جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای چمن

اسماعیل خالقی، علی اکبر رامین،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده

در اکثر نقاط ایران به خصوص خوزستان به دلیل وجود شوری و دمای بالا مشکلات زیادی در زمینه پرورش چمن و چمنکاری زینتی به چشم می خورد. بر این اساس پژوهشی در شرایط مزرعه به منظور بررسی اثر متقابل 7 سطح شوری: آب مقطر (01/0)، آب رودخانه کارون ( 09/1 ) و آبیاری با شوری 3 ، 6 ، 9 ، 12 و 15 دسی زیمنس برمتر بر روی شاخص‌های طول ساقه، طول پنجه، تعداد برگ بر روی ساقه و پنجه، وزن تر برگ، وزن خشک برگ و سطح برگ سه نوع چمن : لولیوم(Lolium perenne L) رقم Barball ، فستوکای پابلند (Festuca arundinacea ) رقم Kentaky-31-C و آفریقایی(Cynodon dactylon) رقم Primo به صورت فاکتوریل 7× 3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که اثر عوامل شوری، جنس و اثر متقابل بین آنها در سطح 5 % بر روی شاخص‌های اندازه‌گیری شده مؤثر و معنی دار بود. چمن آفریقایی در مقایسه با دو جنس دیگر در تمام سطوح شوری بالاترین شاخص‌های رشد را به خود اختصاص داد. در حالی که بین دو جنس دیگر تفاوتی معنی‌داری دیده نشد. چمن آفریقایی در شوری 15 دسی زیمنس بر متر 51/5 برگ بر روی پنجه و 4 برگ بر ساقه اصلی داشته در حالی که چمن‌های لولیوم و فستوکای پابلند در این درجه شوری فاقد برگ بر روی پنجه و ساقه بودند هر سه نوع چمن تا شوری d‏S/m 3 ، تغییر چندانی در شاخص‌های رشد نداشته و همانند گیاهان شاهد (بدون تنش شوری) رشد و نمو داشته‌اند. از شوری dS/m 6 به بعد، کلیه شاخص‌های رشد در هر سه جنس تحت تأثیر شوری قرار گرفته ولی دو جنس لولیوم و فستوکای پابلند، کاهش زیادتری در مقایسه با چمن آفریفایی نشان دادند. در شوری dS/m 15 رشد و نمو در هر دو جنس چمن ( لولیوم و فستوکا) تقریباً متوقف ولی چمن آفریقایی همچنان رشد داشته است. از میان شاخص‌های اندازه‌گیری شده به نظر می‌رسد رشد طولی و تعداد پنجه در گیاه کمتر تحت تیمارهای شوری قرار گرفته است.
مجید طالبی بداف، بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی، خورشید رزمجو، بهروز شیران،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

شناسایی گونه‌های چمنی بر اساس خصوصیات مورفولوژیک به لحاظ شباهت‌های آنها مشکل است. از طرفی گزینش ژنوتیپ‌های والدی بر اساس فاصله ژنتیکی مناسب برای اجرای تلاقی‌ها و به‌نژادی چمن حائز اهمیت است. بدین ترتیب استفاده از روش‌های ملکولی به عنوان ابزاری کارا در ارزیابی و شناسایی ژنوتیپ‌ها مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تنوع ژنتیکی بین و درون گونه‌های مختلف چمن و برآورد روابط ژنتیکی آنها با استفاده از نشانگر AFLP بوده است. تعداد پنج گونه چمن به همراه پنج رقم از هر گونه انتخاب شد و با استفاده از نشانگر ملکولی AFLP مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از 10 ترکیب آغازگری، تعداد 1170 نوار حاصل شد که تمام آنها در بین ارقام چندشکلی نشان داده شد. از بین آغازگرهای مورد استفاده، ترکیب آغازگری P-AAG و M-CAG با 166 نوار، بیشترین تعداد نوار و ترکیب آغازگری P-ACT و M-CGC با 81 نوار، کمترین تعداد نوار را تولید کردند. گروه‌بندی ژنوتیپ‌ها با استفاده از روش تجزیه خوشه‌ای بر اساس ضریب جاکارد، 5 گونه مورد نظر را از یکدیگر جدا کرد. ضمن این که رقم‌های متعلق به هر گونه نیز از یکدیگر تفکیک شدند. برخی از این نشانگرها در مورد یک گونه، اختصاصی بودند که از آنها می‌توان در شناسایی گونه مورد نظر استفاده کرد. تولید تعداد نوار زیاد و میزان چندشکلی بالا در گونه‌ها و رقم‌های مختلف چمن بیانگر آن است که این روش می‌تواند به طور کارا و مؤثری در تعیین روابط ژنتیکی رقم‌های مختلف بین و درون گونه‌ای چمن مورد استفاده قرار گیرد.
نعمت‌اله اعتمادی، خورشید رزمجو، احمد خلیقی، ذبیح‌اله زمانی، حسین لسانی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

