15 نتیجه برای یزد
علی اسماعیلینامقی، علی مراد حسنلی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
یکی از روشهای ساده برای کنترل فرسایش، مهار سیلاب و کاهش خسارات سیل در آبراهههای حوضههای آبخیز، احداث سدهای اصلاحی خشکهچین است. برای بررسی عملکرد این نوع سدها در ترسیب رسوبات ریزدانه در آبراههها، تعدادی آبراهه در حوضه سد درودزن که دارای سدهای اصلاحی خشکهچین تثبیت شده با عمر بیش از 27 سال بودند، بررسی شدند. در هر آبراهه سه سد اصلاحی مشابه ( از نظر اندازه و نوع سنگچین) به ترتیب در بالادست آبراهه (شماره 1)، میانه آبراهه (شماره 2) و پایین دست آبراهه (شماره 3) انتخاب شدند. از رسوبات ترسیب شده پشت این سدها و همچنین خاک طبیعی کنار آنها، نمونههایی از عمق صفر تا 50 سانتیمتری، به صورت مخلوط تهیه و با آزمایشهای هیدرومتری و دانه بندی، تعیین بافت گردیدند. بر اساس نتایج، غالب خاک مناطق حاشیه آبراههها نسبت به رسوبات پشت سدهای مربوطه ریز بافت تر به دست آمد. مقایسه منحنیهای دانه بندی رسوبات پشت سدها نشان داد که در بیشتر آبراههها سدهای شماره 3 (انتهایی) از عملکرد نسبی بهتری برخوردار هستند و سدهای شماره 2 و 1 ( میانی و ابتدایی) به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. همچنین مقایسه درصد ماسه، سیلت و رس سدهای هر آبراهه نشان داد که در غالب آبراههها درصد رس و سیلت در سدهای انتهایی بیشتر از میانی و در سدهای میانی بیشتر از سدهای ابتدایی میباشد. درصد ماسه در سدهای ابتدایی بیشترین و در سدهای انتهایی کمترین مقدار است. به طور کلی نتایج بیانگر آن است که خاک منطقه برای غالب آبراههها نسبت به رسوبات ریزبافتتر است که نشانگر عملکرد نه چندان خوب این نوع سدها در ترسیب رسوبات ریزدانه است. مقایسه منحنیهای دانهبندی رسوبات پشت سدهای هر آبراهه نیز نشان داد در غالب آبراههها سدهای واقع در پاییندست آبراههها از عملکرد بهتری در ترسیب رسوبات ریزدانه برخوردار بوده و سدهای شماره 2 و 1 که در موقعیت میانی و ابتدایی آبراههها قرار دارند به ترتیب در رتبههای بعدی میباشند. این بررسیها و نتایج نشان میدهند وقتی هدف اصلی از احداث این گونه سازهها ترسیب رسوبات ریزدانه باشد بهتر است حتیالامکان در پایین دست آبراههها احداث شوند.
علیرضا افتخاری، مهدی فرحپور، حسین ارزانی، جلال عبدالهی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
بهمنظور بررسی گونههای مورد چرای دام اهلی و حیات وحش و تعیین سهم هر کدام از علوفه مراتع منطقه پشتکوه یزد، ترجیح این دو دسته دام در انتخاب گیاهان و قسمتهای مختلف گیاهان انتخاب شده، مطالعه گردید. این بررسی در دو رویشگاه مرتعی واقع در دو تیپ گیاهی (Boiss.)Sojak Scariola orientalis ،Artemisia sieberi Besser و Aellenia subaphylla (C.A.Mey.)Aellen ، Artemisia sieberi که توسط مرکز تحقیقات یزد در قا لب طرح ملی ارزیابی مراتع مناطق مختلف آب وهوایی احداث شده بود اجرا گردید. دو مکان مرتعی مورد بررسی از میان دیگر مکانهای مرتعی احداث شده به گونهای انتخاب شدند که دارای بیشترین تشابه در پوشش گیاهی باشند(با میزان تشابه 72 درصد). مکان دشت کالمند در منطقه قرق کالمند بدون چرای دام اهلی (گوسفند و بز) و مورد چرای آهو است و مکان دیگر با نام جاده دهشیر مورد چرای دامهای اهلی است.آمار برداری از پوشش گیاهی در هردو رویشگاه نشان داد که گزینش هر دو دسته دام؛ چه در موردگیاهان و چه قسمتهای مختلف گیاهان مشابه است. هر دو دسته دام به گونههایی مثل Artemisia sieberi و Scariola orientalis و L. Bromus tectorum و Stipa barbata Desf.و (Forsk.)A schers. Et Schwein Noaea mucronata و Launaea acanthodes(Boiss)o.Kuntze علاقهمند بودند و از گونههایی مثل Astragalus albispinus L. و (Jaub.& spach)Boiss Acantholimon scorpiurs بهعلت خشبی و خاردار بودن چرا نکرده بودند. هردو دسته دام علاقهمند به چرا از جوانههای تازه روئیده، برگهای تازه، گل و بهطور کلی قسمتهای غیر خشبی که در قسمتهای خارجی گیاهان قرار داشتند، بودند. با استناد بر نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود که در براورد ظرفیت چرای مراتع منطقه پشتکوه یزد بهعلت ترجیح مشابه دام اهلی و حیات وحش میزان نیاز علوفه حیات وحش منطقه تعیین و از ظرفیت چرای مراتع منطقه کم شود.
