۸ نتیجه برای گردوغبار
مسعود علی صوفی، علی شهریاری، ابراهیم شیرمحمدی، بهمن فاضلی نسب،
جلد ۲۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مطالعات زیادی روی خصوصیات مختلف گردوغبار انجام شده است، یکی از مهمترین خصوصیات گردوغبار توان حمل و جابهجایی وسیع میکروارگانیسمهای مختلف از نقاط برداشت است. هدف از این تحقیق بررسی جمعیت باکتریایی و قارچی موجود در گردوغبار و شناسایی گونههای غالب آنها در یک رخداد طوفان شدید در مناطق شمالی استان سیستان و بلوچستان است. گردوغبار در طول طوفان گردوغباری طی روزهای ۹-۶ شهریورماه سال ۱۳۹۴ از پنج شهرستان شمالی استان سیستان و بلوچستان توسط نمونهگیر سیفونی جمعآوری شد و پس از تهیه سری رقت و کشت درون پتریدیش جمعیت میکروبی تعیین و گونههای غالب باکتریایی و قارچی شناسایی شدند. نتایج نشان داد که جمعیت باکتریهای هوازی و بیهوازی در گردوغبار شهرستان هیرمند بیشترین (بهترتیب CFU/g ۱۸۷۵۰۰۰ و CFU/g ۱۵۶۶۶۷) است. بیشترین جمعیت قارچهای هوازی درشهرستان زابل (CFU/g ۸۳۳) و بیشترین جمعیت قارچهای بیهوازی در شهرستان زهک (CFU/g ۲۱۶۷) مشاهده شد. فراوانترین نوع باکتری در این تحقیق Bacillus sp و سپس Streptomyces pactum بودند. فراوانترین نوع قارچ در این تحقیق Penicillium sp بود و دومین گونه قارچی غالب از نوع Aspergillus بود. نتایج حاکی از جمعیت بالا و متنوعی از انواع گونههای میکروبی و بهویژه قارچهای بیماریزا در گردوغبار منطقه بود.
سمیرا قربانی، رضا مدرس،
جلد ۲۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
هدف از این مطالعه، مدلسازی رابطه فراوانی طوفانهای گردوغبار با متغیرهای اقلیمی مناطق بیابانی ایران در فصل تابستان است. به این منظور دادههای اقلیمی دما (حداکثر و حداقل)، بارش، سرعت باد (حداکثر و حداقل) انتخاب و ارتباطشان با تعداد روزهای همراه با گردوغبار ثبت شده در ۲۵ ایستگاه هواشناسی در دوره آماری از بدو تأسیس تا ۲۰۱۴ در فصل تابستان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون خطی چندمتغیره در نرمافزار SPSS پردازش و تحلیل شد. همچنین بهمنظور تحلیل منطقهای ضریب همبستگی بین متغیرهای اقلیمی و فراوانی طوفانهای گردوغبار در مناطق بیابانی ایران، نقشه پهنهبندی این ضرایب با روش معکوس فاصله وزنی (IDW) در نرمافزار Arc GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که ایستگاههای واقع در جنوب و جنوب شرق منطقه مورد مطالعه در فصل تابستان دارای بیشترین رخداد گردوغبار هستند. بهطوری که ایستگاه زابل با (۳۸۹۲ روز) با تفاوت زیادی بیشترین فراوانی وقوع طوفانهای گردوغبار را دارد. در بیشتر ایستگاهها بین فراوانی وقوع طوفانهای گردوغبار و متغیرهای میانگین سرعت باد و بیشینه سرعت باد ارتباطی قوی و مؤثر وجود دارد. بالاترین ضریب همبستگی متغیر میانگین سرعت باد، مربوط به ایستگاه کنارک چابهار با ضریب همبستگی ۷۱۰/۰ و ایستگاه ایرانشهر با ضریب همبستگی ۶۵۵/۰ با بیشینه سرعت باد بیشترین همبستگی را نشان میدهد. متغیر بیشینه