چمن‌ها مهم‌ترین گیاهان پوششی جهان محسوب می‌شوند. بررسی کیفیت آنها براساس زیبایی و بر پایه تخمین صفاتی مانند رنگ، بافت، تراکم و یک‌نواختی بوده و معمولاً به وسیله ارزیاب صورت می‌گیرد. ممکن است نظر ارزیاب‌ها متفاوت باشد و در نتیجه موجب نگرانی محقق گردد. رنگ و بافت از جمله صفات کیفی در چمن است که روش‌های کمّی مختلفی برای افزایش دقت اندازه‌گیری و ثبات در نتایج آن به کار گرفته شده است. در این مطالعه سه روش اندازه‌گیری رنگ از طریق اسپکتروفتومتری (میزان کلروفیل)، دستگاه کلروفیل‌متر 502-SPAD و ارزیاب و هم‌چنین اندازه‌گیری بافت توسط ارزیاب و اندازه عرض برگ برای مقایسه 75 توده گیاه چمنی مرغ (.Cynodon dactylon L. Pers) و رقم "تیف دوآرف" به کار گرفته شد. نتایج نشان داد بین توده‌های مختلف تفاوت معنی‌داری در سطح یک درصد از نظر رنگ و بافت وجود دارد. در اندازه‌گیری رنگ از طریق بررسی کلروفیل در برگ‌ها با استفاده از روش‌های اسپکتروفتومتری، دستگاه کلروفیل‌متر 502- SPAD و هم‌چنین درجه‌بندی توسط یک نفر ارزیاب با تجربه، هم‌بستگی معنی‌داری بین سه روش مشاهده نشد. استفاده از دستگاه 502-SPAD در چمن‌های آفریقایی به‌علت عرض کم برگ‌ها قابل توصیه نیست. هم‌بستگی معنی‌داری بین دو روش تعیین بافت توسط ارزیاب و اندازه‌گیری عرض برگ‌ها در این توده‌ها به دست آمد، بنابراین در صورت عدم وجود ارزیاب با تجربه می‌توان از عرض برگ‌ها برای تعیین بافت در این گیاهان استفاده نمود.
ظهراب اداوی، مصطفی مبلی، خورشید رزمجو، اسماعیل لندی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

به منظور بررسی آثار میزان مختلف شوری آب آبیاری بر رشد وکیفیت ارقام چمن آفریقایی در خاک شور (2/17=ECe دسی زیمنس بر متر) یک آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه صنعتی اصفهان در سال‌های 1381 و 1382 به اجرا در آمد. ده رقم چمن افریقایی به عنوان فاکتور اول و پنج سطح شوری (30/3، 93/6، 20/10، 80/14، 80/17 دسی زیمنس بر متر) آب به عنوان فاکتور دوم در نظر گرفته شدند. در طول آزمایش ارزیابی رنگ به روش مشاهده‌ای (1 تا 9، 9 بهترین) و سطح برگ، وزن خشک بخش هوایی و ریشه، طول و تعداد استولن (دستک) اندازه‌گیری شد. نتایج آزمایش نشان دادکه شوری آب آبیاری برکیفیت رنگ ارقام مختلف تأثیر منفی گذاشت به طوری که با افزایش سطوح شوری درجه رنگ کاهش یافت. براساس میانگین ماهیانه درماه‌های مرداد و دی، به ترتیب قوی‌ترین و ضعیف‌ترین رنگ مشاهده گردید. میانگین سالیانه، نشان داد ارقام ISF2 وTifdwarf به ترتیب بیشترین وکمترین رنگ را داشتند. هم‌چنین با افزایش شوری آب آبیاری سطح برگ، وزن خشک قسمت هوایی، طول و تعداد استولن کاهش یافت. با افزایش شوری آب آبیاری از 30/3 تا 2/10 دسی زیمنس بر متر وزن خشک ریشه افزایش و پس از آن کاهش یافت. به دلیل اثر متقابل معنی‌دار شوری و ارقام برای بیشتر صفات، واکنش ارقام نسبت به شوری متفاوت بود. در بین ارقام مورد مطالعه در این آزمایش از نظر کلیه صفات مورد اندازه‌گیری اختلاف معنی‌داری مشاهده شد که حاکی از تنوع ژنتیکی بالا بین ارقام چمن آفریقایی مورد مطالعه می‌باشد. در سطوح بالای شوری، ارقام JP2 وTifway از نظر وزن خشک برگ‌های سبز، ارقام 3200W18-4 و ISF2 از نظر وزن خشک ریشه، ISF1 و Tifway از نظر تعداد و طول استولن و ارقام 3200W18-4 و Midlawn ازنظر میزان سطح برگ نسبت به سایر ارقام برتری داشتند.
محسن کافی، مریم حقیقی، علی تهرانی فر، غلامحسین داوری نژاد، حسین نعمتی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