الهام شایق ، سعید سلطانی،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
در این تحقیق جهت بررسی خشکسالی در ایستگاه سینوپتیک یزد و 31 ایستگاه غیر سینوپتیک در سطح استان از 5 شاخص درصد از نرمال بارندگی(PNPI)، دهکهای بارندگی (DPI)، ناهنجاری بارندگی(RAI)، بالم و مولی(BMDI) و بارش استاندارد شده(SPI) استفاده شد. بدین منظور پس از جمعآوری دادههای بارش ایستگاههای مورد بررسی، نواقص آماری موجود از طریق روش همبستگی بین ایستگاهها بازسازی شد. سپس محاسبه شاخصهای PNPI، DPI و RAI در مقیاس ماهانه و سالانه، شاخص BMDI در طی دوره ارزیابی 12 ماهه و شاخص SPI در مقیاسهای زمانی 3، 6، 9 و 12 ماهه انجام گرفت و بر اساس مقادیر حاصل از محاسبه هر یک از شاخصهای مورد نظر، طبق جداول مربوط به طبقات مختلف خشکسالی هر یک از شاخصها اقدام به تعیین وضعیت خشکسالی هر یک از ایستگاهها در مقیاسهای مورد نظر در طول دوره آماری موجود شد و بر این اساس 5 شاخص مورد نظر با یکدیگر مقایسه شدند و جهت برآورد خشکسالی درصد تفاوت و تشابه هر کدام از شاخصها با 4 شاخص دیگر مورد محاسبه و بررسی قرار گرفت. همچنین پس از تعیین وضعیت خشکسالی هر کدام از ایستگاههای مورد مطالعه، درصد وضعیتهای مختلف خشکسالی توسط هر کدام از شاخصهای درصد از نرمال بارندگی(PNPI)، ناهنجاری بارندگی(RAI) و دهکهای بارندگی (DPI) در مقیاس سالانه، شاخص بالم و مولی در طی دوره ارزیابی 12 ماهه(BMDI) و بارش استاندارد شده در مقیاس زمانی 12 ماهه(12(SPI در 33 ایستگاه تحت مطالعه تعیین شد. پس از طی مراحل مذکور مشخص شد، بیشترین درصد تشابه بین دو شاخص RAI و DPI وجود دارد، چنانکه هر دو شاخص در ایستگاههای مورد مطالعه وضعیت مشابه خشکسالی شدید را نشان دادند و از بین 5 شاخص مورد بررسی (نسبت به سه شاخص خشکسالی PNPI، SPI و(BMDI این دو شاخص بیشترین کارآیی را جهت پایش خشکسالی هواشناسی دارا هستند و هر دو شاخص جهت پایش خشکسالی استاتیک استفاده میشوند. ولی نظر به اینکه شاخصهای استاتیک در مقیاس ماهانه و در ایستگاههای مناطق خشک جهت پایش خشکسالی با مشکل محاسبه مواجه میشوند توصیه میشود که از شاخصهای دینامیک SPI و BMDI که درصد تشابه قابل قبولی نیز با یکدیگر دارند، استفاده شود. شاخص SPI با مقیاسهای زمانی 6 و 12 ماهه ارجحیت دارد زیرا در این مقیاسها با مشکل محاسبه مواجه نبوده و قادر است ارزیابیهای ماهانه از خشکسالی را در اختیار قرار دهد
سیدعلی اصغر هاشمی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
چکدمهای خشکه چینسنگی یکی از عمدهترین اقدامات برای کنترل سیلاب و رسوب در حوضههای آبخیز هستند که کاربردشان ازسال 1369 به سرعت درایران گسترش یافته است. این تخقیق درحوضه آبخیز درجزین در شمال شهر سمنان انجام شده است. چکدمهای خشکه چین سنگی به طورگسترده طی 15 سال گذشته در دو زیرحوضه آن با هدف کنترل سیل شهر مهدی شهر احداث شده اند. به منظورتعیین اثرچکدمها، تعداد بیش از650 چکدم درحوضه با پیمایش صحرایی اندازه گیری و ارزیابی میدانی شدند. دادههای جمع آوری شده به محیط نرم افزارArcGIS منتقل شد. با استفاده از برنامه الحاقی HECGeoHMS ومدل هیدرولوژیک HEC-HMS ، تاثیر این سازه ها بر کاهش سیلاب مورد ارزیابی قرارگرفت. با توجه به همگن بودن پروژههای آبخیزداری درحوضه واحداث چکدم های متعدد در مسیر آبراههها، هرگونه تغییر در سیلاب حوضه مربوط به این عملیات بوده است. ارزیابی اثر این سازهها برسیلاب با استفاده از آزمون مقایسه میانگین ها به روش t-استیودنت نشان داد بین دبی سیلاب در قبل و بعد از احداث چکدم های خشکه چین سنگی اختلاف معنی داری درسطح 5 درصد وجود دارد وچکدمها قادرند دبی پیک سیلاب را به طور میانگین 7/16 درصد کاهش دهند.
یوسف نبی پور، مهدی وفاخواه، حمیدرضا مرادی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
روند وقوع سیل در سالهای اخیر حاکی از آن است که اکثر مناطق کشور در معرض تهاجم سیلابهای مخرب قرار دارند و ابعاد خسارات و تلفات جانی و مالی سیل در حال افزایش است. اقدامات آبخیزداری یکی از راههای برتر و مناسب در تعدیل خطرات سیلاب است. تأثیر اقدامات آبخیزداری، از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. در این تحقیق سعی بر آن است تا با ارزیابی کمی خصوصیات سیل، تأثیر مستقیم اجرای عملیات آبخیزداری در دو دوره قبل و بعد روی سیل بررسی گردد. لذا با بررسی هیدروگراف روزانه دورههای مورد بررسی در ایستگاههای هیدرومتری تمر و حاجی قوشان، نتایج تجزیه و تحلیل سیلابها مشتمل بر تعداد وقوع سیل، درصد فراوانی وقوع سیل در ماهها و فصول مختلف تعیین شد. همچنین مقادیر میانگین زمان تداوم، اوج و فروکش سیلها، میانگین و حداکثر دبی اوج سیلهای دیده شده بررسی شدند. بر اساس بررسیهای انجام شده روی سیلابهای رخ داده، روند وقوع سیلابها، از یک حالت نسبتاً افزایشی برخوردار بوده است. در دوره بعد از اجرای اقدامات آبخیزداری تعداد سیلابها در دو ایستگاه هیدرومتری افزایش داشته است، در حالی که عملیات آبخیزداری روی همه مؤلفههای سیلاب تأثیر مثبت داشته به طوری که زمان تداوم را به میزان 5/0% افزایش، زمان فروکش، زمان تا اوج سیلاب و مقدار دبی اوج را 90/7% ، 98/21% و 70% را کاهش داده است. به طور کلی زمانی که میزان عملیات آبخیزداری به نسبت سطح حوزه آبخیز کم نباشد تأثیر عملیات آبخیزداری بر مؤلفههای سیلاب مثبت است.
