده شد. نتایج نشان داد که میتوان از موادی نظیر پودر سویا، کنجاله سویا، گلوتن گندم و مخمر نانوایی در تهیه کیکهای جانشین و مکمل گرده گل در تغذیه زنبورعسل استفاده کرد.
نصرالله محبوبی صوفیانی، علامه فانی، زهرا فیضی، جواد پوررضا،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
با توجه به اهمیت و نقش اجزای تشکیل دهنده جیره بر ویژگیهای کمّی و کیفی ماهی، تأثیر مقادیر مختلف چربی جیره بر عملکرد ماهی قزلآلای رنگین کمان بررسی گردید. پنج جیره آزمایشی حاوی (35 درصد پروتئین ثابت) صفر، 5، 10، 15 و 20 درصد چربی (روغن ماهی کیلکا) تهیه و در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار، پس از 10 روز سازگاری، به مدت هشت هفته به کار رفت. تعداد 200 قطعه ماهی قزلآلای رنگین کمان با میانگین وزنی 11±200 گرم، در 20 قفس به طور تصادفی و به تعداد مساوی رهاسازی شد. در پایان آزمایش، افزایش وزن، میزان رشد ویژه، ضریب تبدیل خوراک و شاخص وضعیت محاسبه گردید. همچنین، ترکیب شیمیایی بدن (چربی، پروتئین و خاکستر) و میزان چربی در کبد اندازهگیری شد. نتایج آزمایش نشان داد که جیره حاوی 15 درصد چربی به طور معنیداری (P<0.05) موجب افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک بهتری نسبت به دیگر جیرهها شده است، ولی از نظر رشد ویژه و شاخص وضعیت تفاوت معنیداری با جیرههای دیگر نشان نداد. بیشترین میزان چربی گوشت به جیرههای حاوی 15 و 20 درصد چربی تعلق داشت، که با سطوح دیگر چربی اختلاف معنیداری نشان دادند (P<0.05). همچنین، جیرههای حاوی 5 تا 20 درصد چربی با جیره صفر درصد چربی مورد آزمایش (روغن کیلکا)، از نظر تأثیر بر چربی ذخیره شده در کبد، تفاوت معنیدار داشتند (P<0.05). از نظر میزان خاکستر گوشت تفاوت معنیداری بین جیرهها دیده نشد (05/P>0). در مجموع، نتایج به دست آمده سطح 15 درصد چربی را در جیره ماهی قزلآلای رنگین کمان توصیه مینماید.
عیسی ابراهیمی، جواد پوررضا، سرگی و. پاناماریوف، ابوالقاسم کمالی، عباس حسینی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر مقادیر مختلف پروتئین وچربی بر رشد بچه ماهیان انگشت قد فیل ماهی ، 12 جیره غذایی مختلف با سه سطح 45 ، 50 و 55 در صد پروتئین و چهار سطح 5/0 ، 4 ، 8 و 12 در صد مکمل روغن ـ شامل روغن ماهی وروغن آفتابگردان ـ تهیه شد. جیرههای آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 3×4 درسه تکرار با بچه ماهیان بلوگای 2/2 گرمی اجرا شد. تعداد 1260 قطعه بچه ماهی فیل ماهی پس از سازگاری به شرایط آزمایشی، انتخاب و در36 حوضچه ونیروی کوچک (با حجم 100 لیتر) و به تعداد 35 قطعه بچه ماهی در هر واحد آزمایشی توزیع شده و به مدت 45 روز با جیرههای آزمایشی تغذیه گردیدند. نتایج بهدست آمده تفاوت معنیداری را در شاخصهای مورد بررسی شامل، در صد افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، بازده پروتئین، ضریب مصرف غذا و تولید پروتئین، نشان داد ( 05/p<0 ) ماهیان تغذیه شده با جیره شماره3 (حاوی 45 در صد پروتئین و 14 درصد چربی) و جیره شماره 8 (حاوی 50 درصد پروتئین و 17 درصد چربی) بالاترین در صد افزایش وزن، بهترین ضریب رشد ویژه، بهترین بازده پروتئین و کمترین ضریب مصرف غذا را نشان دادند. علاوه بر این بهترین میزان پروتئین تولید شده مربوط به جیره شماره2 (حاوی 45 در صد پروتئین و 5/10 درصدچربی) و جیره شماره 3 (حاوی 45 در صد پروتئین و 14درصد چربی) بود. مقایسه ترکیب شیمیایی لاشه ماهیان مورد آزمایش نیز تفاوت آماری معنیداری را در میزان پروتئین و چربی لاشه نشان داد ( 05/p<0 ). ولی در میزان ماده خشک و خاکستر لاشه تفاوت معنیداری بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که نیاز پروتئینی بچه ماهیان انگشت قد فیل ماهی با جیرههای غذایی حاوی 45 تا50 در صد پروتئین خام تأمین میشود. بهعلاوه میزان چربی مورد نیاز برای تأمین رشد بهینه بچه ماهیان مذکور بین 14 تا 17 در صد جیره غذایی به دست آمد.