دما در ایستگاه قم با ضریب همبستگی ۰/۳۸۹ یک رابطه معنیدار و مثبت را نشان می دهد و ایستگاه ایرانشهر با ضریب همبستگی ۶۲۰/۰- با میانگین دما و میناب با ضریب همبستگی ۰/۴۶۱- با بیشینه دما همبستگی معکوس دارند. نتایج همبستگی دما با فراوانی وقوع طوفانهای گردوغبار حاکی از آن است که کمفشارهای سطح زمین در ایجاد پدیدههای غباری در دوره گرم سال مؤثرند. اغلب ایستگاهها با بارش همبستگی معکوس دارند. بالاترین ضرایب همبستگی بین بارش و وقایع گردوغبار بهترتیب بهمیزان ۰/۲۰۸- و ۰/۱۷۵- در ایستگاههای شرق اصفهان و تربت حیدریه مشاهده شد. مدلسازی رگرسیون چندمتغیره بین گردوغبار و متغیرهای اقلیمی در فصل تابستان نیز نشان میدهد که مهمترین پارامتر تأثیرگذار در وقایع گردوغبار میانگین سرعت باد و سرعت باد بیشینه و میانگین دما است. مدلهای رگرسیونی نشان میدهند که در بهترین حالت، متغیرهای اقلیمی تنها ۷۰ درصد از تغییرات فراوانی گردوغبار را تبیین میکنند.
علی محمد قائمی نیا، محمد علی حکیم زاده، روح الله تقی زاده مهرجردی، فرهاد دهقانی،
جلد ۲۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از دلایل شورشدن خاک، تجمع املاح در آن توسط عوامل انتقالدهنده آب و باد است. بهمنظور بررسی پدیده انتقال املاح بههمراه گردوغبار در مناطق خشک شمال دشت یزد- اردکان، نمونهبردای صحرایی با استفاده از ۳۲ رسوبگیر MDCO با پراکندگی یکنواخت در اراضی بهوسعت ۲۰۰۰۰ هکتار طی چهار فصل سال ۱۳۹۶ انجام شد. با شستوشوی رسوبگیرها با یک لیتر آب مقطر در صحرا و انتقال نمونهها به آزمایشگاه، برای بررسی کمّی املاح گرد و غبار، علاوه بر اندازهگیری هدایت الکتریکی (ECw)، وزن کل مواد جامد محلول (TDS) نیز به شیوه دقیق تبخیر اندازهگیری شد، همچنین شکل و توزیع اندازه ذرات غبار با استفاده از دستگاه SEM بررسی شد. در بررسی کیفی املاح، کاتیونها و آنیونهای مؤثر در شوری شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم، کلر، بیکربنات و سولفات اندازهگیری شد. نتایج نشان داد در مجموع ۱/۱۱ گرم بر مترمربع مواد قابل حل بههمراه ذرات گردوغبار (۲۸/۱۳ درصد) در طی یک سال در رسوبگیرها فرونشسته است. ذرات به قطر ۵ تا ۱۰ میکرون بیشترین فراوانی را داشت. با توجه به همبستگی زیاد آنیون کلر با کاتیون سدیم در فصلهای بهار، پاییز و زمستان و با توجه به همبستگی زیاد آنیون سولفات با کاتیون کلسیم در املاح گردوغبار فصل تابستان، بهترتیب سدیم کلراید و گچ فراوانترین ترکیب موجود بههمراه گردوغبار در این فصلها پیشبینی میشود. با تعیین میزان درصد املاح در غبار ریزشی منطقه مشخص شد که اثر مقدار نمک فرونشسته از گردوغبار در کوتاهمدت جزئی و بیاهمیت است و پیشبینی میشود با فرض عدم تغییر میزان فرونشست، در طی ۷۲ سال سبب ایجاد شوری ضعیف در توده خاک غیرشور تا عمق ۱۰ سانتیمتر شود. بهطور کلی قابلیت املاح هوابرد در افزایش شوری خاک در منطقه مورد مطالعه در درازمدت خواهد بود. از اینرو، بررسی سایر اثرات زیستمحیطی این پدیده برای شناخت خطرات آن پیشنهاد میشود.