حمیدرضا عظیمزاده، فرزانه فتوحی، محمدرضا اختصاصی،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
زبری سطح خاک یکی از مشخصههای مهم در مطالعات و مهار فرسایش آبی و بادی است. وجود اجزاء سنگی در ایجاد زبری سطح خاک تاثیرگذار است. هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه تغییرات شاخصهای زبری آلماراس و ضریب زنجیر در دشتسرهای لخت، اپانداژ و پوشیده همچنین ارتباط ضرایب با درصد پوشش سنگفرش در بخشی از حوزه دشت یزد- اردکان است. زبری سطح خاک با استفاده از زبریسنج میلهای و زنجیر در سطح اراضی سه تیپ دشتسرهای لخت، اپانداژ و پوشیده اندازهگیری شد. شاخصهای زبری در مقاطع طولی (ترانسکت) با طول cm 90 تعیین شده در قالب طرح سیستماتیک تصادفی پس از تفکیک دشتسرها، در هرکدام 30 ترانسکت بهطور تصادفی انتخاب و ارتفاع نقاط اجزاء زبری سطح آن اندازهگیری گردید. با درنظر گرفتن فاصله cm2 میلهها در قاب زبریسنج میلهای و طول 90 سانتیمتری قاب، ارتفاع 46 نقطه در هر ترانسکت ثبت گردید. سپس در هر رخساره با 37 پلاتگذاری20×20 سانتیمتر، درصد پوشش سنگفرش اندازهگیری شد. نتایج نشان داد، درصد پوشش سنگفرش در دشتسرهای لخت، اپانداژ و پوشیده به ترتیب 100-55، 85-40 و کمتر از پنج درصد سطح است. آزمون تجزیه واریانس (دانکن) نشان داد، اختلاف معنیدار ازنظر شاخص زبری تصادفی و زنجیر بین دشتسرهای لخت، اپانداژ با پوشیده در سطح آماری 1% وجود دارد. همچنین با افزایش درصد پوشش سنگفرش شاخصهای زبری آلماراس و زنجیر بهصورت نمایی در پایه نپرین افزایش مییابد. ضریب زبری آلماراس دارای همبستگی قویتر و معنیدار نسبت به ضریب زنجیر با پوشش سنگفرش است. ازنظر همبستگی دو شاخص زبری در دشتسرهای لخت، دشتسرهای اپانداژ و پوشیده بهترتیب 54، 33 و 14 درصد تغییرات ضریب زنجیر توسط شاخص زبری آلماراس قابل تبیین است. رابطه دو شاخص در دشتسرهای لخت و اپانداژ در سطح یک درصد معنیدار است درحالیکه ارتباط این دو شاخص در دشتسر پوشیده دارای ارتباط معنیدار نیست. با حرکت از دشتسر لخت به اپانداژ، ضرایب زبری کاهش مییابد. هرچند در دشتسرهای پوشیده شاخص آلماراس اندکی افزایش نشان داد ولی این اختلاف معنیدار نمیباشد.
دولت خسرویانی، علیرضا داودیان دهکردی، جواد گیوی، مریم شیبی،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده
مقادیر عناصر نادر خاکی با هدف بررسی رفتار این عناصر در سنگ گرانیت، خاک گرانیت و خاک بین سنگ وگلسنگی که بر روی این سنگها رشدکرده است، در شیرکوه استان یزد تعیین شد. الگوی عناصر نادر خاکی در گرانیت غنی از فسفر، توسط ترکیبی از فلدسپارهای غنی از یوروپیم، آپاتیت غنی از عناصر نادر خاکی متوسط تا سنگین و مونازیت غنی از عناصر نادر خاکی سبک تعیین شد. الگوی عناصر نادر خاکی خاکها و خاکهای سطح مشترک گلسنگ- سنگ نرمالیز شده به سنگ گرانیت مادر روندی کاملاً یکسان و مشابه با سنگ مادر نشان دادند. سطح فراوانی غلظت عناصر نادر خاکی در نمونه خاک سطح مشترک گلسنگ- سنگ مشابه با غلظت این عناصر در ترکیبهای طبیعی مرجع (پوسته بالایی قارهای و میانگین فراوانی عناصر نادر خاکی شیل متعلق به بعد از آرکئن استرالیا) بود و الگوی عناصر نادر خاکی نرمالیزشده به شیل متعلق به بعد آرکئن در سه نمونه خاک سطح مشترک گلسنگ-سنگ، روندی کاملاً مشابه و نزدیک به محور مرجع نشان داد. یکسان بودن روند عناصر نادر خاکی از نمونه سنگ گرانیت تا خاک و خاک تشکیل شده در سطح مشترک گلسنگ- سنگ در مناطق خشک و نیمهخشک کوهستانی میتواند تأکیدی بر غیرمتحرک بودن عناصر نادر خاکی باشد و بتوان از آنها بهعنوان ردیاب در مطالعات منشایابی خاک بهره برد.