مختار حیدری، عنایتا... تفضلی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
یکی از عوامل مهم در تعیین مقاومت به کلرید سدیم، کارایی غشاهای سلولی در شرایط تنش میباشد. پراکسیداسیون چربیها ناشی از فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز و یا رادیکالهای آزاد اکسیژن، از عوامل مهم تخریب غشاهای سلولی در شرایط تنش کلرید سدیم است. در پژوهش حاضر آثار تیمارهای صفر، 75 و 150 میلی مول کلرید سدیم طی یک دوره چهارده روزه بر فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز، میزان پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدهید ( پراکسیداسیون چربی) در برگ دانهالهای بنه (Pistacia mutica F.& M)، پسته قزوینی و پسته وحشی سرخس (P. vera L) بررسی گردید. نتایج نشان داد کلرید سدیم موجب افزایش فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز در برگ دانهالهای هر سه پایه پسته گردید و این فعالیت در روز هفتم پس از کاربرد تیمارهای کلرید سدیم به حداکثر رسید و در روز چهاردهم کاهش یافت. در دانهالهای بنه بیشترین میزان فعالیت آنزیم دیده شد و در روز چهاردهم کاهش کمتری نسبت به دانهالهای سرخس و قزوینی نشان داد. میزان پراکسید هیدروژن، در برگ دانهالهای هر سه پایه افزایش یافت و بیشترین میزان آن به ترتیب در دانهالهای بنه و سرخس پس از کاربرد تیمار کلرید سدیم 150میلیمول در روز چهاردهم مشاهده گردید. در دانهالهای هر سه پایه، میزان بالای مالون دی آلدهید (شاخص پراکسیداسیون چربی) در روزهای هفتم و چهاردهم دیده شد. نتایج هم چنین نشان داد امکان استفاده از شاخص پراکسیداسیون چربی و فعالیتهای مربوط به آن مانند آنزیم لیپوکسی ژناز در گزینش گیاهان مقاوم به کلرید سدیم در پسته وجود دارد و لازم است در مورد تغییرات بیوشیمیایی و آنزیمی در پسته در پاسخ به تنش کلرید سدیم بررسیهای بیشتری صورت گیرد.