نظر به اهمیت فوق العاده چمن در طراحی و ایجاد فضای سبزاستفاده از یک ماده آلی مناسب به جای کود حیوانی وکمپوست زباله شهری با توجه به معایب آنها به منظور کشت چمن ضروری است. بنابراین در این پژوهش امکان استفاده از روش جدید هیدرومالچینگ (مخلوط بذر + مواد آلی +آب + کود + مواد دیگر بر سطح مورد نظر توزیع می‌شود) بررسی شد. ماده آلی مورد استفاده، ضایعات کارخانجات قارچ، (Spent Mushroom Compost- SMC) بود که با دو درجه پوسیدگی شش ماهه و یک ساله در دو زمان بهار و پاییز استفاده شد. آزمایش به صورت آزمایش فاکتوریل (2×2×2) در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت و صفاتی چون تراکم، استقرار، یک‌نواختی و رنگ اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که استفاده از کمپوست قارچ آثار بهتری در جوانه‌زنی تراکم، استقرار، یک‌نواختی و رنگ نسبت به کود حیوانی داشته است. کمپوست قارچ شش ماهه با توجه به این‌که تراکم و یک‌نواختی بهتری ایجاد کرد و مدت زمان کمتری نیز نگه‌داری می‌شود کم هزینه‌تر می‌باشد و قابل توصیه‌تر است. در کشت بهاره نیز صفاتی همچون تراکم، استقرار، یک‌نواختی و جوانه‌زنی بهتر بودند. بنابراین به طور کلی استفاده از روش هیدرومالچینگ با کمپوست قارچ شش ماهه در فصل بهار توصیه می‌شود.
وحید ذبیح اللهی، فریبا میقانی، محمد علی باغستانی، محمد جواد میرهادی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

با توجه به مشکل وجود مرغ خوشه‌قرمز (Eleusine indica) در چمن فتان بلند (Festuca arundinacea) و با درنظرگرفتن این‌که تاکنون بررسی جامعی درباره کنترل شیمیایی علف های‌هرز مشکل‌ساز چمن از جمله این علف هرز در ایران انجام نشده، آزمایشی در تهران در فضای سبز منطقه 2 ناحیه 3 واقع در بزرگراه شیخ فضل ا...، زیر پل جلال آل احمد در چمنی با قدمت 15 ساله اجرا شد. آزمایش در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با 11 تیمار و 4 تکرار در کرت‌های 1 * 1 مترمربعی انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از علف‌کش های دیکلوفوپ متیل 5/2 و 3 لیتر در هکتار، فنوکساپروپ پی اتیل 8/0 و 1 لیتر در هکتار، کلودینافوپ‌پروپارژیل 6/0 و 8/0 لیتر در هکتار، ترالکوکسیدیم 1 و 2/1 لیتر در هکتار، سولفوسولفورون 27 و 35 گرم در هکتار و شاهد بدون کنترل. تیمارهای علف کش سه بار تکرار شدند. نتایج به‌دست آمده نشان داد که پس از آخرین سمپاشی، دیکلوفوپ‌متیل 5/2 و 3 لیتر در هکتار، فنوکساپروپ پی اتیل 8/0 و 1 لیتر در هکتار و کلودینافوپ-پروپارژیل 6/0 و 8/0 لیتر در هکتار بدون تفاوت معنی‌دار با یک‌دیگر به‌ترتیب باعث 81، 64/83، 26/81، 58/78، 27/80 و 26/81 درصد کاهش زیست‌توده و 5/82، 13/83، 38/79، 38/79، 75/78 و 63/80 درصد کاهش تراکم مرغ خوشه قرمز شدند. تیمارهای ذکر شده پس از 2 بار سمپاشی مرغ خوشه قرمز را بیش از 80 درصد کنترل کردند. تیمارهای ترالکوکسیدیم پس از آخرین سمپاشی باعث حدود 70 درصد و سولفوسولفورون باعث حدود 60 درصد کاهش زیست توده و تراکم مرغ خوشه قرمز شدند. یک هفته پس از آخرین سمپاشی، تیمارهای دیکلوفوپ متیل، فنوکساپروپ پی-اتیل و کلودینافوپ پروپارژیل با شاهد تفاوت معنی‌داری نداشتند و از زیست‌توده چمن فتان بلند نکاستند و خسارتی به آن وارد نکردند. ترالکوکسیدیم 1 و 2/1 لیتر در هکتار و سولفوسولفورون 27 و 35 گرم در هکتار باعث به‌ترتیب 54/37، 79/36، 48/40 و 55/48 درصد کاهش زیست توده چمن و 38/49، 75/48، 75/48 و 63/50 درصد خسارت ظاهری به چمن شدند. در مجموع، به‌علت عدم تفاوت معنی‌دار بین مقادیر مصرف هر علف کش، مسائل زیست‌محیطی و صرفه های اقتصادی که باعث تمایل به سمت کاهش مصرف علف‌کش می‌شود، دیکلوفوپ متیل 5/2 لیتر در هکتار، فنوکساپروپ پی-اتیل 8/0 لیتر در هکتار و کلودینافوپ پروپارژیل 6/0 لیتر در هکتار به‌دلیل عدم خسارت این علف کش ها به چمن فتان بلند برای کنترل مرغ خوشه قرمز قابل توصیه به‌نظر می‌رسند.
بهرام بختیاری، عبدالمجید لیاقت، علی خلیلی، محمدجواد خانجانی،
جلد 13، شماره 50 - ( 10-1388 )
چکیده