حسین خالدیان، داود نیک کامی،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
بهره برداری مناسب از اراضی کشاورزی و منابع طبیعی موجب کاهش فرسایش خاک و افزایش تولید در حوزه های آبخیز میشود. از طرفی، الگوی کاربری اراضی بهواسطه افزایش فعالیت های انسان در زمین به منظور برآورد نیازهای مختلف، در حال تغییر است. یکی از روش های مدیریتی برای رسیدن به پایداری تولید و کاهش فرسایش خاک، بهینه سازی کاربری اراضی است. در این تحقیق با استفاده از مدل برنامهریزی خطی(سیمپلکس) و سامانه اطلاعات جغرافیایی، به بررسی نتایج حاصل از بهینهسازی کاربری اراضی در حوضه چهلگزی سنندج در سه سناریو شامل وضعیت موجود، وضعیت اعمال مدیریت و وضعیت استاندارد اراضی پرداخته شد. پتانسیل فرسایش با استفاده از مدل MPSIAC در اراضی آبی65/1، اراضی دیم 31/3، مرتع 64/3، باغ 49/1 و متوسط حوضه 58/3 تن در هکتار در سال برآورد شد. نتایج تحلیل حساسیت سناریوها نشان داد که در صورت بهینه سازی کاربری اراضی، پتانسیل فرسایش در وضعیت فعلی85/0 درصد افزایش مییابد؛ ولی در وضعیت اعمال مدیریت اراضی92/16درصد و در وضعیت استاندارد 32 درصد کاهش مییابد. نتایج تحلیل حساسیت در هر سه گزینه نشان داد که تغییر در مساحت اراضی مرتعی بیشترین تأثیر را در تغییرات پتانسیل فرسایش حوضه دارد.
سمیرا پروینی، زینب جعفریان، عطااله کاویان،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
با توجه به نبود تجهیزات لازم برای اندازهگیری و ثبت تغییرات ایجاد شده در وضعیت رواناب و سیلاب حوضههای آبخیز پس از اجرای عملیات اصلاحی، استفاده از مدلهای هیدرولوژیک بهمنظور ارزیابی اقدامات انجام شده و شبیهسازی رفتار آبخیز در قبل و بعد از اجرای این اقدامات، ابزاری کارامد است. تحقیق حاضر با هدف شبیهسازی اثرات عملیات اصلاحی در قالب طرح مرتع و آبخیزداری انجام شده در سال 1385 و نقشه پیشبینی عملیات قابل اجرا در منطقه بر مؤلفههای رواناب با استفاده از مدل هیدرولوژیک HEC- HMS، در حوضه آبخیز میخوران، واقع در استان کرمانشاه انجام شد. برای این منظور سه سناریو شامل شرایط پیش از اجرای طرح مرتع و آبخیزداری در بهار 1385، شرایط پس از اجرای طرح و عملیات اجرایی منتج از نقشه مکانیابی پیشنهادی، در نظر گرفته شد. ابتدا نقشه تغییرات شماره منحنی تحت هر سه سناریو که ناشی از تغییر پوشش گیاهی است، تهیه شد و با اجرای مدل HEC-HMS، معیارهای شماره منحنی، دبی اوج و حجم سیلاب، برای ارزیابی تغییرات وضعیت هیدرولوژیک حوضه تعیین شدند و مقادیر آنها برای هر سه سناریو محاسبه و مقایسه شد. نتایج نشان داد که مدل HEC- HMS برای دوره پایه (سناریو اول) با ضریب نش- ساتکلیف 551/0 و ضریب تبیین 63/0 از دقت قابل قبولی در پیشبینی رواناب برخوردار است. ضریب نش- ساتکلیف برای سناریوهای دوم و سوم نیز بهترتیب 766/0 و 777/0 بهدست آمد، همچنین نتایج نشان داد، پس از اجرای طرحهای انجام شده (سناریوی دوم)، مقدار دبی اوج و حجم رواناب بهترتیب 85/8 و 74/7 درصد کاهش داشته و این مقادیر برای عملیات پیشنهادی بهترتیب 84/12 و 33/6 درصد براورد میشود. نتایج این تحقیق مؤید تأثیر قابل توجه اجرای طرحهای مرتعداری و آبخیزداری (سناریوی سوم) براساس مدل مکانیابی بر کاهش مؤلفههای تاثیرگذار رواناب بهویژه دبی اوج سیلاب است.