الهام خسروی، شهرام دخانی، غلامحسین کبیر،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
فراوردههای گوشتی یکی از پر مصرفترین محصولات غذایی میباشند. یکی از مشکلاتی که در این نوع مواد غذایی ممکن است مطرح شود، تغییرخواص فیزیکی و شیمیایی آن، خصوصاً افزایش میزان اکسیداسیون چربیها طی نگهداری طولانی مدت است. محدودیت مصرف ضد اکسیدانهای مصنوعی در مواد غذایی موجب شده که تحقیقات وسیعی به منظور تعیین میزان تأثیر ضد اکسیدانهای طبیعی و جایگزینی ضد اکسیدانهای مصنوعی با آنها انجام گیرد. در این پژوهش تأثیر دو ضد اکسیدان آلفا توکوفرول و پروپیل گالات بر روی سوسیس مورد بررسی قرار گرفت. چهار تیمار سوسیس آلمانی هر یک به وزن 30 کیلوگرم تهیه شد که تیمارها به ترتیب نمونه شاهد بدون ضد اکسیدان، سوسیس با افزودن200 و یا ppm 500 آلفا توکوفرول و تیمار چهارم نیز سوسیس دارای ppm 200 پروپیل گالات بود. از هر تیمار 12 کیلوگرم در پوششهای سلولزی و 18 کیلوگرم در پوششهای پلی آمیدی بسته بندی شده و پخته شدند و از هر یک از این نمونهها نیز یک سوم در دمای 4 درجه سانتی گراد به مدت 10 روز و بقیه در دمای 18- درجه سانتیگراد به مدت 6 ماه انبار شدند. برای سنجش میزان پیشرفت اکسیداسیون نمونهها، از روش تعیین عدد پراکسید و تست اسید تیو باربیتوریک استفاده شد. در طی مدت انبارمانی بیشترین میزان اکسیداسیون در نمونه شاهد مشاهده شد. پروپیل گالات در به تعویق انداختن اکسیداسیون چربیها مؤثرتر از هر دو غلظت آلفا توکوفرول بود. غلظت ppm 500 آلفا توکوفرول در به تعویق انداختن اکسیداسیون چربی مؤثرتر از غلظت ppm 200 بود. تفاوت بین تیمارها در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. در بررسی مقاومت برشی بافت سوسیسهای نگهداری شده در دمای 4 درجه سانتیگراد به مدت 10 روز مشخص شد که بیشترین مقاومت برشی بافت در نمونههای بسته بندی شده در پوششهای سلولزی دیده میشود. نتایج مشابهی در مورد نمونههای نگهداری شده در دمای 18- درجه سانتیگراد به مدت 6 ماه به دست آمد.
سید رضا میرایی آشتیانی، پویا زمانی، علی نیکخواه، محمد مرادی شهر بابک، عباسعلی ناصریان، فریدون اکبری،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
در پرورش گاوهای شیری، بهبود بازده خوراک از نظر اقتصادی دارای اهمیت بالایی است. در این بررسی پارامترهای ژنتیکی بازده خالص انرژی برای تولید شیر و ارتباط آن با صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک با استفاده از 2589 رکورد ماهانه از 723 گاو شیرده در سه گله مورد بررسی قرار گرفت. نیازهای مختلف انرژی حیوان با استفاده از مدلهای انجمن ملی تحقیقات (NRC) برآورد گردید. عوامل مؤثر بر صفات مختلف به وسیله یک مدل خطی تعمیم یافته تعیین شدند. پارامترهای ژنتیکی صفات مختلف با روش حداکثر درستنمایی محدود شده بینیاز از مشتقگیری (DFRNL)، بهصورت تجزیه چند صفتی برآورد شد. مدلهای حیوانی حاوی عوامل ثابت گله ـ سال ـ فصل، دوره زایش، مرحله شیردهی، ضرایب تابعیت هر صفت از سطوح پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و انرژی متابولیسمی جیره و عوامل تصادفی ژنتیک افزایشی، دایم محیطی و باقیمانده بودند. وراثتپذیری صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، بازده خالص انرژی، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک، بهترتیب 31/0، 32/0، 30/0، 34/0، 24/0، و 29/0 برآورد شد. نتایج این بررسی نشان داد که در صورت وجود امکانات لازم، انتخاب مستقیم برای بازده خالص انرژی میتواند سبب بهبود ژنتیکی بازده خوراک شود. هم چنین، بهنظر میرسد که انتخاب بر اساس تولید شیر تصحیح شده برای چربی از مؤثرترین روشهای انتخاب غیرمستقیم برای بهبود بازده خوراک و عملکرد اقتصادی در گاوهای شیری باشد.
سید ابوالحسن میر مهدوی چابک، مرادپاشا اسکندری نسب، عبدالاحد شادپرور، احمد قربانی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
با استفاده از یک مدل قطعی برای گلههای گاو شیری مطابق با سیستم نرخ گذاری شیر در ایران، معادلات ضرایب اقتصادی تولید شیر، درصد چربی، درصد پروتئین و طول عمر گله در گرایش حداقل هزینه و در محدودیت کل نهاده و برای شرایط بلند مدت یعنی متغیر بودن تمام هزینهها بر حسب واحد گاو برآورد شدند. به وسیله روش شبیه سازی دادهها و اطلاعات سه گله گاو شیری مختلف در کشور، میزان حساسیت ضرایب اقتصادی صفات نسبت به 20 درصد تغییر (کاهش یا افزایش) قیمت علوفه و کنسانتره، هزینههای غذایی و غیر غذایی، قیمت شیر به نرخ دولتی و آزاد، سهم فروش شیر به نرخ دولتی، میانگین تولید شیر، درصد چربی و پروتئین و طول عمر گله بررسی شد. ضرایب اقتصادی تولید شیر در شرایط مبنا در سه گله به ترتیب برابر با: 55/0-، 24/0- و 54/0- ، ضرایب اقتصادی درصد چربی 34- ، 20- و 11- ، ضرایب اقتصادی درصد پروتئین 34- ، 37- و 33- و ضرایب اقتصادی طول عمر گله 37/0- ، 67/0 و 39/0- بود. تأثیر تغییر عوامل مختلف سیستم تولید بر ضرایب اقتصادی صفات در سه واحد گاوداری یکسان نبود. ضرایب اقتصادی تولید شیر، درصد چربی، درصد پروتئین و طول عمرگله به ترتیب به تغییر میانگین تولید شیر، قیمت دولتی شیر و میانگین طول عمرگله بیشترین حساسیت را نشان دادند.
مجید جمشیدیان، محمدعلی سحری، محسن برزگر،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
به منظور اصلاح چربی شیر، کریستالیزاسیون جزء به جزء آن پس از سرم گیری با دکانتور در سه دامنه دمایی 35-30، 22-17 و 10- 5 درجه سانتی گراد و سه زمان کریستالیزاسیون 6، 5/13 و 18 ساعت انجام گرفت. در هر مرحله پس از پایان زمان مورد نظر، جزء جامد یا استئارین توسط سانتریفوژ (rpm 16000)به مدت زمان 15 دقیقه جدا شد. جزء مایع یا اولئین باقی مانده وارد مرحله بعد کریستالیزاسیون جزء به جزء گردیده و این عمل تا سه مرحله و تا جداسازی جزء با نقطه ذوب پایین یا (LMF (Low melting fraction، جزء با نقطه ذوب متوسط یا (MMF (Middle melting fraction و جزء با نقطه ذوب بالا یا (HMF (High melting fraction ، تکرار شد. در پایان در 27 جزء به دست آمده، عدد یدی به روش ویجز (Wejs) و درصد چربی جامد یا (SFC (Solid fat content با دستگاه (NMR (Nuclear magnetic resonance اندازهگیری و مقایسه شد. نتایج نشان داد که عدد یدی و SFC برای LMF متفاوت از MMF و HMF بوده و دارای اختلاف معنیدار با آن دو است ( اختلاف عدد یدی، 3-6 واحد یا10-20% و اختلاف SFC، 3-14%) و میتوان در فرمولاسیون بستنی از LMF ، شیرینی دانمارکی از MMF و روکش بستنی از HMF استفاده نمود.
محمود ناصری، مسعود رضائی، مهدیه عباسی، سیما جم، هدایت حسینی، امید سبزواری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
در این تحقیق تأثیر دوره سردسازی )4,3,2,1و5 روز) کیلکای معمولی روی کیفیت محصول کنسروی آن تعیین شد. برای این منظور شاخصهای کیفی متداول (رطوبت، پروتئین، چربی کل، اسیدهای چرب آزاد، تیوباربیتوریک اسید و ترکیب اسیدهای چرب) همراه با ترکیبات فلورسانس بافت ماهی و محیط پرکننده کنسرو مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در این مطالعه، شاخصهای معمول اندازهگیری شده در کنسرو ماهی کیلکا، بیانگر افزایش فساد هیدرولیتیک و اکسیداتیو چربی نمونههای کنسرو شده، نسبت به ماده خام روز نخست بود ولی روند افت کیفیت با افزایش طول دوره سردسازی به خوبی نشان داده نشد. در صورتی که میزان ترکیبات فلورسانس محیط پرکننده با افزایش طول دوره سردسازی و کاهش کیفیت اولیه ماهی افزایش معنیداری داشت (05/0P<). بر اساس نتایج این تحقیق، سنجش میزان ترکیبات فلورسانس محیط پرکننده شیوهای مناسبی جهت تعیین اثرات دوره سردسازی ماده اولیه بر روی کیفیت کنسرو کیلکاست.