زهره ابراهیمی خوسفی،
جلد ۲۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از مطالعه حاضر تحلیل تغییرات زمانی پدیده گردوغبار و بررسی میزان ارتباط آن با عناصر اقلیمی در شهرستان یزد است که در نزدیکی یکی از کانونهای بحرانی تولید گردوغبار در مرکز ایران واقع شده است. بدین منظور، ابتدا شاخص توفان گردوغبار محاسبه شد. پس از استانداردسازی دادههای بارندگی، دما، حداکثر سرعت وزش بادها، سرعت متوسط وزش بادها، رطوبت نسبی و شاخص توفان گردوغبار، اثر همخطی بین متغیرها با استفاده از فاکتور تورم واریانس محاسبه شد. سپس مدلهای رگرسیونی متعددی بر اساس پارامتر بهینه ریج تهیه شدند. عملکرد مدلها بر اساس ضریب تبیین، مقدار F و خطای جذر میانگین مربعات مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت با استفاده از دقیقترین مدل، نقش پارامترهای اقلیمی بر تغییر رخدادهای گردوغبار تعیین شد. نتایج نشان داد که فراوانی وقوع رخدادهای گردوغبار در فصل بهار بیشتر از بقیه ایام سال بوده است. بر اساس مدل بهینه (مدل شماره ۱۲) مشخص شد که مهمترین عامل مؤثر بر تغییر شاخص توفان گردوغبار در فصلهای مختلف، سرعت متوسط وزش بادهای سطحی بوده است. همچنین نشان داده شد که بهترتیب ۳۹، ۲۵، ۴۶ و ۳۱ درصد تغییرات شاخص توفان گردوغبار در فصلهای زمستان، بهار، تابستان و پاییز بهدلیل اثر متقابل پنج پارامتر اقلیمی مورد بررسی در تحقیق حاضر بوده است.
سمیرا زندی فر، زهره ابراهیمی خوسفی، محمد خسروشاهی، مریم نعیمی،
جلد ۲۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
وقوع پدیده فرسایش بادی و انتشار ذرات گردوغبار یکی از عوامل مهم و تهدید کننده محیط زیست بهشمار میرود. تغییر اقلیم و تناوب وقوع خشکسالیها، نقش مهمی بر تشدید و یا تضعیف این رخدادها داشته است. هدف اولیه پژوهش حاضر، بررسی روند تغییر چهار عنصر مهم اقلیمی (بارندگی، دما، سرعت باد و رطوبت نسبی) و شاخص توفان گردوغبار (DSI) در شهرستان قزوین با استفاده از آزمون من کندال پیش سفید شده و تعیین ارتباط بین آنها بر اساس روش رگرسیون خطی چندگانه است. ارزیابی وضعیت خشکسالیهای هواشناسی بر اساس دو شاخص بارش استاندارد شده و شاخص بارش و تبخیر و تعرق استاندارد شده و تحلیل اثر آنها بر میزان فعالیت رخدادهای گردوغبار هدف بعدی این پژوهش، در منطقه مطالعاتی است. بدین منظور پس از تهیه و پردازش دادههای اقلیمی و محاسبه شاخص توفان گردوغبار، نسبت به بررسی روند تغییرات و ارتباط پارامترهای اقلیمی و رخدادهای گردوغبار اقدام شد. نتایج حاصل نشان داد که روند تغییرات سالانه بارندگی و رطوبت نسبی در شهرستان قزوین، افزایشی و روند تغییرات سالانه سرعت باد و دمای متوسط هوا، کاهشی بوده است. همچنین بررسی روند تغییرات ماهانه رخدادهای گردوغبار نشان داد که تنها در ماه ژولای روند کاهشی شدیدی در وقوع پدیده فرسایش بادی و انتشار ذرات گردوغبار داخلی، رخ داده است. در مقیاس فصلی به استثنای فصل زمستان که بدون روند گزارش شده است، در سایر فصول، از شدت وقوع این رویدادها به میزان قابل توجهی کاسته شده است. اثر خشکسالی هواشناسی بر رخداد فرسایش بادی در سطح اطمینان ۹۹ درصد، ۱۱ درصد برآورد شد. بهطور کلی، این یافتهها بیانگر سیر کاهشی تخریب اراضی و بیابانزایی ناشی از فرسایش بادی در شهرستان قزوین است.