فرشید جهانبخشی، محمد رضا اختصاصی، علی طالبی، محمود پیری،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
یکی از منابع مهم تولید رواناب در مناطق خشک و نیمهخشک ارتفاعات کوهستانی هستند که بهطور معمول از سازندهای قبل از کواترنری تشکیل شدهاند. از آنجا که ساخت و بافت سنگشناسی سازندها متفاوت است، سازندهای مختلف میتوانند اهمیت متفاوتی از نظر تولید رواناب و رسوب داشته باشند. پژوهش حاضر در دامنههای شیرکوه یزد با هدف بررسی توان رسوبزایی و آستانه تولید رواناب روی سه سازند گرانیت شیرکوه، شیل، ماسهسنگ و کنگلومرای سنگستان و آهک تفت انجام شد. با توجه به سوابق بارندگی منطقه و توان شبیهساز باران، شدت بارش 60 میلیمتر بر ساعت با تداوم 40 دقیقه، بهعنوان مبنای مطالعه انتخاب شد. عملیات میدانی شبیهسازی بارش در شرایط خشک برروی کرتهایی به مساحت یک مترمربع برروی دامنههای سنگی با شیب 20 تا 22 درصد و حداکثر ضخامت خاک 30 سانتیمتر انجام شد. نتایج نشان داد حداقل بارش لازم برای ایجاد رواناب در سه سازند گرانیت، سنگستان و آهک بهترتیب برابر با 7/10، 10 و 7/16 میلیمتر است. بیشترین مقدار رسوب تولیدی بهترتیب متعلق به سازندهای سنگستان، گرانیت شیرکوه و در نهایت آهک تفت اندازهگیری شد. آزمونهای آماری مرتبط با تولید رواناب و رسوب برروی هر سه سازند، اختلاف معنادار در سطح پنج درصد را تأیید کرد. از نظر زمان لازم تا شروع رواناب نیز، کمترین زمان بهترتیب متعلق به سازندهای سنگستان، گرانیت شیرکوه و آهک تفت بوده است. با توجه به نتایج بهدست آمده از نظر پتانسیل تولید رواناب و رسوب، میتوان سازندهای سنگستان، گرانیت شیرکوه و در نهایت آهک تفت را بهترتیب از زیاد به کم اولویتبندی کرد.
زهره ابراهیمی خوسفی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
هدف از مطالعه حاضر تحلیل تغییرات زمانی پدیده گردوغبار و بررسی میزان ارتباط آن با عناصر اقلیمی در شهرستان یزد است که در نزدیکی یکی از کانونهای بحرانی تولید گردوغبار در مرکز ایران واقع شده است. بدین منظور، ابتدا شاخص توفان گردوغبار محاسبه شد. پس از استانداردسازی دادههای بارندگی، دما، حداکثر سرعت وزش بادها، سرعت متوسط وزش بادها، رطوبت نسبی و شاخص توفان گردوغبار، اثر همخطی بین متغیرها با استفاده از فاکتور تورم واریانس محاسبه شد. سپس مدلهای رگرسیونی متعددی بر اساس پارامتر بهینه ریج تهیه شدند. عملکرد مدلها بر اساس ضریب تبیین، مقدار F و خطای جذر میانگین مربعات مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت با استفاده از دقیقترین مدل، نقش پارامترهای اقلیمی بر تغییر رخدادهای گردوغبار تعیین شد. نتایج نشان داد که فراوانی وقوع رخدادهای گردوغبار در فصل بهار بیشتر از بقیه ایام سال بوده است. بر اساس مدل بهینه (مدل شماره 12) مشخص شد که مهمترین عامل مؤثر بر تغییر شاخص توفان گردوغبار در فصلهای مختلف، سرعت متوسط وزش بادهای سطحی بوده است. همچنین نشان داده شد که بهترتیب 39، 25، 46 و 31 درصد تغییرات شاخص توفان گردوغبار در فصلهای زمستان، بهار، تابستان و پاییز بهدلیل اثر متقابل پنج پارامتر اقلیمی مورد بررسی در تحقیق حاضر بوده است.
