جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای Bod

یحیی ابراهیم ‌نژاد، جواد پوررضا،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

این آزمایش به منظور مطالعه اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر عملکرد طیور گوشتی اجرا شد. هم چنین، ارتباط این داروها با سه سطح متیونین ارزیابی گردید. تعداد 1215 قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین) به 81 گروه 15 قطعه‌ای تقسیم شدند و مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش در قالب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3×3، شامل سه سطح دارو (صفر، سطح توصیه شده و 5/1 برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، 1/0% و2/0%) انجام شد.

 نتایج نشان داد که این داروها افزایش وزن بدن را در 21 و 56 روزگی کم کردند (05/0>P). در اثر داروی لازالوسید، مصرف غذا کاهش یافته و ضریب تبدیل غذا به طور معنی‌داری (05/0>P)بدتر شد.

افزایش سطح دارو اضافه وزن بدن و مصرف غذا را کاهش داد و ضریب تبدیل غذا را در دوره 21-42 و 0-56 روزگی به طور معنی‌داری (05/0>P)بدتر نمود. اثر مکمل متیونین بر وزن بدن در 42 روزگی و (05/0>P) بر ضریب تبدیل غذا در روزهای 21-42 و 0-56 معنی‌دار (01/0>P) بود. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر اضافه وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا معنی‌دار (05/0 > P) گردید. لازالوسید مصرف آب را به طور معنی‌داری (05/0>P) افزایش داد. داروها رطوبت بستر و تلفات را تحت تأثیر قرار ندادند. از نتایج بالا چنین استنباط می‌شود که عملکرد سالینومایسین نسبت به لازالوسید بهتر بوده و هم‌چنین، مکمل متیونین تأثیری در جبران کاهش رشد ناشی از داروهای یونوفور نداشته است.


همایون ظهیرالدینی، سید رضا میرایی آشتیانی، محمود شیوازاد، علی نیکخواه،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

اثر سطوح مختلف انرژی جیره بر عملکرد جوجه‌های آمیخته گوشتی آرین و نیز بازدهی اقتصادی جیره‌ها در دو آزمایش مشابه بررسی گردید. آزمایش‌ها به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با پنج جیره و دو جنس انجام گرفت. جیره‌های غذایی به ترتیب محتـوی 2800، 2900، 3000، 3100 و 3200 کیلوکالری انـرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره آغازین (0-4 هفتگی) و 2900، 3000، 3100، 3200 و 3300 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم برای دوره رشد (4-7 هفتگی) بودند. نسبت انرژی قابل متابولیسم به مواد مغذی در تمام جیره‌ها ثابت نگهداشته شد. آزمایش اول در فصل تابستان و آزمایش دوم در فصل پاییز اجرا گردید.

در هر دو آزمایش، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی با افزایش تراکم انرژی در جیره بهبود یافت (01/0>P)میزان مصرف خوراک فقط در تابستان تحت تأثیر نوع جیره واقع شد (01/0>P) ، به طوری که جوجه‌های تغذیه شده با جیره‌های حاوی پایین‌ترین سطح انرژی، خوراک کمتری نسبت به سایر گروه‌های آزمایشی مصرف نمودند. هم‌چنین، نسبت چربی محوطه شکمی به وزن لاشه جوجه‌ها، فقط در آزمایش اول تحت تأثیر نوع جیره واقع شد، و در جیره حاوی پایین‌ترین سطح انرژی کمتر از سایر گروه‌ها بوده است (01/0>P) .هزینه خوراک مصرف شده به ازای تولید هر کیلو مرغ زنده در هر دو نوبت آزمایش، بـه طور معکوس تحت تأثیر نـوع جیره غذایی قرار گرفت (01/0>P) ، به طوری که با کاهش تراکم انرژی جیره، بازده اقتصادی افزایش یافت. برتری جنس نر به لحاظ افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، ذخیره کمتر چربی در محوطه شکمی و هزینه کمتر خوراک به ازای تولید یک کیلو وزن زنده در هر دو آزمایش معنی‌دار بوده است (01/.0>P).