در این مطالعه از مدل‌های پنمن- مونتیث فائو-56 و پنمن- مونتیث انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE) جهت برآورد تبخیر- تعرق ‌مرجع چمن (ETo) در بازه زمانی ساعتی در اقلیم نیمه خشک کرمان استفاده گردیده است. مقادیر ساعتی حاصل از دو مدل فوق با مقادیر اندازه‌گیری شده توسط لایسیمتر وزنی الکترونیکی طی ماه‌های فروردین لغایت شهریور سال 1384 (تعداد 3352 داده ETo ساعتی) مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون خطی و آماره‌های مربوطه از جمله جذر میانگین مربعات خطا (RMSE ) و شاخص توافق (d) جهت مقایسه مقادیر مشاهداتی و محاسباتی به کار برده شد. میانگین داده‌های ساعتی اندازه‌گیری شده توسط لایسیمتر و محاسبه شده توسط هر یک از روش‌ها برای داده‌های یکپارچه شده، به ترتیب برابر 28/0 و23/0 میلی‌متر بر ساعت به دست آمد، به طوری‌که میانگین مقادیر ETo محاسبه شده در حدود 21% کمتر از میانگین مقادیر ETo اندازه‌گیری شده می‌باشد. این تحلیل به تفکیک برای داده‌های ساعتی مربوط به هر یک از ماه‌های مطالعاتی نیز انجام پذیرفته است. مقایسه مقادیر حاصل از روش پنمن- مونتیث فائو-56 و مقادیر مشاهداتی نمایانگر برآورد کم ETo محاسباتی به میزان 4/18%، 3/19%، 3/26%، 4/20%، 4/21% و 1/22% به ترتیب برای ماه‌های فروردین لغایت شهریور بود. برآورد کم مقادیر محاسباتی توسط روش پنمن- مونتیث ASCEنسبت به مقادیر لایسیمتری برای هر یک از ماه‌های مطالعاتی به ترتیب 17%، 6/19%، 4/18%، 2/18%، 7/19% و 9/20% به دست آمده است که دلیل آن وجود پدیده ادوکسیون در منطقه بوده و با لحاظ نمودن تابع باد محلی قابل اصلاح می‌باشد. هم‌چنین روابط رگرسیون جهت تبدیل داده‌های ساعتی محاسباتی به داده‌های اندازه‌گیری شده به تفکیک هر ماه ارائه شده است.
محمد امین مرادی، علی رحیمی‌خوب،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده

تبخیر و تعرق مرجع (ET0) یکی از پارامترهای لازم برای تعیین آب مورد نیاز و برنامه‌ریزی آبیاری گیاهان است. در این تحقیق، روشی ارائه شد که این پارامتر در شبکه‌های آبیاری با استفاده از تصاویر ماهواره نوا برآورد شود. در این روش، برای هر تصویر، یک پیکسل از مجموعه پیکسل‌های محدوده شبکه آبیاری با بیشترین شاخص پوشش گیاهی انتخاب شد و دمای سطح آن به همراه پارامتر تابش فرا زمینی به‌عنوان ورودی مدل تبخیر و تعرق استفاده می‌شود. مدل درختی M5 برای تبدیل دمای سطح زمین و تابش فرا زمینی به ET0 به‌کار رفت. شبکه مورد مطالعه این تحقیق شبکه آبیاری قزوین بود. تعداد 231 تصویر ماهواره نوا مربوط به فصل آبیاری شبکه قزوین برای یک دوره 3 ساله استفاده شد. نتایج نشان داد که ET0 با استفاده از مدل تدوین شده و داده‌های اختصاص داده شده برای آزمون، با ضریب تعیین (R2)، درصد جذر میانگین مربع خطا (RMSE) و درصد میانگین انحراف خطا (MBE) به‌ترتیب برابر 81/0، 5/8 درصد و 5/2 درصد برآورد شده است.
احسان توکلی، بیژن قهرمان، کامران داوری، حسین انصاری،
جلد 17، شماره 65 - ( 9-1392 )
چکیده