حسن فتحی زاد، محسن توکلی، محمدعلی حکیمزاده اردکانی، روح اله تقیزاده مهرجردی، حمید سودایی زاده،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی روند تغییرات سالانه فراسنجهای هواشناسی ایستگاه یزد شامل حداقل و حداکثر میانگین دمای روزانه و میانگین روزانه بارش (2005-1961) و همچنین میانگین سالانه پیشبینی شده این فراسنجها در سه دوره سی ساله آینده 2040، 2070 و 2100 توسط مدل SDSM تحت سناریوهای RCP2.6، RCP4.5،RCP8.5، A2 و B2 است. در این پژوهش، با استفاده از ضریب تعیین و شاخصهای MAE، R2، RMSE اقدام به ارزیابی دادههای تولید شده توسط مدل SDSM در مقایسه با دادههای مشاهده شده موجود در دوره پایه شده است. کمترین مقدار R2 در واسنجی و اعتبارسنجی بین میانگین مقادیر مشاهدهای و شبیه سازی شده SRES، مربوط به بارش (0/86 و 0/80 درصد) بهدست آمد. در مرحله بعد از دادههای اقلیمی بزرگمقیاس HadCM3 تحت سناریوهای RCP2.6 مختلف برای پیشبینی دوره های آتی (2100-2010) مورد استفاده قرار گرفت. بیشترین کاهش بارش نسبت به دوره پایه مربوط به سناریوی RCP2.6 (0/35- میلیمتر در روز در فوریه)، بیشترین افزایش دمای حداکثر نسبت به دوره پایه، در دوره 2100 مربوط به سناریوی RCP8.5 (9/71 درجه سانتیگراد در ماه اوت) و بیشترین افزایش دمای حداقل نسبت به دوره پایه، در دوره 2100 مربوط به سناریوی RCP8.5 (10/54 درجه سانتیگراد در ماه اوت) است. نتایج بهدست آمده حاکی از افزایش دما در تمام ماهها و فصول سال و کاهش بارندگی در اکثر آنها است که این مسئله مؤید این مطلب است که در منطقه مورد مطالعه، اقلیم در حال تغییر است.
حسین افشاری، رضا قضاوی، سیامک دخانی،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
کمبود و محدودیت تأمین منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک، شناسایی منابع جایگزین و بهرهبرداری مجدد از آن با رعایت ملاحظات زیستمحیطی را ضروری ساخته است. ایده استفاده از روانابها یک فلسفه و رویکرد مدیریتی تطبیقی بهمنظور متعادل کردن اقدامات برای ارائه پایدار خدمات آب و مدیریت خطرات مربوط به شرایط بحرانی است. تحقیق حاضر بهمنظور طراحی مدل مناسب مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران انجام پذیرفته است. در این مطالعه برای تعیین شاخصها و ابعاد مدل مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران از روش دلفی بر اساس مراحل سه گانه اشمیت و همکاران استفاده شد. برای انجام این پژوهش، پس از تعیین تخصصهای مورد نیاز، اعضای پانل دلفی در سه مرحله و با استفاده از روشهای نمونهگیری تصادفی، شناسایی و انتخاب شدند. جامعه آماری تحقیق را در مرحله دلفی اساتید دانشگاه با تخصص منابع آب و آبخیزداری و کارشناسان پدافند غیرعامل سازمان آب تشکیل دادند. در ابتدا اعضای پانل بر اساس استنباط خود از مدل، گویههایی را مشخص کردند و بعد از حذف موارد تکراری تعداد 43 نوع گویه باقی ماند. از بین 43 گویه باقی مانده، گویههای با ضریب اهمیت ضعیف و متوسط حذف شدند و در نهایت 36 گویه در تحلیل ماندند. مدل نهایی مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران بر اساس نظر خبرگان با گویه مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافتههای تحقیق، گویه "طراحی سیستمهای جمعآوری آب باران و تعبیه مخازن در بخشهای مختلف شهر و مخازن منتهی به پشت بام هر خانه برای استفاده در شرایط بحرانی و اخلال در سیستم آبرسانی سراسری" با میانگین 4/94 در رتبه اول، و گویه "وجود حسگرها در قسمتهای مختلف تونلهای تأسیساتی عبور لولههای آب" با میانگین 2/10 در رتبه سی و سوم قرار گرفتند. درنهایت گویههای مشخص شده توسط پنل اعضای دلفی در زمینه مدیریت منابع آب در شرایط بحرانی، در چهار شاخص کلی مقاومسازی، ایمنی، فرهنگسازی و برنامهریزی طبقهبندی شد. بهطور کلی لازم است تا مسئولین منابع آب شهری و همچنین مدیریت بحران در جهت آمادگی برای شرایط بحران و همچنین استفاده صحیح، اصولی و علمی از منابع آبی موجود استحصال و ذخیره آب باران و روانابها را بهمنظور استفاده در شرایط بحرانی و اخلال در سیستم آبرسانی سراسری را مدنظر قرار دهند.
محمدجواد زارعیان،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تغییرات دما و بارش 4 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مهم استان یزد (شامل یزد، بافق، مروست و رباط پشت بادام) صورت گرفته است. بر این اساس، ترکیبی از خروجی جدیدترین مدلهای AOGCM ارائه شده در گزارش ششم ارزیابی IPCC (CMIP6) مورد استفاده قرار گرفت. برای ترکیب این مدلها، از روش وزندهی بر اساس شاخص ترکیبی کلینگ-گوپتا (KGE) استفاده شد. پس از وزندهی مدلها، مقدار تغییرات ماهانه دما و بارش در هر ماه بر اساس سناریوهای انتشار SSP126، SSP245 و SSP585 محاسبه شده و با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG، سری زمانی روزانه دادههای دما و بارش ایستگاههای هواشناسی مختلف، استخراج شد. نتایج نشان داد که مدلهای CanESM5 و BCC-CSM2-MR، بهترتیب بیشترین توانایی را در شبیهسازی دما و بارش دوره تاریخی در تمامی ایستگاههای مختلف هواشناسی دارا هستند. همچنین نتایج نشان داد که در تمامی سناریوهای انتشار، دمای سالانه افزایش و بارندگی سالانه کاهش پیدا خواهد کرد. دمای سالانه این منطقه در ایستگاههای مختلف بین 0/2 تا 0/6 درجه سانتیگراد افزایش و بارش نیز بین 2/9 تا 13/7 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین بیشترین میزان افزایش دما و کاهش بارندگی در این منطقه، بهترتیب در فصول بهار و فصل پاییز رخ خواهند داد.
امیرمحمد کیانی، مهدی زینی وند، جواد احدیان، ایزابل فالورکا،
جلد 28، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
احداث دیوارهای حائل به میزان فشار محرک وارد از طرف خاکریز پشت دیوار بستگی دارد؛ بنابراین تخمین این فشار یک عامل اساسی در طراحی آن میباشد. در این پژوهش با مطالعه آزمایشگاهی روی خاکریز دیوار حائل مسلحشده با ژئوتکستایل طی 10 آزمایش، به بررسی و تحلیل تغییرات شیب شکست و محل تشکیل گوه گسیختگی و کاهش خط شکست در طول و عمق خاکریز پرداخته شد. متغیرهای مورد بررسی در این مقاله، تعداد لایهها و فواصل میانی پوشش ژئوتکستایل هستند. نتایج نشان دادند که وجود لایههای ژئوتکستایل تا بیشترین مقدار 41درصد، میزان طول خط شکست را کاهش داده است. همچنین مقدار زاویه شکست را نیز بهبود بخشیده و در مورد تشکیل گوه گسیختگی در اعماق پایین تا میزان بیشینهای 16درصد کاسته است. حرکت انتقالی دیوار در حالت محرک، بین نقطه ثابت و ناحیه شکست تمایز بیشتری دارد و لایههای مسلحکننده در افزایش ظرفیت باربری و پایداری دیوار حائل نیز مؤثر هستند.