رضا جعفری، حکیمه صنعتی،
جلد ۲۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
مناطق جنوبی استان کرمان بهطور مکرر دچار طوفانهای گردوغبار است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف شناسایی کانونها از طریق پارامترهای مؤثر نظیر پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، رطوبت سطح زمین، بافت خاک و شیب زمین و همچنین آشکارسازی طوفان برخاسته از کانونهای شناسایی شده توسط الگوریتمهای مختلف با استفاده از ۳۱ تصویر مودیس در سال ۲۰۱۶ و دادههای مدل رقومی ارتفاع شاتل فضایی در این مناطق انجام گرفت. پس از نرمالسازی پارامترها، نقشه کانونها توسط منطق فازی تولید و با استفاده از ماتریس خطا و نقشه کانونهای موجود ارزیابی شد. نتایج نشان داد که کلاسهای کم، متوسط و شدید- بسیار شدید بهترتیب ۳۰/۵ %، ۳۹/۵۵ % و ۲۹/۸۵ % از کانونهای منطقه مطالعاتی را تشکیل داده و با کانونهای موجود دارای صحت کلی حدود ۷۰ درصد و با کلاس شدید- بسیار شدید بیش از ۸۷ درصد تطابق دارد. آشکارسازی طوفانهای برخاسته از کانونهای پهنه بندی شده نیز گواهی بر شرایط بحرانی منطقه مطالعاتی داشت. بهعلت تکرارپذیری و قابلیت توزیع کمی نقشه کانونها در مقیاس پیکسل، میتوان از آن برای بروزرسانی نقشه های موجود و مدیریت بهینه بحران گردوغبار در منطقه استفاده کرد.
نعمت دالوند، سهیل سبحان اردکانی، مریم کیانی صدر، مهرداد چراغی، بهاره لرستانی،
جلد ۲۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
از آنجا که افراد زمان زیادی را در فضاهای سربسته و بهویژه داخل خانه سپری میکنند، بنابراین، احتمال مواجهه آنها با هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقهای (PAHs) بهعنوان آلایندههای محیط داخلی با قابلیت ناهنجاریزایی، جهشزایی و سرطانزایی بسیار زیاد است. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی و تعیین محتوی ترکیبات PAH در نمونههای گردوغبار محیط داخلی برخی منازل مسکونی شهر خرمآباد در سال ۱۳۹۸ انجام شد. بدین منظور، در مجموع ۵۰ نمونه گردوغبار از ۱۰ مکان نمونهبرداری منتخب جمعآوری شد و پس از استخراج آنالیتها، نسبت به شناسایی و تعیین مقادیر ایزومرهای PAH با استفاده از روش کروماتوگرافی گازی- طیفسنجی جرمی
(GC-MS) اقدام شد. پردازش آماری دادهها نیز با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد. یافتهها بیانگر شناسایی ۱۶ ایزومر PAH دارای اولویت در نمونهها با کمینه، بیشینه و میانگین مقادیر مجموع بهترتیب برابر با ۱۴/۰، ۲۳/۳ و ۱۹/۲ میکروگرم در کیلوگرم بود. از طرفی، نتایج نشان داد که میانگین مقادیر هر ۱۶ ترکیب PAH شناسایی شده در نمونههای گردوغبار با بیشینه رواداری وزارت بهداشت، رفاه و ورزش آلمان و همچنین سازمان حفاظت محیطزیست ایران اختلاف معنیدار آماری (۰/۰۵۰ > p) داشته و برای همه ایزومرها از حد مجاز کوچکتر بوده است. با توجه به مخاطرات ناشی از مواجهه با ترکیبات PAH، نسبت به شناسایی، تعیین محتوی، منشأیابی و پایش دورهای این آلایندهها در نمونههای محیط زیستی همچون خاک، رسوب، گردوغبار، ذرات معلق، آب، هوا و بافتهای بدن و تلاش برای کنترل منابع تولید و کاهش انتشار آنها با هدف حفظ سلامت محیط و شهروندان توصیه میشود.
سید مرتضی ابطحی، محمد خسروشاهی،
جلد ۲۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
فرسایش بادی و گردوغبار ناشی از آن امروزه بهصورت یک معضل زیستمحیطی، نهتنها مناطق بیابانی بلکه کل کشور را تحت تأثیر خود قرار داده و هزینههای بسیاری در پی داشتهاست. مبارزه با فرسایش بادی در بسیاری از مناطق بیابانی با بهرهگیری از مالچهای نفتی و کشت گیاهان سازگار، از دهه ۴۰ آغاز شده است. اما استفاده گسترده از مالچهای نفتی علاوه بر مشکلات زیستمحیطی، بهدلیل هزینههای زیاد خریداری، جابهجایی و پاشش، صرفه اقتصادی ندارد. بدین منظور در این پژوهش، کارایی پنج مالچ غیرنفتی و شیمیایی در احیای بیولوژیک تپههای ماسهای حاشیه نوار ریگ بلند کاشان بررسی شد. این پژوهش در قالب طرح کامل تصادفی تحت تیمار مالچ شامل: شاهد (بدون مالچ)، مالچ پلیمری، پتاس، فارس، پایا و آکرلیکی در ۳ تکرار (۳ تپه ماسهای) انجام شد و میزان بادبردگی (به کمک شاخصهای چوبی تعبیه شده در تپهها)، زندهمانی گیاهان کشتشده بهصورت قلمه و نهال، درصد رطوبت و دمای عمق ۱۵ سانتیمتری هر تکرار، اندازهگیری و مورد تجزیه واریانس قرار گرفت. مشاهده شاخصهای چوبی نشان داد که مالچهای فارس، پایا و آکرلیکی باتوجهبه میزان بادبردگی (تقریباً بدون بادبردگی) به لحاظ استحکام از مقاومت تقریباً یکسانی برخوردارند. در مالچ فارس پس از گذشت هشت ماه از پاشش، ترکهای ریزی دیده شد که ناشی از دست دادن انعطاف است. بررسی آمار دمای خاک نشان داد که تیمارهای تحت مالچ، تفاوت دمایی چندانی نسبت به تیمار شاهد ندارد که این خود مزیت مالچهای مورد استفاده را نشان میدهد. مقایسه دادههای درصد رطوبت خاک، گویای درصد زیاد رطوبت در تیمار مالچ پتاس بود. بررسی درصد زندهمانی گیاهان کشتشده در تیمارهای پایا و آکرلیکی بیشتر بود. باتوجهبه نتایج این پژوهش مالچهای آکرلیکی، پایا و فارس برای تثبیت ماسههای روان توصیه میشود. از محدودیتهای پژوهش در عرصههای بیابانی، غیر قابل کنترل بودن شرایط محیطی و انسانی است؛ بنابراین محصور کردن کل عرصه مالچپاشی و استفاده از دستگاه تونل بادی سیار در محل اجرای طرح و تعیین میزان بادبردگی در سرعتهای مختلف پیشنهاد میشود.