محمد مولایی، حسن نصیری مقدم، حسن کرمانشاهی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

به منظور بررسی رشد و شاخص‌های لاشه در جوجه خروس‌های تحت محدودیت غذایی، آزمایشی در اوایل دوره پرورش انجام گرفت. جوجه‌های با محدودیت غذایی از 7 تا 14 روزگی مقداری غذا دریافت کردند تا معادلBW0.67*1.5  کیلوکالری انرژی به ازای هر پرنده در روز تأمین گردد. از روز نخست تا 7 روزگی و از 14 تا 56 روزگی تمام پرندگان به صورت آزاد تغذیه شدند. جیره‌های پرندگان تحت محدودیت در مرحله بازگشت به تغذیه آزاد، یعنی در دوره آغازین و رشد، دارای اسیدهای آمینه متیونین و سیستین به میزان 15% بیشتر از توصیه (1994 NRC)   بود. اختلاف معنی‌داری در درصد کبد، سینه ، قلب، و درصد چربی کبد و لاشه میان پرندگان تحت محدودیت غذایی و گروه شاهد با تغذیه آزاد در 56 روزگی دیده نشد. وزن بدنی جوجه‌های با محدودیت غذایی به طور معنی‌داری کمتر از گروه شاهد در 56 روزگی بود (P<0.05). با وجود این ، جوجه‌های تحت محدودیت غذایی به طور معنی‌داری ضریب تبدیل غذایی کمتری در کل دوره پرورشی داشتند (P<0.05). پرندگان تحت محدودیت که جیره‌هایی با سطوح بالاتر اسیدهای آمینه گوگرددار را در دوره آغازین و رشد در مرحله بازگشت به تغذیه آزاد دریافت کردند، به طور معنی‌داری چربی محوطه شکمی کمتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (P<0.05).
علیرضا عباسیان، رحیم عبادی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

به‌ منظور ارزیابی‌ اثر‌ تغذیه‌ای‌ مواد پروتئینی‌ مختلف‌ در جیره‌های‌ غذایی‌ زنبوران عسل کارگر آزمایش‌هایی‌ با 15 تیمار به صورت‌ طرح‌ کاملاً تصادفی‌ با چهار تکرار روی‌ زنبور عسل‌ اروپایی (‌Apis mellifera L) انجام‌ گرفت‌. در این‌ آزمایش‌ها‌ اثر‌ تغذیه‌ای‌ 15 تیمار روی‌ مدت‌ زمان‌ مربوط به‌ تلفات‌ 50 درصد و طول‌ عمر زنبورهای‌ کارگر در قفس‌ بررسی‌ گردید. تأثیر تغذیه‌ کیک‌های‌ جانشین‌ گرده گل، شامل‌ پودر دانه‌ سویا، پودرکنجاله‌ سویا، پودر مخمر نانوایی‌، گلوتن‌ گندم‌، پودر دانه‌ سویا+کنجاله‌ سویا، پودر دانه‌ سویا+گلوتن‌ گندم‌، پودر دانه‌ سویا+مخمر، کنجاله‌ سویا+گلوتن‌ گندم‌، گلوتن‌ گندم‌+مخمر، و مکمل‌ گرده‌ گل شامل‌ گلوتن‌ گندم‌+گرده‌، پودر دانه‌ سویا+گرده‌، کنجاله‌ سویا+گرده‌، مخمر نانوایی‌+گرده‌، و دو تیمار شاهد شامل‌ گرده‌ گل‌ و عسل‌ بر مقدار پروتئین‌ و چربی‌ لاشه‌ زنبورها مورد آزمایش‌ قرار گرفت‌. نتایج‌ نشان‌ داد که‌ مواد پروتئینی‌مختلف‌ آثار متفاوتی‌ بر طول‌ عمر زنبورهای‌ کارگر داشتند، به طوری که‌ مکمل‌ گلوتن‌ گندم‌ و جانشین‌ سویا به ترتیب‌ بیشترین‌ (58/60 روز) و کمترین‌ (53/10 روز ) طول‌ عمر زنبورهای‌ کارگر را به‌ همراه‌ داشتند. مقدار مصرف‌ غذا در تیمارهای‌ مختلف‌ مرحله‌ انکوباتور تفاوت‌ معنی‌داری‌ نشان‌ نداد ( 05/0 P). بیشترین‌ درصد پروتئین‌ لاشه‌ مربوط به‌ تیمار مکمل‌ گلوتن‌ گندم‌ (57/22 درصد )‌ و کمترین‌ آن‌ مربوط به‌ تیمار مکمل‌ مخمر (01/20 درصد ) بود‌. هم‌چنین،‌ بیشترین‌ درصد چربی‌ لاشه‌ در‌ تیمار مکمل‌ سویا (75/4 درصد ) وکمترین‌ آن‌ در‌ مکمل‌ گلوتن‌ گندم‌ (84/3 درصد ) دیده شد. نتایج‌ نشان‌ داد که‌ می‌توان‌ از موادی‌ نظیر پودر سویا، کنجاله‌ سویا، گلوتن‌ گندم‌ و مخمر نانوایی‌ در تهیه‌ کیک‌های‌ جانشین‌ و مکمل‌ گرده‌ گل در تغذیه‌ زنبورعسل‌ استفاده‌ کرد.
عباسعلی قیصری، امید سرائیان، مجید طغیانی، اکبر اسدیان،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

به منظور بررسی اثر استفاده از مقادیر افزایشی کنجاله پنبه دانه بر عملکرد جوجه‌های گوشتی در سنین مختلف، آزمایشی به صورت طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و پنج تکرار اجرا شد. تیمارهای مختلف شامل صفر، 5/3، 7 و 5/10 درصد کنجاله پنبه دانه در سن 7-21 روزگی بود. در طی دوره رشد (21-42 روزگی) مقادیر فوق به ترتیب صفر، 7، 14 و 21 درصد، و برای دوره پایانی (42-56 روزگی) نیز به ترتیب صفر، 14، 21 و 21 درصد بود. در این آزمایش از 260 قطعه جوجه گوشتی یک روزه آرین استفاده شد، که تا آغاز آزمایش (7 روزگی) به صورت گروهی روی بستر پرورش یافتند. در سن هفت روزگی جوجه‌ها به 20 گروه 13 قطعه‌ای تقسیم، و هر پنج گروه به طور تصادفی به یکی از جیره‌های آزمایشی اختصاص داده شدند. جیره‌های آزمایشی بر اساس توصیه (NRC 1994) و به صورت هم‌انرژی و هم‌پروتئین تنظیم گردید. وزن جوجه‌ها به صورت هفتگی و شاخص‌های افزایش وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا در مراحل مختلف پرورش و کل دوره اندازه‌گیری و محاسبه شد. تجزیه فیزیکی لاشه در پایان دوره آزمایش در سن 56 روزگی انجام شد. استفاده از مقادیر مختلف کنجاله پنبه دانه و افزایش آن در سنین مختلف بر شاخص‌های وزن بدن، افزایش وزن، ضریب تبدیل خوراک و بازده لاشه اثر معنی‌داری نداشت. افزایش مقدار کنجاله پنبه دانه در جیره در طی دوره 7-21 روزگی باعث افزایش معنی‌دار مصرف خوراک شد (P<0.05)، ولی در سایر دوره‌ها و کل دوره پرورش تأثیر معنی‌داری بر مصرف خوراک جوجه‌ها نداشت (05/0>P). افزایش مقدار کنجاله پنبه دانه تأثیر معنی‌داری بر درصد چربی محوطه شکمی، جگر، لوزالمعده و دستگاه گوارش نداشت (P<0.05). به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که می‌توان از کنجاله پنبه دانه به میزان 7، 14 و 21 درصد جیره، به ترتیب در دوره آغازین، رشد و پایانی، بدون داشتن تأثیر سوء بر عملکرد و بازده لاشه جوجه‌های گوشتی استفاده کرد.
احسان محجوبی، حمید امانلو، داود زحمتکش،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

۱۷۱ ، و ± ۲، میانگین روزهای آبستنی ۱۵ /۷۶ ± ۱/ ۲۸۹ ، میانگین تعداد زایش ۱۴ ± ۱۸ ر أس گاو هلشتاین با میانگین روزهای شیردهی ۳۵ ۴ به منظور مطالعه اثر جایگزینی تفاله چغندر قند (ماده خوراکی لیپو ژنیک) با جو (ماده خوراکی /۱۲ ± ۰/ میانگین نمره وضعیت بدنی ۳۵ گلوکوژنیک) بر توان تولیدی، نمره وضعیت بدنی و متابولیت های خون در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی مورد آزمایش قرار گرفتند . ۱۴ درصد /۸۷ ( ۲۳ درصد جو (بدون تفاله )، ۲ /۴۷ ( گاوها براساس تعداد زایش بلوک بندی شدند و به طور تصادفی به سه تیمار که حاوی ۱ ۱۷ درصد تفاله ) بودند، اختصاص داده شدند . میانگین تولید شیر تصحیح / ۶ درصد جو (به همراه ۲ /۲۷ ( ۸ درصد تف اله) و ۳ / جو (به همراه ۶ ۲۰ کیلوگرم در روز بود . درصد چربی شیر در / ۱۸ و ۰۸ /۰۸ ،۱۸/ ۳ درصد چربی در تیمارهای یک تا سه به ترتیب ۱۰ / شده براساس ۵ درصد پروتئین، لاکتوز، کل مواد .(P<۰/ ۵ درصد بود و تفاوت معنیداری داشت ( ۰۰۳ / ۴ و ۱۸ /۹۱ ،۴/ تیمارهای یک تا سه به ترتیب ۳۷ ۰/ ۰ و ۸۴ /۸۲ ،۰/ جامد، و مواد جامد بدون چربی تفاوت معنی داری بین تیمارها نداشتند . انرژی شیر در تیمارهای یک تا سه به ترتیب ۷۶ ۰- واحد ) و ضخامت چربی پشت / ۰- و ۱۲ /۰۹ ،۰/ یک تمایل به کاهش نمره وضع یت بدنی ( ۱۳ .(P<۰/ مگاکالری در کیلوگرم بود ( ۰۲ کلسترول ،((P<۰/ ۵۷ میل یگرم در دسی لیتر ( ۰۱ / ۵۸ و ۱۶ ،۶۵/ ۱- میل یمتر) تشخیص داده شد. تغییر گلوکز پلاسما ( ۸۳ / ۰- و ۶ /۴ ،۲/۵) ۷ گرم در دسی لیتر / ۷ و ۷ /۳۲ ،۶/ و کل پروتئین پلاسما ( ۴۲ ،((P<۰/ ۱۲۰ میلی گرم در دسی لیتر ( ۰۰۳ / ۱۲۲ و ۸ /۴ ،۱۵۷/ پلاسما ( ۳۳ به ترتیب در تیمارهای یک تا سه معنی دار بود . سایر متابولیت های پلاسما از جمله اسیدهای چرب غیر استریفه و انسولین تغییر ((P<۰/۰۴) معنی داری نداشتند . با توجه به نتایج این آزمایش به نظر می رسد که با گنجاندن مواد خوراکی لیپو ژنیک در جیره گاوهای چاق در اواخر دوره شیردهی میتوان تا حدی نمره وضعیت بدنی را کاهش داد و نیز از کاهش تولید ملازم با رقیق کردن جیره جلوگیری نمود.
فرهاد غفوری کسبی، مرادپاشا اسکندری نسب، حسین محمدی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

از تجزیه و (RR) اجزای واریانس و فراسنجه های ژنتیکی وزن بد ن گوسفندان مهربان با استفاده از مدل های تک متغیره و تابعیت تصادفی تحلیل ۹۵۰۷ رکورد وزن بدن مربوط به ۲۷۴۶ بره مهربان که در طی سال های ۱۳۶۹ الی ۱۳۸۴ از گلههای تحت پوشش معاونت امور دام سازمان جهاد کشاورزی استان همدان جمع آوری شده بود براورد گ ردید . در هر دو روش، براورد اجزاء واریانس با روش حداکثر از نرم افزار DXMRR و DFUNI و به ترتیب با استفاده از برنامه های (DF-REML) درستنمایی محدود شده بدون مشتق گیری به استثنای واریانس باقی مانده) برای برخی سنین بالاتر از مقادیر ) RR انجام شد . اجزای واریانس براورد شده از طریق مدل DFREML 3.1 و تک متغیره تا سن شیرگیری ( ۹۰ روزگی ) RR حاصل از مدل های (h براورد شده از طریق مدل تک متغیره بود . وراثتپذیری مستقیم ( 2 بالاتر از مقاد یر براورد شده از طر ی ق مدل تک متغ ی ره بود . RR تقریباً با هم برابر بودند، ولی به طور کلی مقادیر براورد شده توسط مدل بالاتر از مقاد یر براورد شده از طر یق مدل تک متغ یره بود و در ضمن با افزایش RR براورد شده از طریق مدل (m وراث تپذیری مادری ( 2 سن روند تغییرات متفاوتی را نشان داد . هم بستگی ارزش های اصلاحی پیش بینی شده از دو روش مذکور برای وزن تولد و شی رگیری تحت تأث یر ساختار RR به ترتیب ۷۲ % و ۷۰ % براورد گردید . نتایج نشان داد که براورد اجزای واریانس و فراسنجه های ژنتیکی توسط مدل اطلاعات قرار می گیرد و تحت شرایط اخیر، در صورت نیاز به فراسنجه های ژنتیکی به ویژه فراسنجه های مربوط به سنین پایانی، بهتر است از مقادیر براورد شده توسط مدلهای ت کمتغیره استفاده شود.
سمیه شریفی، حمیدرضا رحمانی، محمود معتمدی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

افزایش میزان شیر در گاوهای شیری با بالانس منفی انرژی در ابتدای دوره شیردهی و کاهش باروری همراه می‌باشد. یک پروتئین با 167 اسید آمینه به وسیله ژن ob کد می‌شود که لپتین نامیده می‌شود (برگرفته از لغت یونانی" لپتوز" به معنی لاغر). هورمون لپتین یک پروتئین با وزن 16 کیلو دالتون می‌باشد که به طور عمده توسط بافت چربی سفید تولید می‌گردد و در تنظیم مصرف غذا، بالانس انرژی، باروری و سیستم ایمنی دخالت دارد. بیان لپتین و ترشح این هورمون وابسته به تجمع چربی بدن می‌باشد و تحت تأثیر تغییرات مصرف خوراک قرار دارد. اهدف این طرح، بررسی تغییرات میزان لپتین در انتهای آبستنی و ابتدای شیردهی و تأثیر دوره شیردهی و نمره وضعیت بدنی روی میزان لپتین پلاسما و بررسی چگونگی آن تغییرات روی صفات تولیدمثلی می‌باشد. نمونه‌های خونی از 54 گاو هلشتاین در یک زمان ثابت از روز، بعد از شیردوشی و قبل از خوراک‌دهی از 2 هفته قبل از زایمان تا 6 هفته پس از زایش جمع‌آوری شد. نمره وضعیت بدنی گاوها و میزان لپتین پلاسما به فاصله 2 هفته اندازه‌گیری شد. میزان لپتین تحت تأثیر دوره شیردهی قرار داشت و تلیسه‌ها و گاوهای شکم اول میزان لپتین بیشتری در مقایسه با گاوهای چند شکم داشتند (05/0P<). میزان لپتین در انتهای آبستنی و ابتدای شیردهی اختلافی را نشان نداد. ارتباط نمره وضعیت بدنی با میزان لپتین منفی بود (05/0P<)، میزان لپتین پلاسما روی صفات تولید مثلی (روزهای شیردهی در اولین تلقیح، تعداد تلقیح به ازای آبستنی و روزهای باز) تأثیری نداشت.
جهانگیر عابدی کوپایی، محسن جواهری طهرانی، کیاچهر بهفرنیا،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده

با ‌توجه به‌ افزایش جمعیت، مشکلات کمبود آب و لزوم مصرف آب بیشتر، استفاده از آب‌های نامتعارف و پساب تصفیه‌خانه‌های فاضلاب در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته ‌است. در شرایطی که بار آلودگی زیاد نباشد، استفاده از راکتورهای بیوفیلمی معمول می‌باشد. در همین راستا، استفاده از بتن متخلخل به‌عنوان بستر رشد و تکثیر بیوفیلم، در کاهش بار آلودگی پساب بررسی گردید. بدین‌منظور یک طرح اختلاط پایه با ‌توجه به آیین‌نامه ACI211.3R انتخاب گردید و با‌ نظر به‌افزایش سطح ویژه بتن برای رشد بیوفیلم، در سه مرحله و در هر مرحله 10 درصد وزن درشت‌دانه، ریزدانه به طرح اختلاط پایه افزوده ‌شد. طرح آزمایش مورد استفاده بلوک کامل تصادفی می‌باشد. برای انجام آزمایش، در نزدیکی تصفیه‌خانه فاضلاب دانشگاه صنعتی اصفهان کانالی با طول 9 متر و به عرض 30 سانتی‌متر و ارتفاع 20 سانتی‌متر ساخته شد. سپس بلوک‌های بتنی ساخته ‌شده در کانال مذکور قرار گرفتند و عملیات فرآوری بیوفیلم برروی خلل و فرج مکعب‌های بتنی انجام پذیرفت. آزمایش‌های کیفی اکسیژن مورد نیاز‌ بیوشیمیایی (BOD)، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD)، کل مواد جامد معلق (TSS) و تعداد کل کلیفرم‌ها برروی نمونه‌های پساب ورودی و خروجی به‌عمل آمد و درصد حذف هر یک از پارامترها محاسبه شد. نتایج نشان می‌دهد با افزوده ‌شدن ریزدانه درصدهای حذف این پارامترها افزایش می‌یابد. به‌طور ‌میانگین درصدهای حذف BOD، COD، TSS و تعداد کل کلیفرم‌ها برای طرح اختلاط اول (1400 کیلوگرم در متر‌مکعب سنگ درشت‌دانه و بدون ریزدانه) به‌ترتیب 25، 33، 45 و37 درصد می‌باشد که این اعداد با‌ همین ‌ترتیب برای طرح اختلاط چهارم (1400 کیلوگرم در متر‌مکعب سنگ درشت‌دانه و 420 کیلوگرم در متر‌مکعب ماسه ریزدانه) به 36، 40، 57 و 81 می‌رسد. در نهایت می‌توان گفت بتن متخلخل می‌تواند به‌عنوان بستر بیوفیلم مورد استفاده قرار گیرد. بر‌اساس نتایج، طرح اختلاط سوم (1400 کیلوگرم در متر‌مکعب سنگ درشت‌دانه و 280 کیلوگرم در متر‌مکعب ماسه ریزدانه) بهترین طرح اختلاط ارزیابی می‌گردد.


امیر حق‌شناس آدرمنابادی، منوچهر حیدرپور، صالح ترکش اصفهانی،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده

در این مقاله، کارایی چهار واحد تالاب هیبریدی افقی- عمودی زیرسطحی که به‌منظور حذف مواد آلی و تصفیه تکمیلی پساب خروجی از تصفیه‌خانه فاضلاب شمال اصفهان احداث شدند، مورد بررسی قرار گرفت. در این تالاب‌ها، سه گیاه مختلف نی معمولی، لویی و نی بزرگ کشت شد و یک تالاب نیز به‌عنوان شاهد (بدون کشت) درنظر گرفته شد. نتایج حاصل از ۱۲ ماه نمونه‌برداری از خروجی تالاب‌های طرح نشان داد که نوع پوشش گیاهی از نظر آماری اثر معنی‌داری را بر حذف مواد آلی در تالاب‌های مصنوعی ندارد، هرچند که مقدار حذف مواد آلی در تالاب‌های دارای پوشش گیاهی بیشتر از تالاب شاهد بود. همچنین، راندمان حذف COD در تالاب‌های مختلف طرح بین ۷۷ تا ۸۳ درصد و مقدار حذف ۵BOD بین ۸۴ تا ۸۶ درصد بود. نتایج این طرح نشان داد که مقدار حذف مواد آلی به مقدار تجزیه‌پذیری آنها بستگی دارد. ضرایب مدل مرتبه اول براساس غلظت‌های ورودی و خروجی واسنجی شدند (۳۵ متر بر سال برای ۵BOD و ۱/۳۳ متر سال برای COD) تا برای طرح‌های اصلی استفاده شوند. غلظت مواد آلی در خروجی تالاب‌های طرح به زیر استانداردهای مصارف مختلف رسید، که این امر تناسب این فناوری برای شرایط کشور را نشان می‌دهد.


مهتاب خلجی، عیسی ابراهیمی درچه، هستی هاشمی نژاد،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

ارزیابی کیفی منابع آب در سال‌های اخیر همزمان با کاهش کمیت آن‌‌ از اهمیت بسیاری برخوردار گردیده است. دریاچه سد زاینده‌رود به‌عنوان مهمترین منبع تامین آب آشامیدنی و کشاورزی جمعیت زیادی از ساکنان استان‌های چهارمحال و بختیاری، اصفهان و استان‌های همجوار از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. به‌منظور ارزیابی کیفیت آب، تعداد 5 ایستگاه نمونه برداری در نقاط مختلف این دریاچه انتخاب و با تناوب 45 روز یکبار در طی سال 1392 اقدام به‌نمونه برداری از اعماق مختلف آب گردید. فراسنجه‌های فیزیکی و شیمیایی شامل؛ اکسیژن محلول، نیترات، نیتریت، آمونیوم، سختی، pH، EC، TDS و BOD5 اندازه‌گیری شد و شاخص کیفیت آب (WQI) در ایستگاه‌ها و مراحل مختلف نمونه برداری محاسبه شد. درمجموع نتایج حاصل، کیفیت آب دریاچه سد زاینده رود را با استفاده از شاخص WQI و براساس شرایط موجود در تمام طول سال در طبقه خوب (50-100) قرار داد. بیشترین میزان شاخص کیفیت آب (63/84) به فصل تابستان  و کمترین میزان آن (41/66) به فصل پاییز تعلق داشت.که در هر دو زمان کیفیت آب را در طبقات خوب ارزیابی می‌نمایند. با این حال روند تغییرات مشاهده شده در دامنه فوق به‌خصوص در فصل تابستان و بخش‌هایی از دریاچه نگران کننده بوده و دقت نظر بیشتر در مدیریت حوزه آبخیز سد و پایش مستمر آن را طلب می‌کند.
 


رستم صادقی تالارپشتی، کیومرث ابراهیمی، عبدالحسین هورفر،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

صیانت از کیفیت آب رودخانه¬ها ‌به‌عنوان در دسترس¬ترین منبع تأمین آب همواره مورد توجه بوده است. در مقاله حاضر توان خودپالایی و تغییرات فصلی ضرایب زوال آلودگی رودخانه تالار بر اساس اندازه¬گیری¬های میدانی پارامترهای DO، BOD، pH، EC، نیترات، فسفر و درجه حرارت در چهار فصل از سال 1397 به همراه شبیه¬سازی و واسنجی آن با کاربرد مدل QUAL2Kw و روش استریتر فلپس مورد مطالعه قرار گرفته است. درضمن، علاوه بر نتایج شبیه¬سازی¬ها و ارائه مقادیر فصلی ضرایب زوال آلودگی، مقادیر داده¬های اندازه¬گیری¬های میدانی نمونه-های آب رودخانه نیز ارائه شده است. بر اساس نتایج، مقدار تغییرات میانگین DO از 5/15 در فصل تابستان تا 7/47 میلی¬گرم در لیتر در فصل بهار و تغییرات میانگین BOD از 1/88 در فصل پاییز تا 7/9 میلی¬گرم در لیتر در فصل تابستان ثبت شد. همچنین، در روش استریتر فلپس کمترین مقدار ضریب زوال از 1/57 یک بر روز در فصل بهار تا 9/63 یک بر روز در فصل پاییز متغیر بوده است. مقادیر ضریب زوال رودخانه تالار با استفاده از مدل QUAL2Kw نیز از 2 در فصل پاییز تا 7/7 یک بر روز در فصل تابستان به ثبت رسید.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb