14 نتیجه برای کاه
مجید افیونی، یحیی رضایی نژاد، بابک خیامباشی،
جلد 2، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
لجن فاضلاب منبعی غنی از عناصر غذایی گیاه به شمار میرود و به همین علت به عنوان یک کود ارزان قیمت مورد توجه کشاورزان قرار گرفته است. اما وجود فلزات سمی در لجن فاضلاب و امکان جذب این عناصر توسط گیاه و ورود آنها به زنجیره غذایی انسان و حیوان نباید از نظر دور بماند. هدف از انجام این تحقیق تعیین میزان جذب فلزات سنگین توسط گیاه در زمینهای تیمار شده با لجن فاضلاب و تعیین اثر تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب بر جذب این عناصر به وسیله گیاه میباشد. این مطالعه در مزرعه، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، دو گیاه (کاهو، .Lactuca sativa L و اسنفناج .Spinacia oleracea L) و سه سطح لجن فاضلاب (صفر، 5/22 و 45 تن در هکتار) انجام گرفت. برای تعیین اثر باقیمانده و تجمعی لجن بر جذب فلزات به وسیله گیاه، هر کرت به دو قسمت تقسیم گردید. در یک قسمت بدون افزودن لجن و در قسمت دیگر با افزودن مجدد لجن به مقدار تیمارهای ذکر شده در بالا، اقدام به کشت گیاهان گردید. در هر مرحله غلظت کل و غلظت قابل عصارهگیری عناصر سنگین به وسیله EDTA در خاک تعیین گردید. غلظت فلزات سنگین در اندام هوایی و ریشه گیاهان جداگانه اندازهگیری شد. غلظت کل مس، روی و سرب با افزایش سطح لجن فاضلاب در خاک افزایش یافت، اما این افزایشها معنیدار نبودند. اضافه کردن لجن فاضلاب باعث افزایش معنیدار غلظت قابل عصارهگیری مس، روی و سرب به وسیله EDTA در خاک و جذب این فلزات توسط گیاه گردید. اما اثر باقیمانده و تجمعی لجن بر غلظت قابل عصارهگیری و جذب فلزات در گیاهان معنیدار نبود. عملکرد هر دو گیاه با افزایش لجن به صورت معنیدار افزایش یافت.
علیرضا صادقی ماهونک، فخری شهیدی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
اثر ضد قارچی دی استات سدیم در جلوگیری از رشد برخی از کپکهای عامل فساد نان، ابتدا در محیط کشت، و سپس در نان مسطح بررسی شد. دریک آزمایش مقدماتی اثر غلظتهای مختلف دی استات سدیم در سطح صفر، 1000، 2000، 3000، 4000 و 5000 قسمت در میلیون، در جلوگیری از رشد کپکهای .Aspergillus niger، Aspergillus sp.، Rhizopus sp و .Penicillium sp در محیط کشت مطالعه گردید. معلوم شد هرچه غلظت دی استات سدیم افزایش یابد رشد کپکها کندتر میشود، به طوری که در غلظت 5000 قسمت در میلیون، پس از گذشت پنج روز رشد کپکها بسیار محدود میگردد. با توجه به نتایج حاصل از این بخش، اثر ضد کپکی غلظتهای مختلف دی استات سدیم در نان مسطح نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. در این بخش از پژوهش .Aspergillus sp به عنوان کپک شاخص انتخاب شد.
نتایج نشان داد که چنانچه میزان 3000 قسمت در میلیون دی استات سدیم به نان افزوده شود، نه تنها رشد کپک را به تاخیر میاندازد، از بیات شدن نان نیز تا حد زیادی میکاهد. این غلظت دی استات سدیم هیچ گونه اثر منفی بر بافت نان نداشت، و زمان ماندگاری نان را به چهار روز رساند. غلظتهای بیشتر، رشد کپک را کندتر میکند اما بر بافت و طعم نان تاثیر منفی دارد. لذا غلظت 3000 قسمت در میلیون دی استات سدیم برای افزایش زمان ماندگاری نان مسطح پیشنهاد میگردد.
علی اصغر سراج،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
بررسیهای مزرعهای روی نحوه زیانرسانی گونه (Sesamia cretica Led. (Lepidoptera: Noctuidae و تأثیر آن در میزان کاهش محصول، در دو کولتیوار عمده و فراوان نیشکر منطقه، یعنی CP 57-614 و NCo 310، طی سالهای 78-1377 در جنوب خوزستان انجام شد.
میانگین درصد گره و میان گرههای آلوده (سوراخ شده توسط لارو آفت) در کولتیوار (7/30%) CP 57-614 بیشتر از کولتیوار (2/11%) Nco 310 بود. میزان شکر حاصل از هر تن نی در کولتیوار NCo 310 (کیلوگرم 132 ) بیشتر از کولتیوار CP 57-614 (کیلوگرم110 ) برآورد گردید. بر این پایه، در ازای هر 1% ساقههای سوراخ شده و پوسیده ناشی از زیان آفت، شکر حاصل حدود 11/0 تن در هکتار کاهش مییابد. تأثیر غیرمستقیم زیان آفت بر دیگر عناصر شیره خام نیشکر نیز بحث شده است.
علی عرفانی، غلامحسین حق نیا، امین علیزاده،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
به منظور آگاهی از تأثیر کاربرد فاضلابهای تصفیه شده خانگی بر عملکرد و کیفیت کاهو (Lactuca sativa) و ویژگیهای خاک، آزمایشی در یک خاک با بافت لومرسی، که بر پایه سیستم ردهبندی Fine loamy mixed mesic Calcixerollic Xerochrepts نام دارد، در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی، در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه مشهد انجام شد. تیمارها عبارت بودند از: T1 (آبیاری با فاضلاب تصفیه شده خانگی)، T2 (آبیاری با فاضلاب تصفیه شده خانگی + آب چاه به تناوب)، T3 (آبیاری با آب چاه + کود حیوانی، گاوی)، T4 (آبیاری با آب چاه + کاربرد نیتروژن و فسفر) و T5 (آبیاری با آب چاه، شاهد). نتایج تجزیه شیمیایی آب چاه نشان داد که این آب برای کشاورزی محدودیت خاصی ندارد.
نتایج به دست آمده از این آزمایش مشخص کرد که عملکرد کاهو در کلیه تیمارها افزایش داشت. در مقایسه با تیمار شاهد، بیشترین عملکرد تر اندام هوایی کاهو (برگ) به ترتیب در تیمارهای T3 و T1، و بیشترین افزایش وزن خشک برگ کاهو به ترتیب در تیمارهای T1 و T3 دیده شد. نتایج تجزیه گیاه نشان داد که غلظت عناصر غذایی پرمصرف و سنگین در اندام هوایی و ریشه کاهو، در کلیه تیمارهای آزمایش نسبت به تیمار شاهد افزایش داشته است. در تیمار T1 آزمایش، غلظت آهن بیشترین و غلظت کادمیوم کمترین بوده است. آلودگیهای میکروبی در تیمار T2 آزمایش به مراتب بیش از دیگر تیمارها بود. تجزیه خاک سطحی (0-30 سانتیمتر) نشان داد که با کاربرد فاضلاب، قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، بُر محلول و عناصر سنگین خاک افزایش داشت، ولی مقدار آن زیر مرز استانداردهای ارائه شده به وسیله مجامع بینالمللی بوده و هیچ گونه تأثیر سوئی بر خاک نداشته است. تفاوتهای ایجاد شده در ویژگیهای دیگر گیاهی و خاک چندان نیست، هر چند ضروری است به نتایج حاصله در سالهای بعد نیز توجه گردد.
جانباله نیازی اردکانی، سید حمید احمدی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
در این مقاله تأثیر سطوح مختلف شوری آب آبیاری بر میزان جوانه زنی و وزن ماده خشک نهال 8 برگی و حدود تحمل به شوری هشت رقم کلزا (ACSN1=V1 فالکون = V2 ، شیرالی = V3 ، سرز= V4، تاور = V5، کبری = V6، گلوبال = V7 و اویرکا = V8 ) بررسی گردید. برای ارزیابی حد تحمل به شوری از 3 روش تعیین کاهش عملکرد در شرایط شور نسبت به غیر شور، شاخص حساسیت به شوری و روش وان گنوختن و هافمن استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل آماری به روش دانکن در سطح 1% نشان داد که تأثیر هر یک از عوامل شوری ، رقم و اثر متقابل آنها بر جوانهزنی بذر و وزن ماده خشک نهال 8 برگی از نظر آماری معنیدار است، به طوری که با افزایش شوری آب آبیاری میزان جوانه زنی و وزن ماده خشک نهال به شدت کاهش مییابد. همچنین با استفاده از روش وانگنوختن و هافمن، شوریهای آب آبیاری متناظر با 10%، 25%، 50% و 90% کاهش در میزان جوانه زنی و وزن خشک نهال 8 برگی هشت رقم کلزا، در جدولی ارایه گردیده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که ارقام مختلف کلزا در مراحل مختلف رشد واکنشهای مختلفی به شوری نشان داده و در یک مرحله متحمل و در مرحلهای دیگر حساس به شوری میباشند. در این تحقیق، ارقام ACSN1، فالکون و شیرالی در مرحله جوانهزنی و سه رقم ACSN1، فالکون و کبری در مرحله رویش نهالی به شوری متحمل بودهاند. ارقام اویرکا، گلوبال و سرز در مرحله جوانهزنی و ارقام شیرالی، گلوبال و اویرکا نیز در مرحله رویش نهالی حساسترین ارقام به شوری بودهاند که در نهایت دو رقم ACSN1 و فالکون متحمل به شوری و دو رقم گلوبال و اویرکا حساس به شوری شناخته شدند.
حسن فضائلی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی اثر کشت قارچ صدفی بر ارزش غذایی کاه گندم انجام گرفت. بدین منظور کاه گندم با قارچ صدفی، گونه "پلوروتوس، فلوریدا" عملآوری شد، سپس مواد آزمایشی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار: 1) کاه معمولی، 2) کاه عملآوری شده پس از میسلیوم دوانی قارچ، 3) کاه باقی مانده پس از برداشت محصول قارچ، هر کدام در 4 تکرار آمادهسازی شد. ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم آزمایشگاهی نمونههای هر واحد آزمایشی تعیین شد. علاوه بر این، قابلیت هضم ظاهری و مقدار مصرف اختیاری نیز روی گاو و گوسفند اندازهگیری شد. سپس با استفاده از دادههای بهدست آمده، شاخص ارزش غذایی تیمارها برآورد گردید و با هم مقایسه شد. نتایج نشان داد که، در اثرکشت قارچ روی کاه، میزان پروتئین خام و قابلیت هضم آزمایشگاهی افزایش یافت در حالی که بخش دیواره سلولی کاهش نشان داد (05/0> P ). همچنین میزان مصرف اختیاری و قابلیت هضم مواد مغذی کاه، پس از رشد میسیلیوم قارچ روی آن، در گاو و گوسفند افزایش معنیداری را نشان داد (05/0> P ) اما در تیمار سوم، یعنی کاه باقیمانده پس از برداشت محصول قارچ، قابلیت هضم و میزان مصرف اختیاری روند کاهشی داشت. میزان ماده خشک و ماده آلی مصرفی و نیز ماده خشک قابل هضم و ماده آلی قابل هضم مصرفی، به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی، در گاو بالاتر از گوسفند بود (05/0> P ). بالاترین شاخص ارزش غذایی، مربوط به تیمار 2 بود که در تغذیه گاو مشاهده شد درحالی که پایینترین آن مربوط به کاه باقیمانده پس از برداشت محصول قارچ در تغذیه گوسفند بهدست آمد. براساس یافتههای بهدست آمده چنین میتوان نتیجهگیری نمود که، عملآوری کاه گنده با استفاده از قارچ صدفی پلوروتوس فلوریدا، قبل از مرحله میوهدهی قارچ، سبب بهبود ارزش غذایی میشود.
حميد مرتضی پور ، محمدحسين رئوفت ، سعادت کامگار ،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
کلزای روغنی یکی از مهم ترین محصولات غیرغله ای می باشد که روغن حاصل از آن به طور عمده مصر ف غذایی دارد . غلاف های این محصول هنگام برداشت ، بسیار شکننده و شاخه های آن در هم فرو رفته اند. برداشت کلزا با کمباین های مرسوم می تواند سبب کشیده شدن شاخه ها و ریزش زیاد در ناحیه جداکننده کنار دماغه کمباین گردیده و در نهایت منجر به ضرر و زیان اقتصادی کشاورز ان گردد . در تحقیق حاضر طراحی ، ساخت و ارزیابی یک جداکننده دوار هیدرولیکی قابل نصب کردن روی کمباین های معمولی هنگام برداشت کلزا مد نظر بو د، این وسیله دارای دو استوانه می باشد که در جهت عکس هم می چرخند و با کمک تعدادی انگشتی که به طور خارج از مرکز داخل هر یک از استوانه ها قرار گرفته و قابلیت حرکت رفت و برگشتی دارند ، شاخه های کلزا را به آرامی از هم باز می نماید . چرخش استوانه ها توسط یک موتور هیدرولیکی که از سیستم هیدرولیک کمباین تغذیه می گردد، تأمین می شود. پس از نصب دستگاه روی کمباین ، عملکرد ۱ کی لومتر بر ساعت بررسی شد . آزمای ش ها در سه سطح سرعت / آن در یک آزمای ش کرت های خرد شده در سرعت پیشروی کمباین ۵ ۱۲ و ۸)، و در دو وضعیت با چرخ فلک و بدون ، ۷۵ و ۱۰۰ دور در دقیقه )، در سه سطح تعداد انگشتی ها ( ۱۶ ، دورانی استوانه ها ( ۵۰ چرخ فلک انجام گرفت . مکانیزم حرکتی انگشت ی ها به گونه ای طراحی شد که محلی از مسیر که در بیشترین خروج انگشتی از سیلندر اتفاق می افتاد، قابل تغییر بود . این متغیر نیز در دو سطح بررسی شد. در ادامه نتایج با داد ههای تیمار شاهد (جداکننده معمولی کمباین ) مورد مقایسه قرار گرفت . در هر آزمایش ، وزن دانه ریخته شده در ناحیه جداکننده ، اندازه گیری گردید . نتایج نشان داد در سرعت دورانی میانه ۷۵ دور در دقیقه ) کمترین میزان ریزش حاصل شد. سایر نتایج حاکی از آن است که افزایش تعداد انگشت یها سبب کاهش میزان ریزش ) گردیده است . استفاده از چرخ و فلک نیز کاهش ریزش دانه را موجب گ ردید و تغییر مسیر حرکت انگشتی ها نسبت به استوانه ، تأثیر ۷۵ ، تعداد انگشتی برابر با ۱۶ و در rpm معنی داری در میزان ریزش نداشت . در یک جمع بندی می توان گفت چنانچه سرعت دورانی برابر صورتی که از چرخ و فلک استفاده گردد، میزان ریزش در ناحیه جداکننده به میزان ۲۰ % نسبت به جداکننده معمولی کاهش خواهد یافت.
امین اله معصومی، علی شهریاری،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
به منظور طراحی واحدهای مختلف دستگاه فشرده کن مضاعف بستههای علوفه، تعیین برخی خواص فیزیکی و رئولوژیکی محصولات ذکر شده ضروری میباشد که در تحقیق حاضر انجام گردید. آزمایشها به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. آزمایش فشردگی به صورت محصور در سه سطح کرنش محوری (25، 35 و 45% طول اولیه) برای بستههای یونجه وکاه انجام گردید. در این آزمایش تأثیر نوع محصول و سطح فشردهسازی بر فشار، مدول الاستیسیته، کاهش تنش و انرژی لازم برای فشرده سازی بررسی شد. نتایج نشان داد که اثر نوع محصول و سطح فشردهسازی، بر پارامترهای به دست آمده بسیار معنیدار بود (01/0P<). بیشترین مقدار فشار، مدول الاستیسیته و انرژی، در نمونههای کاه با کرنش طولی 45% طول اولیه به دست آمد. اثر متقابل محصول و سطح فشردگی بر اولین زمان کاهش تنش بسیار معنیدار بود (01/0P<). در حالیکه نوع محصول و سطح فشردگی بر دومین و سومین زمان کاهش تنش فاقد اثر معنیدار بود (05/0P<). مدل فابرود (رابطه فشار با چگالی) و همچنین دو مدل سیتکی و اسبف (رابطه مدول الاستیسیته با چگالی) بر مقادیر اندازهگیری شده طی آزمایش فشرده سازی برازش شدند و ضرایب ثابت آنها برای بستههای یونجه و کاه به دست آمد. ضریب اصطکاک بستههای یونجه و کاه روی دو سطح (آهن و گالوانیزه) در سه سطح نیروی عمودی بر بستهها اندازهگیری شد. اثر نوع محصول و سطح تماس بر ضریب اصطکاک معنیدار نبود (05/0P<)، ولی اثر وزن عمود بر سطح تماس در مقدار ضریب اصطکاک اندازهگیری شده بسیار معنیدار بود (01/0P<). استحکام کششی ریسمانهای کنفی و نایلونی که در بستهبندی متداول، به کار میرود اندازهگیری شد. نتایج نشان داد مقاومت ریسمانهای کنفی بیشتر از نایلونی بود و برای مقاومت در پارگی پس از باربرداری 3 رشته ریسمان کنفی به دست آمد.
کوکب عنایتی، محمد جواد روستا، آزاده وکیلی،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
با توجه به تأثیر ساختمان خاک و پایداری خاکدانهها بر فرسایش پذیری خاک و لزوم افزایش پایداری و مقاومت خاکدانهها در برابر عوامل فرسایندهای مانند باد و آب، این تحقیق روی نمونه خاک سطحی (عمق20-0 سانتیمتر) جمعآوری شده از اراضی زراعی حساس به فرسایش واقع در دشت چاهو (شهرستان مهر) در جنوب استان فارس انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 10 تیمار در 3 تکرار اجرا شد و تیمارها عبارت بودند از شاهد (بدون افزودن ماده اصلاحکننده)، گچ خالص، کاه و کلش خرد شده گندم، کود دامی، کاه و کلش همراه با گچ، کود دامی همراه با گچ هر کدام به میزان 1 درصد وزنی، سیمان در سطوح 3/0، 6/0 و 9/0 درصد وزنی و گچ همراه با سیمان 9/0 درصد وزنی. یک، چهار و هفت ماه پس از اعمال تیمارها با برداشت نمونههای 50 گرمی از هر تیمار، میزان خاکدانههای با اندازههای 53 تا 4000 میکرومتر به روش الکتر اندازهگیری شد و میانگین وزنی- قطر (MWD) آنها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کاربرد تیمارهای کود دامی و کاه و کلش به تنهایی یا همراه با گچ، متناسب با کاهش مقدار خاکدانههای با اندازه µm>106 باعث افزایش خاکدانههای با اندازه µm< 106 شدهاند. همچنین، تأثیر این تیمارها در افزایش میزان MWD ناشی از افزایش بیشتر خاکدانههای با اندازه µm<1000 بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، میتوان کاربرد این تیمارها را برای افزایش مقاومت خاکهای سیلت لوم حساس در شرایط مشابه پیشنهاد نمود.
محمد توزنده جانی، سید محمود کاشفی پور،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
یکی از روشهای معمول استهلاک انرژی در پایین دست سد، بهره جستن از پدیده پرش هیدرولیکی میباشد. پرش هیدرولیکی از نوع جریانهای متغیر سریع است که در آن جریان از حالت فوق بحرانی به زیر بحرانی تغییر مییابد و با استهلاک انرژی قا بل توجهی همراه است. در این مطالعه به منظور کاهش طول پرش هیدرولیکی و نیز کاهش عمق مزدوج پرش از ترکیب دو جت آبی که ترکیبی از جریان عبوری از روی سرریز اوجی با استاندارد USBR و جریان خروجی از شکاف در بدنه سد است، استفاده شد. در این آزمایش جت آب خروجی از شکاف ایجاد شده در بدنه سد با سه زاویه صفر، 45 و 90 درجه نسبت به افق با جریان عبوری از روی سد در نسبتهای متفاوتی از دبی که در هر زاویه برخورد، شش نسبت دبی از شکاف عبور داده میشد، تلاقی داده شد و تأثیر هر یک بر روی میزان کاهش طول و عمق مزدوج پرش بررسی شد. نتایج آزمایشها نشان داد که تلاقی جتهای آب با زاویه 45 درجه نسبت به افق بیشترین تأثیر را در کاهش طول و عمق مزدوج پرش دارد و هنگامیکه 26 درصد دبی از شکاف عبور میکند، طول پرش نسبت به حالت کلاسیک در حدود 50 درصد کاهش می-یابد. این سازه همچنین میتواند باعث تخلیه رسوبات پشت سرریز و نیز عدم تجمع رسوبات در بالادست آبگیر و افزایش ضریب دبی سرریز شود.
مریم نوابیان، محبوبه آقاجانی، مجتبی رضایی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
پدیده جذب آب توسط ریشه در شرایط تنش همزمان شوری و خشکی در خاکهای غیراشباع بهوسیله معادلات ریاضی در سه گروه جمعپذیر، ضربپذیر و مفهومی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. در این تحقیق تلاش شده است که شش تابع کاهش جذب آب ونگنوختن (جمعپذیر و ضربپذیر)، دیرکسن و آگوستین، وندام و همکاران، اسکگز و همکاران و همایی تحت شرایط اعمال تنش همزمان شوری و خشکی برای برنج رقم هاشمی رشت بررسی شود. بهاینمنظور، براساس آزمایشهای صحرایی برنج رقم هاشمی رشت در سال 1386 و 1389، مدل شبیهساز رشد و توسعه گیاه SWAP، بهترتیب با ضرایب همبستگی 97/0 و 95/0 واسنجی و اعتبارسنجی شد. پارامترهای مدلهای کاهش جذب بااستفاده از سری دادههای شبیهسازیشده، از طریق نرمافزار آماری SAS تعیین گردید. نتایج بررسیها نشان داد که در شوریهای پایین مدل جمعپذیر ونگنوختن و مدل همایی بهترتیب با ضریب تبیین 9/8 و 1/9 بهترین شبیهسازی را برای کاهش جذب آب ارائه نمودند. در حالی که در شوریهای بالا، مدلهای اسکگز و همایی و ضربپذیر ونگنوختن بهترین برازش را با نتایج شبیهسازی SWAP نشان دادند. بهطورکلی، بهمنظور پیشبینی کاهش جذب آب در شرایط تنش شوری و خشکی برنج رقم هاشمی رشت، مدل همایی از قابلیت بالاتری برخوردار است.
مسعود باتر، حسین احمدی، رحمت اله عمادی،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
کاهگل یکی از قدیمیترین ملاتهای سنتی ایران است که قابلیتها و تجربیات استفاده از آن در گذشته، نشاندهنده آن است که میتوان از آن، بهعنوان یک پوشش مناسب برای حفاظت ساختارهای معماری خاکی استفاده نمود ولی لزوم تجدید دائمی آن، پس از هر بار فرسایش در مقابل بارندگی، حکایت از ناپایداری آن در مقابل رطوبت دارد؛ بنابراین یافتن روشهای علمی مناسب بهمنظور افزایش دوام و طول عمر مفید اندود کاهگل، بسیار ضروری بهنظر میرسد. در این تحقیق تأثیر کاربرد مواد افزودنی سیلیکاتی میکرونیزه، )شامل میکروسیلیس، فلدسپات، زئولیت، بنتونیت و کائولن( در بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی اندود کاهگل بهروش تجربی با تعیین ضریب نفوذپذیری و میزان دوام آن، تحت فرسایش آبی با دستگاه شبیهساز باران، نشان داد که استفاده از این مواد افزودنی در مقیاس میکرونیزه، خواص فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل را بهطور چشمگیری ارتقاء میدهد. نتایج آزمایشات حاکی از آن است که استفاده از سه درصد وزنی کائولن 150میکرون تا 65 درصد و سه درصد زئولیت 45 میکرون تا 85 درصد، ضریب نفوذپذیری کاهگل را کاهش و خاصیت عایقبندی آن را ارتقاء میدهد، بهعلاوه، ارزیابی میزان دوام نمونههای آزمایشگاهی تحت بارش مصنوعی با دستگاه شبیهساز باران نشان داد که استفاده از سه درصد وزنی میکروسیلیس، فلدسپات، زئولیت و کائولن میکرونیزه، میزان هدر رفت ماده جامد در نمونهها را حداقل تا 5/10 درصد و حداکثر تا 7/37 درصد کاهش و دوام آنها را در مقابل فرسایش ناشی از بارندگی افزایش میدهد. بهعلاوه، نتایج حاصل از مطالعات بیانگر آن است که با کاهش اندازه ذرات ماده افزودنی، میزان تأثیر مثبت آنها نیز در بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل افزایش مییابد. از سوی دیگر، درصد بهینه استفاده از مواد افزودنی سیلیکاتی میکرونیزه برای به سازی اندود کاهگل سه درصد وزنی است و افزایش میزان ماده افزودنی، تأثیر چندانی در ادامه روند به سازی خواص فیزیکی و مکانیکی کاهگل ندارد.
آرمیتا معتمدی، جهانگیر عابدی کوپایی، علیرضا گوهری،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
کمبود آب برای آبیاری محصولات و ضعیف¬بودن مواد آلی خاکها برای برداشت محصول با کیفیت، از جمله مشکلات عمده بخش کشاورزی است. این پژوهش با هدف استفاده از گیاهان آزولا و عدسک آبی بهعنوان پوشش سطح آزاد آب انجام شد، زیرا این گیاهان نهتنها دارای پتانسیل کاهش تبخیر هستند، بلکه میتوانند کود سبز نیز تولید کنند. از این¬رو، طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار (عدسک آبی، آزولا، ترکیب دو گیاه عدسک آبی و آزولا و شاهد) و 3 تکرار اجرا شد. سطح مخازن با گیاهان نامبرده پوشش¬دار شد و تغییرات ارتفاع آب به صورت یک روز در میان و میزان مواد مغذی (نیتروژن و فسفر) بافت گیاهان طی سه نوبت در ابتدا، اواسط و انتهای دوره اندازهگیری شد. درنهایت میزان هدررفت آب در تیمارهای حاوی گیاه عدسک آبی، آزولا و تیمار ترکیبی بهترتیب 39، 2/33 و 7/28 درصد کمتر از شاهد بود. بیشترین میزان مواد مغذی بافت گیاهی نیز بهترتیب در تیمارهای عدسک آبی، ترکیبی و آزولا مشاهده شد. اگرچه میزان مواد مغذی در تیمار ترکیبی بیشتر از عدسک آبی نبود، اما زیست¬توده بیشتری تولید شد بدین معنا که میتواند کود بیشتری تولید کند. درنهایت با توجه به نتایج یاد شده، تیمار ترکیبی دو گیاه گزینه مناسبتری برای استفاده محسوب میشود.
شاهرخ شاهمنصوری، محمد رضا مصدقی، حسین شریعتمداری،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
از آنجا که افزایش سریع جمعیت، چالشهای بیسابقهای را برای تولید منابع غذایی مناسب و اقتصادی ایجاد میکند، سیستمهای تولید گلخانهای کشت بدون خاک مورد توجه قرار گرفته است. اجزای بسترهای رشد مورد استفاده در باغبانی اغلب بر اساس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و بهویژه توانایی آنها برای تأمین کافی آب و اکسیژن برای ریشهها انتخاب میشوند. این پژوهش برای بررسی امکان استفاده از برخی از بقایای کشاورزی (خاک¬اره و کاه گندم) و سه نوع پشمسنگ (خام، حلاجی شده و حلاجی- سرند شده) بهعنوان جایگزینی برای بسترهای رشد تجاری رایج و گران مانند کوکوپیت و پیت انجام شد. ویژگیهای هیدرولیکی، تهویهای و شیمیایی متعددی شامل آب به آسانی قابل دسترس (EAW)، هوا پس از آبیاری (AIR)، گنجایش نگهداشت آب (WHC)، گنجایش بافری آب (WBC)، مقدار رطوبت اشباع (θs)، چگالی ظاهری (BD)، تخلخل کل (TP)، زمان نفوذ قطره آب (WDPT)، pH و رسانایی الکتریکی (EC) در بسترهای مورد بررسی اندازهگیری و امتیازدهی شدند. پشمسنگ خام ذرات درشتتری نسبت به پشمسنگهای حلاجی شده داشت که سبب شد آب خود را سریعتر از دست بدهد. فرآوری پشمسنگ خام سبب کاهش مقدار رطوبت اشباع و هدایت هیدرولیکی اشباع بهدلیل کاهش اندازه ذرات شد. چهار بستر مورد بررسی خیلی خوب و یک بستر خوب ارزیابی شدند. بیشترین و کمترین امتیاز بهترتیب برای دو بستر خاک اره (34) و پشمسنگ حلاجی شده (30) بهدست آمد. بسترهای رشد مورد بررسی با مقادیر زیاد TP، EAW و WHC و مقادیر کم BD ، EC و WDPT در کشتهای گلخانهای به صورت منفرد یا در ترکیب با سایر بسترهای رایج دیگر قابل استفاده خواهند بود.