ارزیابی کمی تبخیر- تعرق در سطح منطقه‌ای، به منظور مدیریت منابع آب، تولید محصول و ارزیابی‌های زیست محیطی در مناطق فاریاب، ضروری است. در این مطالعه، برای تخمین ETo در استان خراسان شمالی با اقلیم خشک و نیمه‌خشک، به‌دلیل کمبود تعداد ایستگاه‌های سینوپتیک و نیز داده‌های ثبت شده هواشناسی، از 7 ایستگاه در استان‌های مجاور استفاده شد. تبخیر- تعرق گیاه مرجع با استفاده از 6 روش با نیاز به داده‌های کم شامل: تشت تبخیر کلاس A، هارگریوز- سامانی، پریستلی- تیلور، تورک، مکینک و روش پیشنهادی نشریه فائو 56 برای محاسبه تبخیر- تعرق در شرایط کمبود داده، به همراه روش استاندارد فائو- پنمن- مانتیث برای ارزیابی روش‌های بیان شده (به‌دلیل عدم وجود داده‌های لایسیمتری) محاسبه شد. به‌دلیل عدم توافق در مورد روش مناسب محاسبه ETo در ایستگاه‌های مورد بررسی، با استفاده از آزمون معنی‌داری خطوط رگرسیونی و در هر ماه از سال، یک معادله رگرسیونی خطی برای تبدیل بهترین روش محاسبه تبخیر- تعرق به روش استاندارد به‌دست آمد. ارزیابی این معادلات نشان‌دهنده دقت قابل قبول آنها در مقایسه با مطالعات انجام شده به‌ویژه در ماه‌های سرد سال (مقادیر MAE بین 3/0 تا 4/1 میلی‌متر در روز) است.
هوشنگ قمرنیا، مریم جعفری زاده، الهام میری، محمد اقبال قبادی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده

برآورد نیاز آبی یکی از مهم‌ترین مراحل طراحی سیستم‌های آبیاری است و برای برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح منابع آب اولین و مهم-ترین قدم تعیین نیاز آبی است. لذا به منظور تعیین نیاز آبی گیاه گشنیز، آزمایشی به مدت دو سال (1388 تا 1390) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی در کرمانشاه اجرا گردید. بدین منظور از سه لایسیمتر بیلان آبی به قطر 2/1 متر و ارتفاع 4/1 متر استفاده شد. زمان آبیاری با استفاده از قرائت‌های صورت گرفته از دستگاه IDRG تعیین شد، و در طی مدت آزمایش همواره سعی شد رطوبت در حد رطوبت سهل‌الوصول باقی بماند و عمق آبیاری هم به گونه‌ای محاسبه شد که بتواند رطوبت خاک را به ظرفیت زراعی برساند. سپس با استفاده از معادله بیلان آب تبخیرتعرق محاسبه شد. براساس نتایج به‌دست آمده میزان آب مورد نیاز گشنیز در سال 1388- 1389 و 1389-1390 به ترتیب 58/713 و64/580 میلی‌متر برآورد شد. در همین مدت تبخیر تعرق مرجع با استقاده از معادله پنمن‌مانتیث محاسبه شد و این پارامتر برای سال اول انجام پژوهش، 58/643 میلی‌متر و برای سال دوم 17/530 میلی‌متر برآورد گردید.
علی مرشدی، مهدی نادری، سیدحسن طباطبائی، جهانگرد محمدی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده

در برخی موارد نیاز به تبدیل مقدار تبخیر و تعرق گیاه مرجع (یونجه) به تبخیر و تعرق گیاه مرجع (چمن) و یا برعکس وجود داشته تا بتوان مقدار ضریب گیاهی صحیح را بر اساس نوع سطح مرجع مورد استفاده به‌دست آورد، هدف این پژوهش تعیین نسبت ETr (تبخیر و تعرق از گیاه مرجع یونجه) به ETo (تبخیر و تعرق گیاه مرجع چمن) طی فصل رویش برای دشت شهرکرد می‌باشد که این نسبت Kr نامیده می‌شود. مقادیر میانگین ماهیانه و کل (فصل رشد) Kr بر اساس مقادیر روزانه آن در ایستگاه چهارتخته شهرکرد در فصل زراعی رشد منطقه، با استفاده از داده‌های هواشناسی مورد نیاز در یک دوره 185 روزه (اول اردیبهشت تا پایان مهر 1390) از ایستگاه خودکار تحقیقات هواشناسی کشاورزی به‌دست آمده است. مقادیر ETr و ETo برای محاسبه Kr به شش روش محاسبه شدند. این روش‌ها عبارت‌اند از: معادله‌های استاندارد شده پن‌من- مانتیث توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا ﴿ASCE-stPM-ETr﴾، پن‌من- مانتیث توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE-PM-ETr)، کیمبرلی- پن‌من 1982 (1982KP-ETr)، جنسن- هیز اصلاح‌شده (JH-ETr)، و روش محاسبه Kr در نشریه 56 فائو(تمامی روش‌ها برای گیاه مرجع یونجه). مقادیر Kr محاسبه با نتایج به‌دست‌آمده حاصل از یک مطالعه لایسیمتری مورد مقایسه قرار گرفت. مقدار Kr حاصل از مطالعه لایسیمتری برابر با 12/1 که برابر 12/1 برای ASCE-PM-ETr، 16/1 برای JH-ETr و دور از مقدار 27/1 برای 1982 KP-ETr (هر سه نسبت به معادله‌های استانداردشده پن‌من- مانتیث برای گیاه مرجع چمن توسط انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE-stPM-ETo) به‌دست آمده است که در مقایسه با مقدار 40/1 بر مبنای روش موجود در نشریه 56 فائو فاصله زیادی دارد.
سید محمد موسوی، سید مجید میرلطیفی، سید حسن طباطبائی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده

اثر کیفیت آب آبیاری، عمق و فاصله نصب لوله‌های آبده آبیاری زیرسطحی بر شاخص‌های عملکرد گیاه چمن، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد به‌صورت کرت‌های دوبار خرد شده (Split Split Plot) در قالب طرح آزمایشی بلوک‌های کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای تحقیق شامل دو نوع کیفیت آب آبیاری: آب چاه (W) و پساب (WW)، دو فاصله نصب لوله‌های آبده آبیاری (45 و 60 سانتی‌متر) و چهار عمق کارگذاری لوله‌های آبده آبیاری (15، 20، 25 و 30 سانتی‌متر) بودند. یادداشت ‌برداری از صفات ارتفاع، ماده خشک، رنگ، تراکم و یکنواختی رشد چمن در طول فصل زراعی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر متقابل کیفیت آب آبیاری، فاصله و عمق نصب لوله‌های آبده آبیاری زیرسطحی بر صفات ارتفاع، ماده خشک و یکنواختی رشد چمن معنی‌دار است. آبیاری با پساب در مقایسه با آب چاه منجر به حصول عملکرد بالاتری بر صفات ارتفاع و ماده خشک و ایجاد تفاوت معنی‌دار شد. تیمارهای آبیاری شده با آب چاه در مقایسه با تیمارهای آبیاری شده با پساب یکنواختی رشد بیشتری نشان داد. نتایج نشان داد فاکتورهای آزمایش اثر معنی‌داری بر رنگ چمن ندارد. اثر متقابل فاصله و عمق نصب لوله‌های آبده بر تراکم چمن معنی‌دار بود. همچنین افزایش عمق و فاصله نصب لوله‌های آبده موجب کاهش کیفیت بصری و عملکرد چمن شد.


امید بابامیری، یعقوب دین‌پژوه،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده

هدف این مطالعه مقایسه و واسنجی تعداد ۲۰ روش مختلف تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع (0ET) مبتنی بر سه روش کلی دمای هوا، تابش خورشید و انتقال جرم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه می‌باشد. برای این‌ منظور از اطلاعات ۱۰ ایستگاه هواشناسی همدید در دوره آماری ۲۰۱۰-۱۹۸۶ استفاده شد. نتایج روش‌های مذکور با خروجی روش فائو پنمن- مانتیث (۵۶PMF-) مقایسه شد. واسنجی روش‌ها برای یکایک ایستگاه‌ها و تمام ماه‌ها و در طول دوره آماری مذکور انجام شد. ارزیابی عملکرد روش‌ها با آماره‌هایR2،RMSE ، MBE و MAE به‌عمل آمد. نتایج نشان داد که واسنجی روش‌ها عملکرد آنها را به‌طور قابل ملاحظه‌ای بهبود می‌دهد. بعد از واسنجی، از بین روش‌های بر مبنای دمای هوا، روش هارگریوز (HG) با ضریب تبیین ۹۶/۰=۲R، از بین روش‌های کلی تابش، روش دورنبوس- پروئیت ((DP با ضریب ۲R معادل ۹۸۲/۰ و از بین روش‌های مبتنی بر انتقال جرم، بعد از واسنجی، روش مییر (M) با ۲R معادل ۸۹۵/۰ به‌عنوان بهترین روش در حوضه مورد مطالعه شناخته شدند. به‌طورکلی، عملکرد روش‌های مبتنی بر تابش پس از واسنجی بهتر از سایر روش‌ها در این حوضه بود. بنابراین، روش DP پس از واسنجی برای تخمین 0ET در حوضه دریاچه ارومیه از دقت بالاتری برخوردار بوده و قابل توصیه می‌باشد.


بدیعه نوری، حمیده نوری، غلامرضا زهتابیان، امیرهوشنگ احسانی، حسن خسروی، حسین آذرنیوند،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

با توجه به تغییرات اقلیم و تأثیرات آن بر نیاز آبی گیاهان و منابع آبی به‌ویژه در مناطق گرم و خشک، براورد دقیق میزان تبخیر و تعرق به‌منظور مدیریت کشاورزی و آبیاری اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. در این پژوهش سعی شده است با شناخت وضعیت پوشش‌گیاهی در حاشیه مناطق بیابانی دشت ورامین به‌ویژه اراضی کشاورزی با کشت مختلط، میزان تبخیر و تعرق واقعی پوشش‌گیاهی و نیاز آبی آنها مشخص شود. این پژوهش به بررسی رابطه بالقوه میان تبخیر و تعرق پوشش‌گیاهی اراضی کشاورزی ناهمگن و شاخص‌ پوشش‌گیاهی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در اراضی کشاورزی دشت ورامین می‌پردازد. مجموعه تصاویر ماهواره‌ای لندست 7 در فصول متوالی سال‌های 2013 و 2014 برای تعیین میزان سبزینگی استفاده شد. به‌منظور پردازش تصاویر از جمله تصحیحات هندسی، تصحیحات اتمسفری و تهیه نقشه‌های NDVI، نرم‌افزار ENVI به‌کار گرفته شد. علاوه‌بر این، اطلاعات آب‌وهوایی و پوشش ‌گیاهی دشت ورامین جمع‌آوری‌شده و نرخ تبخیر و تعرق واقعی پوشش‌گیاهی در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از روش فائو- پنمن- مانتیث در نرم‌افزار CropWat براورد شد. درنهایت، رابطه میان NDVI برگرفته از تصاویر ماهواره‌ای و میزان تبخیر و تعرق تخمین زده شده به روش فائو 56 بررسی شد. نتایج، حاکی از همبستگی قوی مثبت میان تبخیر و تعرق پوشش‌گیاهی اراضی کشاورزی ناهمگن و NDVI بوده است. در واقع، با برقراری رابطه ریاضی میان این دو متغیر می‌توان میزان تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی را بدون نیاز به اندازه‌گیری‌های زمینی به‌دست آورد، همچنین مشخص شد که NDVI برگرفته از سنجش از دور می‌تواند شاخص کارامدی برای بررسی وضعیت پوشش‌گیاهی و تخمین نیاز آبی گیاهان اراضی کشاورزی حاشیه بیابان باشد.

هادی سیاسر، تورج هنر، محمد عبداللهی پور،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در مطالعات هیدرولوژی، برنامه‌ریزی آبیاری و مدیریت منابع آب است. در این پژوهش به ارزیابی مدل‌های خطی تعمیم‌یافته، جنگل تصادفی و درخت گرادیان بوستینگ در شرایط داده‌های اقلیمی منطقه سیستان پرداخته شد. داده‌های مورد استفاده شامل دمای حداکثر، دمای حداقل، دمای میانگین، رطوبت حداکثر، رطوبت حداقل، رطوبت میانگین، بارش، ساعات آفتابی، سرعت باد و تبخیر از تشت بین سال‌های 1387 تا 1396 بود. با ارائه الگوهای مختلف شامل ترکیبی از پارامترهای هواشناسی به‌عنوان ورودی‌های مدل در مقیاس زمانی روزانه، مقدار تبخیر- تعرق توسط مدل‌های پیشنهادی به‌عنوان خروجی مدل برآورد شد. همچنین قابلیت پیش‌بینی این مدل‌ها، در مقایسه نتایج آنها با نتایج روش فائو-‌ پنمن- مانتیث به‌عنوان روش مبنا ارزیابی شد. در بین الگوهای مورد بررسی، الگوی M1 که دارای بیشترین تعداد پارامترهای هواشناسی ورودی (10 پارامتر) بود، با کمترین خطا 0/633 RMSE = و 0/451 MAE = و بیشترین ضریب همبستگی 0/993 R= برای مدل درخت گرادیان بوستینگ، بهترین عملکرد را در بین مدل‌ها و الگوهای بالا نشان داد. با انجام فرایند حساسیت‌سنجی پارامترها، دمای هوا به‌عنوان مهم‌ترین متغیر مؤثر برای الگوهای انتخابی در هر سه مدل مطالعه‌شده، به‌دست آمد. بنابراین افزایش دقت و صحت داده‌های دما، می‌تواند به افزایش دقت مدل‌های پیشنهادی کمک کند. استفاده از مدل درخت گرادیان بوستینگ توانست بیش از 70 درصد، زمان اجرای مدل را در مقایسه با سایر مدل‌های مورد مطالعه کاهش دهد. درنهایت این پژوهش، مدل درخت گرادیان بوستینگ را برای برآورد تبخیر- تعرق در منطقه دشت سیستان توصیه می‌کند.

یاسر سبزواری، مهری سعیدی نیا،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

فائوپنمن‌مانتیث روشی مبنا، برای برآورد تبخیر- تعرق مرجع است. در خیلی از موارد دسترسی به همه اطلاعات مورد نیاز، مشکل است، لذا جایگزینی مدل‌های با ورودی‌های اولیه کم و دقت مناسب ضرورت می‌یابد. هدف از این پژوهش بررسی قابلیت مدل‌های تجربی، برنامه‌ریزی بیان ژن، رگرسیون گام‌به‌گام و شبکه‌بیزین در برآورد تبخیر- تعرق مرجع است. برای اطلاعات ورودی مدل از اطلاعات روزانه ایستگاه سینوپتیک بروجرد در بازه زمانی 1396- 1375 استفاده شد. بر اساس همبستگی بین پارامترهای ورودی و خروجی، شش الگوی ورودی برای مدل‌سازی تعیین شد. نتایج نشان داد از بین مدل‌های تجربی، مدل کیمبرلی‌پنمن دارای عملکرد بهتری است. برنامه‌ریزی بیان ژن با الگوی چهارم و عملگرهای پیش‌فرض مدل، دارای 0/98R2= و  9/0 RMSE=، شبکه‌بیزین با الگوی ششم، دارای 0/91 R2= و  01/1 RMSE= و رگرسیون گام‌به‌گام با الگوی ششم دارای 0/91R2= و  9/0 RMSE= در مرحله آموزش دقیق‌ترین الگوها هستند. مقایسه عملکرد مدل‌ها حاکی از برتری مدل برنامه‌ریزی بیان ژن نسبت به بقیه مدل‌ها بود به‌طوری ‌که دارای  متوسط قدر مطلق خطای ‌نسبی (AARE) به میزان 0/12 و نسبت میانگین (MR) به میزان 0/94 بود. نتایج به‌دست آمده نشان داد که برنامه‌ریزی بیان ژن دارای توانایی قابل قبولی در تخمین تبخیر- تعرق مرجع تحت شرایط آب‌وهوایی بروجرد بوده و و می‌تواند به‌عنوان یک مدل مناسب ارائه شود.

محمد جواد امیری، مهدی بهرامی، معصومه السادات موسوی، علی شعبانی،
جلد 26، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

روش تشت تبخیر کلاس A یکی از روش‌های بسیار رایج تخمین تبخیر– تعرق مرجع  (ET0)است که به‌دلیل سادگی، هزینه به‌نسبت کم و توانایی تخمین تبخیر- تعرق روزانه، به‌طور گسترده در جهان استفاده می‌شود. در این تحقیق کارایی 8 معادله تجربی شامل آلن و پروئیت ، کوئنکا، اشنایدر، اشنایدر اصلاح شده، پرییرا و همکاران، اورنگ، راگووانشی و والندر  و فائو 56 در برآورد ضریب تشت تبخیر کلاس A و تبخیر - تعرق گیاه مرجع در ایستگاه فسا واقع در استان فارس مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور ضریب تشت محاسبه شده از معادلات فوق با ضریب تشت اندازه‏گیری شده که از نسبت تبخیر - تعرق به‌دست ‏آمده از روش فائو- پنمن- مانتیث به میزان تبخیر از تشت به‌دست آمد، مقایسه شد. نتایج نشان داد تمامی معادلات تجربی دارای دقت بسیار پایینی در برآورد ضریب تشت تبخیر هستند (0/25;0/3> R2). نتایج مقایسه بین ET0 به‌دست آمده از معادلات تجربی با ET0 به‌دست آمده از معادله پنمن- مانتیث- فائو نشان داد که معادله فائو 56 دارای بهترین عملکرد است (0/3=NRMASE;0/72=R2). به‌منظور افزایش دقت معادلات تجربی ضریب تشت تبخیر، این معادلات با داده‌های هواشناسی 8 ساله (1386-1394) ایستگاه هواشناسی فسا تصحیح شده و با داده‌های مستقل 2 ساله (1394-1396) اعتبارسنجی شد. نتایج نشان داد که دقت همه معادلات تجربی افزایش یافته و معادله کوئنکا با 0/16 =  NRMASE و 0/63 = R2 به‌عنوان مناسب‏ترین معادله برای تخمین ضریب تشت و تبخیر- تعرق مرجع (0/18=NRMASE;0/85=R2). برای منطقه فسا انتخاب شد. آنالیز حساسیت نشان داد که به‌ترتیب داده‌های سرعت باد (U)، رطوبت نسبی (RH)، فاصله تشت از پوشش گیاهی (F)، شیب منحنی فشار بخار اشباع (∆)، ساعت آفتابی (n)، و فشار هوا (P) بیشترین تأثیر را در تخمین ضریب تشت تبخیر دارد. با استناد به نتایج آماری و تحلیل حساسیت، معادله‌ای برای برآورد ضریب تشت در منطقه فسا و سایر مناطق دارای اقلیم یکسان با آن منطقه استخراج شد.

محدثه پری تقی نژاد، حمیدرضا کمالی، سجاد جمشیدی، محمد عبداللهی پور،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

با توجه به تأثیرهای تغییر اقلیم بر میزان تبخیرتعرق و در نتیجه میزان برداشت از منابع آبی، پیش‌بینی تغییرات اقلیمی در جهت مدیریت بهتر منابع آبی و کاهش آسیب‌های ناشی از خشکسالی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رتبه اول تولید انبه در کشور ایران متعلق به استان هرمزگان بوده که بیشترین مقدار تولید انبه در این استان متعلق به شهرستان میناب است. در پژوهش حاضر با استفاده از پارامترهای هواشناسی مقدار تبخیرتعرق گیاه انبه در شهرستان میناب با روش پنمن فائو طی سال‌های 1985 تا 2020 محاسبه شد. در ادامه با پیش‌بینی مدل‌های گردش عمومی جوی- اقیانوسی به وسیله آخرین نسخه داده‌های C‏MIP  در قالب گزارش ششم (CMIP6) و انجام اصلاحات انحراف آماری در محیط پایتون، مقادیر تبخیرتعرق این گیاه طی سال‌های 2021 تا 2100 با دو سناریوی خوش‌بینانه و بدبینانه تخمین زده شد. طبق نتایج به‌دست آمده، در سال‌های آینده با توجه به افزایش دمای سالانه، مقادیر تبخیرتعرق بصورت میانگین، سالانه به مقدار 0/31 میلی‌متر در حالت خوش‌بینانه و 1/23 میلی‌متر در حالت بدبینانه افزایش خواهد داشت.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb