جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای Cod

مهدی نصر اصفهانی، احمد مرتضوی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده

بیماری‌ نقطه‌ سیاه‌ سیب‌ زمینی‌ یک‌ بیماری‌ قارچی‌ بوده و عامل ایجاد آن‌ Colletotrichum coccodes (syn. C. atramentarium) است‌ که‌ با تولید آسروول‌ به‌صورت‌ نقاط سیاه‌ رنگ‌ روی‌ قسمت‌های‌ زیرزمینی‌ گیاه‌ آلوده‌ بالاخص‌ ساقه‌ زیرزمینی‌ ظاهر می‌گردد. بررسی‌ها نشان‌ داد که‌ بیماری‌ معمولاً در اواسط فصل‌ ایجاد شده و تا اواخر فصل‌ ادامه‌ و گسترش‌ می‌یابد. برای‌ تعیین‌ میزان‌ آلودگی‌ گیاه‌ سیب‌زمینی‌ به‌ بیماری‌ نقطه‌ سیاه‌ و نیز اثر کشت سایر محصولات قبل از‌ سیب‌زمینی‌ روی‌ این‌ بیماری‌ در منطقه‌ فریدن‌ اصفهان‌ بازدیدهایی‌ از مزارع‌ مورد کشت‌ سیب‌ زمینی‌ به عمل‌ آمد. نتایج‌ مشخص‌ نمود که‌ میانگین‌ آلودگی‌ گیاهان‌ سیب‌زمینی‌ مورد کشت‌ در این‌ منطقه‌ 86/39 درصد است. تجزیه‌ داده‌های‌ حاصل‌ از بررسی‌های‌ زراعی در‌ منطقه‌ نشان‌ داد که‌ آیش‌ یک ساله‌ از کمترین‌ آلودگی‌ به ترتیب‌ در مقایسه‌ با کشت‌ گندم، یونجه‌ و جو برخوردار است. بررسی‌ مبارزه‌ بیولوژیـکی‌ بیماری‌ نقـطه‌ سیاه‌ در قالب‌ یک‌ طرح‌ بـلوک‌های‌ کامل‌ تـصادفی با استـفاده‌ از اسپور قارچ‌ آنتاگـونیست‌ Trichoderma harzianum در آغشتن‌ غده‌های‌ بذری‌ سیب‌ زمینی، افزودن‌ آن‌ در ردیف‌های‌ کشت‌ با سه‌ غلظت‌ متفاوت‌ و نیز تلفیق‌ آغشتن‌ غده‌های‌ بذری‌ و افزودن‌ اسپور در ردیف‌های‌ کشت‌ غده‌های‌ سیب‌ زمینی‌ نشان‌ داد که‌ قارچ‌ آنتاگونیست‌ موجب‌ کاهش‌ بیماری‌ نقطه‌ سیاه‌ سیب‌ زمینی‌ شده‌ است‌. هر چند کمترین‌ آلودگی‌ در تیمار تلفیقی‌ آغشتن‌ غده‌های‌ بذری‌ و افزودن‌ اسپور قارچ‌ آنتاگونیست‌ به‌ خاک‌ در مقایسه‌ با سایر تیمارها بود. البته‌ میزان‌ کاهش‌ بیماری‌ بستگی‌ به‌ روش‌ کاربرد و مقدار اسپور مورد استفاده‌ داشته‌ است‌. بررسی‌ تعداد ساقه‌ ، اوزان‌ تر و خشک‌ ، رشد طولی‌ گیاه‌ و میزان‌ محصول‌ نشان‌ داد که‌ این‌ قارچ‌ آنتاگونیست‌ موجب‌ ازدیاد رشد و نمو گیاه‌ سیب‌ زمینی‌ و هم‌چنین‌ محصول‌ آن‌ شده‌ است‌. بررسی‌ و مقایسه‌ حساسیت‌ 24 رقم‌ سیب‌زمینی‌ تجاری‌ به‌ بیماری‌ نقطه‌ سیاه‌ معلوم‌ داشت‌ که‌ ارقام‌ مورد بررسی‌ واکنش‌های‌ متفاوت‌ و معنی‌ داری‌ نسبت‌ به‌ بیماری‌ از خود نشان‌ می‌دهند. به طوری‌که‌ رقم‌ دزیره‌ کمترین‌ آلودگی‌ را داشته‌ و پس‌ از آن‌ به‌ ترتیب‌ ارقام‌ اسکورت، کیزر، کاسموس‌، کارلیتا و مورن‌ با اختلاف‌ بسیار کمی‌ واقع‌ شدند. بیشترین‌ آلودگی‌ روی‌ رقم‌ ماریجک‌ دیده شد و پس‌ از آن‌ ارقام‌ کوزیما و مونالیزا قرار گرفتند و بقیه‌ ارقام‌ در حد فاصل‌ این‌ دو طیف‌ واقع‌ شدند.
جهانگیر عابدی کوپایی، محسن جواهری طهرانی، کیاچهر بهفرنیا،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده

با ‌توجه به‌ افزایش جمعیت، مشکلات کمبود آب و لزوم مصرف آب بیشتر، استفاده از آب‌های نامتعارف و پساب تصفیه‌خانه‌های فاضلاب در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته ‌است. در شرایطی که بار آلودگی زیاد نباشد، استفاده از راکتورهای بیوفیلمی معمول می‌باشد. در همین راستا، استفاده از بتن متخلخل به‌عنوان بستر رشد و تکثیر بیوفیلم، در کاهش بار آلودگی پساب بررسی گردید. بدین‌منظور یک طرح اختلاط پایه با ‌توجه به آیین‌نامه ACI211.3R انتخاب گردید و با‌ نظر به‌افزایش سطح ویژه بتن برای رشد بیوفیلم، در سه مرحله و در هر مرحله 10 درصد وزن درشت‌دانه، ریزدانه به طرح اختلاط پایه افزوده ‌شد. طرح آزمایش مورد استفاده بلوک کامل تصادفی می‌باشد. برای انجام آزمایش، در نزدیکی تصفیه‌خانه فاضلاب دانشگاه صنعتی اصفهان کانالی با طول 9 متر و به عرض 30 سانتی‌متر و ارتفاع 20 سانتی‌متر ساخته شد. سپس بلوک‌های بتنی ساخته ‌شده در کانال مذکور قرار گرفتند و عملیات فرآوری بیوفیلم برروی خلل و فرج مکعب‌های بتنی انجام پذیرفت. آزمایش‌های کیفی اکسیژن مورد نیاز‌ بیوشیمیایی (BOD)، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD)، کل مواد جامد معلق (TSS) و تعداد کل کلیفرم‌ها برروی نمونه‌های پساب ورودی و خروجی به‌عمل آمد و درصد حذف هر یک از پارامترها محاسبه شد. نتایج نشان می‌دهد با افزوده ‌شدن ریزدانه درصدهای حذف این پارامترها افزایش می‌یابد. به‌طور ‌میانگین درصدهای حذف BOD، COD، TSS و تعداد کل کلیفرم‌ها برای طرح اختلاط اول (1400 کیلوگرم در متر‌مکعب سنگ درشت‌دانه و بدون ریزدانه) به‌ترتیب 25، 33، 45 و37 درصد می‌باشد که این اعداد با‌ همین ‌ترتیب برای طرح اختلاط چهارم (1400 کیلوگرم در متر‌مکعب سنگ درشت‌دانه و 420 کیلوگرم در متر‌مکعب ماسه ریزدانه) به 36، 40، 57 و 81 می‌رسد. در نهایت می‌توان گفت بتن متخلخل می‌تواند به‌عنوان بستر بیوفیلم مورد استفاده قرار گیرد. بر‌اساس نتایج، طرح اختلاط سوم (1400 کیلوگرم در متر‌مکعب سنگ درشت‌دانه و 280 کیلوگرم در متر‌مکعب ماسه ریزدانه) بهترین طرح اختلاط ارزیابی می‌گردد.


امیر حق‌شناس آدرمنابادی، منوچهر حیدرپور، صالح ترکش اصفهانی،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده

در این مقاله، کارایی چهار واحد تالاب هیبریدی افقی- عمودی زیرسطحی که به‌منظور حذف مواد آلی و تصفیه تکمیلی پساب خروجی از تصفیه‌خانه فاضلاب شمال اصفهان احداث شدند، مورد بررسی قرار گرفت. در این تالاب‌ها، سه گیاه مختلف نی معمولی، لویی و نی بزرگ کشت شد و یک تالاب نیز به‌عنوان شاهد (بدون کشت) درنظر گرفته شد. نتایج حاصل از ۱۲ ماه نمونه‌برداری از خروجی تالاب‌های طرح نشان داد که نوع پوشش گیاهی از نظر آماری اثر معنی‌داری را بر حذف مواد آلی در تالاب‌های مصنوعی ندارد، هرچند که مقدار حذف مواد آلی در تالاب‌های دارای پوشش گیاهی بیشتر از تالاب شاهد بود. همچنین، راندمان حذف COD در تالاب‌های مختلف طرح بین ۷۷ تا ۸۳ درصد و مقدار حذف ۵BOD بین ۸۴ تا ۸۶ درصد بود. نتایج این طرح نشان داد که مقدار حذف مواد آلی به مقدار تجزیه‌پذیری آنها بستگی دارد. ضرایب مدل مرتبه اول براساس غلظت‌های ورودی و خروجی واسنجی شدند (۳۵ متر بر سال برای ۵BOD و ۱/۳۳ متر سال برای COD) تا برای طرح‌های اصلی استفاده شوند. غلظت مواد آلی در خروجی تالاب‌های طرح به زیر استانداردهای مصارف مختلف رسید، که این امر تناسب این فناوری برای شرایط کشور را نشان می‌دهد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb