7 نتیجه برای کنترل بیولوژیک
غلامرضا پزشکی راد، محمد مسائلی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
این پژوهش به روش توصیفی-همبستگی، برای بررسی برخی عوامل اقتصادی مؤثر بر کشاورزان استان اصفهان در پذیرش مبارزه تلفیقی کنترل کرم ساقهخوار برنج (Chilo suppressalis) انجام گرفت. جامعه آماری کلیه برنجکاران شهرستان لنجان و مبارکه (6000=N ) را در بر میگیرد که در سال 1379 در روستاهای آنان طرح مبارزه بیولوژیک علیه کرم ساقهخوار برنج انجام شد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و به صورت تصادفی برداشته شد و تعداد 361 نفر (361=n) انتخاب شدند. سپس پرسشنامهای با 17 سؤال بسته و در سه بخش طراحی گردید. روایی محتوایی و ظاهری ابزار پژوهش از طریق اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه تربیت مدرس، و متخصصین و کارشناسان سازمان کشاورزی استان اصفهان به دست آمد. آزمون مقدماتی و اعتبار پرسشنامه از طریق تکمیل 30 پرسشنامه به وسیله برنجکاران در یکی از روستاهای خارج از نمونه آماری به عمل آمد، و ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 83%=α است. تجزیه و تحلیل آزمونهای استفاده شده، اعم از توصیفی و استنباطی، به طور عمده از طریق آزمونهای مقایسه میانگین و ضریب همبستگی انجام شد. نتایج قابل توجه این پژوهش نشان میدهد که در مجموع میزان پذیرش مبارزه تلفیقی در میان برنجکاران استان اصفهان در حد متوسط است. متغیرهای وسعت کل اراضی، میانگین اندازه مزارع کشاورزی، میزان زمینهای زیر کشت در این سال، وسعت کشت برنج، میزان عملکرد برنج، میزان مشارکت افراد خانواده در امور کشاورزان، میزان دسترسی به نهادههای کشاورزی و میزان دسترسی به منابع مالی، با متغیر پذیرش همبستگی معنیدار مثبت دارند. همچنین، مشخص شد که میان نظام بهرهبرداری و پذیرش مبارزه تلفیقی، همبستگی معنیداری وجود دارد. به طوری که میزان پذیرش در نظام بهرهبرداری سهمبری به طور معنیداری بیشتر از نظامهای بهرهبرداری مالکیت شخصی و مزدبگیر است. در زمینه رابطه تعداد قطعات زراعی با میزان پذیرش، مشخص شد که بهرهبردارانی که تعداد قطعات زمین آنها 4-6 قطعه است بیشترین پذیرش را داشتهاند.
مصطفی نیک نژاد کاظم پور، حسن پدرام فر، سیدعلی الهی نیا،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
تأثیر جدایههایی از قارچهای آنتاگونیست (Trichoderma harzianum (T1 , T2 , T. viride (T3 ,T4)، Gliocladium virens (G1)1 و نیز اثر چند قارچکش (بنومیل، کاربندازیم، کاربوکسین تیرام، ادیفنفوس و زینب) بر عامل بیماری سوختگی غلاف برنج در اثر Rhizoctonia solani، در شرایط آزمایشگاه و گلخانه بررسی گردید. بررسی گلخانهای در چارچوب طرح کاملاً تصادفی در 12 تیمار، در گلدانهای حاوی خاک آلوده به R. solani در برنج رقم خرز انجام شد. نتایج نشان داد که تأثیر جدایههای مورد استفاده بر عامل بیماری سوختگی غلاف برنج، در مقایسه با شاهد آلوده، در T1، T2، T3، T4 و G1 به ترتیب 5/19، 5/21، 5/27، 8/19 و 5/18 درصد بوده است، و تیمارها ترتیبی به صورت T2 >T3>T1>T4>G1 داشتند. در شرایط گلخانهای، سموم بنومیل، کاربندازیم، کاربوکسین تیرام، ادیفنفوس و زینب به ترتیب 5/32 ، 5/21 ، 8/12 ، 5/9 و صفر درصد در کاهش بیماری مؤثر بودند، و به طور کلی در غلظتهای مورد استفاده تأثیر زیادی در کاهش بیماری نداشتند. نتایج محاسبات آماری نشان داد که از نظر کاهش میزان درصد بیماری، بین جدایههای T1 ، T3، T4 ، G1 و قارچکش کاربندازیم تفاوت معنیداری وجود ندارد.
فریدون پاداشت دهکایی، شهناز منصوری جاجایی و حمید روحانی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
یک صد و دو جدایه میکروارگانیسم از85 نمونه خاک شالیزارهای نقاط مختلف استان گیلان سواسازی شدند. پس از بررسی آثار آنتاگونیستی آنها در مقابل قارچ عامـل بیماری پوسـیدگی طوقه برنج (Gibberella fujikuroi) در محیط غـذایی PDA ، بیست و یک جدایه برای آغشتن بذر در محیط مرطوب انتخاب شدند. هفت جدایه که تأثیر خوبی در کاهش تشکیل پرگنه بیمارگر روی بذر و گیاهچه داشتند، اثرشان در کـنترل بیماری در یک آزمایش گلخــانهای و بهصورت اسپلیت پلات بررسی شدند. این جدایههـا شامل Bacillus subtilis ، B. circulans، Bacillus sp.، Trichoderma harzianum، T. virens و F. 23 (شناسایی نشده) بودند. نتایج نشان داد که همه آنتاگونیستها در مقایسه با شاهد در کاهش بیماری در خاک سـترون مؤثر بودند ولی تأثیر کلی B. circulans، T. harzianum. و T. virens بهتـر از بقیه آنتاگونیستها و کـمتر از تیمار قارچکـش(تیوفانات متیل تیرام ، 2 گرم در لیتر) بود. همچنین مشخص شد که آغشتن بذر با آنتاگونیستها قبل از آلودهسازی به بیمارگر تأثیر معنیداری در کاهش آلودگی نسبت به تأخر به کارگیری آنتاگونیستها بعد از آلودهسازی به بیمارگر داشته است.
فاطمه شهریاری، غلام خداکرمیان، اصغر حیدری،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
به منظور ارزیابی تأثیرات آنتاگونیستی بیووارهای باکتری Pseudomonas fluorescens علیه Pectobacterium carotovorum subsp. atrosepticum عامل بیماری ساق سیاه سیب زمینی، استرینهایی متعلق به بیووارهای IV , III وV باکتری P. fluorescens بررسی شدند. در ارزیابی اثر آنتاگونیستی علیه عامل بیماری ساق سیاه باکتریایی سیب زمینی روی محیط کشت PDA،60 درصد استرینها هاله بازدارنده ایجاد کردند که قطر هاله بازدارنده در استرینهای مختلف از 5/1 تا 5/5 سانتیمتر متغیر بود. استرینهایی از این باکتری با دو تراکم 107 تا 109 و 1110 تا 1012 واحد تشکیل دهنده پرگنه برای کنترل این پاتوژن در شرایط گلخانه نیز بررسی شدند. در آزمایشهای گلخانهای تعداد گیاهان سالم در گلدانهای تیمار شده با استرینهای باکتری آنتاگونیست 29 تا 54 درصد بیشتر از گیاهان شاهد بود. تفاوت معنیداری بین استرینها و تراکمهای به کار رفته وجود نداشت و هیچ استرینی نتوانست به طور کامل بیماری ساق سیاه سیب زمینی را کنترل کند. همچنین اکثر این استرینها وزن تر کل گیاه در هر گلدان را نیز به میزان دو تا سه برابر افزایش دادند. تمام استرینهای بررسی شده در گلخانه، روی محیط کشت قادر به تولید آنتی بیوتیک و سیدروفور بودند که به احتمال قوی توانایی آنها در جلوگیری از رشد این پاتوژن به دلیل اثر این متابولیتهای ثانویه است.
ابراهیم کریمی، حمید روحانی، دوستمراد ظفری، غلام خداکرمیان، میثم تقی نسب،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
جهت کنترل بیولوژیکی بیماری پژمردگی آوندی میخک، ناشی از قارچ Fusarium oxysporum f.sp . dianthi، اثر آنتاگونیستی 141 باکتری جدا شده از فراریشه (ریزوسفر) میخک علیه قارچ بیمارگر به روش کشت متقابل مورد بررسی قرار گرفت. از این تعداد، 16 استرین دارای خاصیت آنتاگونیستی بودند که 7 استرین با بیشترین هاله بازدارندگی برای آزمونهای بعدی انتخاب شدند. بر اساس آزمونهای بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی استرینهای E31 و E57 به عنوان Bacillus cereus، استرینهای E76، E93، E102 و E121 به عنوان Bacillus subtilis و جدایه E130 به عنوان bv. III Pseudomonas fluorescens شناسایی شدند. در آزمونهای آزمایشگاهی تمامی استرینها نسبت به شاهد، با تولید متابولیتهای فرار و متابولیتهای مایع خارج سلولی از رشد میسلیومی بیمارگر جلوگیری کردند. این پدیده همراه با بعضی تغییرات مرفولوژیکی در هیفها مشاهده گردید. متابولیتهای استخراجی این استرینها نیز باعث کاهش تعداد کنیدیوم و توانایی جوانهزنی کنیدیومهای بیمارگر شدند. در بررسیهای صورت گرفته در شرایط کنترل شده با استفاده از خاک سترون و غیرسترون، تأثیر استرینهای باکتریایی به دو روش آلودهسازی خاک و آغشتهسازی ریشه به باکتریها روی شدت بیماری، درصد گیاهان سالم و فاکتورهای رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. استرینهای E57 و E121 به هر دو روش آلودهسازی خاک و آغشتهسازی ریشه و جدایه E130 فقط به روش آغشتهسازی ریشه، بیشترین تأثیر را در کاهش شدت بیماری و افزایش درصد گیاهان سالم از خود نشان دادند. استرینهای E57 و E121 و E130 نسبت به شاهد به طور معنیداری وزن خشک گیاه را افزایش دادند. بیشترین وزن خشک در روش آلودهسازی خاک مربوط به جدایهE57 و در روش آغشتهسازی ریشه مربوط به جدایهE130 بود.
شیراحمد سارانی، عباس شریفی تهرانی، مسعود احمدزاده، محمد جوان نیکخواه،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
هدف از انجام تحقیق دستیابی به روشهای سالم و غیر شیمیایی مبارزه با بیماریهای گیاهی بهخصوص امکان کنترل بیولوژیکی بیماری مرگ گیاهچه کلزا با استفاده از باکتریهای آنتاگونیست و جداسازی مؤثرترین جدایههای باکتری و مطالعه تولید متابولیتهای ضد قارچی آنها میباشد. 257 جدایه باکتری از ریزوسفر و ریشه کلزا سالم و آلوده به قارچ Rhizoctonia solani در استانهای گلستان، مازندران، گیلان و تهران جدا شد. با استفاده از روش کشت متقابل، توانایی آنتاگونیستی جدایههای باکتریایی علیه قارچ بررسی شد و نتایج نشان داد 60 جدایه، دارای خاصیت آنتاگونیستی میباشند. با استفاده از آزمونهای فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مورفولوژیکی، جدایههای P1 ، P2 و P3 تحت عنوان Pseudomonas fluorescens شناسایی شدند. این جدایهها با تولید آنتی بیوتیک و مواد فرار، مانع از رشد میسلیوم قارچ شدند. همچنین این جدایهها برخی متابولیتهای ضد میکروبی دیگر از جمله سیانید هیدروژن، پروتئاز و سیدروفور را تولید مینمایند. جدایه P3 بهترین تأثیر را در جلوگیری از رشد قارچ در شرایط آزمایشگاهی نشان داد. تأثیرجدایهها بر کاهش بیماری در شرایط گلخانه در مقایسه با شاهد دارای تفاوت معنیدار در سطح پنج درصد داشت. جدایه P3 بیشترین تأثیر را در کاهش بیماری در شرایط گلخانه نشان داد. روش آغشته سازی خاک با سوسپانسیون باکتری نسبت به روش آغشته سازی بذر نتیجه بهتری داد.
عصمت مهدی خانی مقدم، حمید روحانی، ماهرخ فلاحی رستگار،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل بیماری زای چغندر قند در ایران می باشد . به منظور کنترل (Heterodera schachtii) نماتود سیستی چغندر قند طی دو سال در T. virens و Trichoderma harzianum بیولوژیکی این نماتود اثر ۱۰ جدایه از قارچ تریکودرما متعلق به گونه های آزمایشگاه و گلخانه روی تخم و سیست نماتود مورد بررسی قرار گرفت . جدایه های قارچ تریکودرمادر آزمایشگاه باعث شدند که به طور به T. virens VM و 1 T. harzianum Bi متوسط ۶۰ در صد تخم ها نسبت به شاهد پارازیته شده و از بین بروند . در بین آنها دو جدایه ۷۲ در صد پارازیتیسم بهتر از جدایه های د یگر عمل کردند . آزمایش ها در گلخانه به صورت طرح کاملاً" تصادفی با ۱۲ / ۷۶ و ۵۵ / ترتیب با ۱۸ تیمار و سه تکرار در خاک اتوکلاو شده و خاک اتو کلاو نشده (خاک مزرعه) به طور جداگانه اجرا شد. تجزیه واریانس داده ها و مقایسه میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن نشان داد که بین تیمارهایی که در آنها قارچ تریکودرما به کار رفته از نظر جمعیت نماتود در پایان با تیمار شاهد (P < ۰/ آزمایش، میزان آلودگی و وزن تر و خشک غده ها و هم چنین وزن تر و خشک شاخ و برگ اختلاف معنی داری ( ۰۵ ۷۲ در صد کاهش آلودگی در خاک اتو کلاو شده اثر بهتری / ۷۶ و ۶۵ / وجود دارد . در این آزمایش ها نیز دو جدایه ذکر شده به ترتیب با ۶۸ به ترتیب با T. virens VM و 1 T. harzianum Bi نسبت به دیگر جدای هها نشان دادند. در خاک اتوکلاو نشده نماتود کش راگبی، جدای ههای ۷۲ در صد کاهش آلودگی بهترین تأثیر را درکنترل نماتود سیستی چغندر قند از خود نشان دادند. / ۷۵ و ۷۸ /۱۵ ،۸۱/۶۵