11 نتیجه برای Fao
بهرام بختیاری، عبدالمجید لیاقت، علی خلیلی، محمدجواد خانجانی،
جلد 13، شماره 50 - ( 10-1388 )
چکیده
در این مطالعه از مدلهای پنمن- مونتیث فائو-56 و پنمن- مونتیث انجمن مهندسین عمران آمریکا (ASCE) جهت برآورد تبخیر- تعرق مرجع چمن (ETo) در بازه زمانی ساعتی در اقلیم نیمه خشک کرمان استفاده گردیده است. مقادیر ساعتی حاصل از دو مدل فوق با مقادیر اندازهگیری شده توسط لایسیمتر وزنی الکترونیکی طی ماههای فروردین لغایت شهریور سال 1384 (تعداد 3352 داده ETo ساعتی) مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل رگرسیون خطی و آمارههای مربوطه از جمله جذر میانگین مربعات خطا (RMSE ) و شاخص توافق (d) جهت مقایسه مقادیر مشاهداتی و محاسباتی به کار برده شد. میانگین دادههای ساعتی اندازهگیری شده توسط لایسیمتر و محاسبه شده توسط هر یک از روشها برای دادههای یکپارچه شده، به ترتیب برابر 28/0 و23/0 میلیمتر بر ساعت به دست آمد، به طوریکه میانگین مقادیر ETo محاسبه شده در حدود 21% کمتر از میانگین مقادیر ETo اندازهگیری شده میباشد. این تحلیل به تفکیک برای دادههای ساعتی مربوط به هر یک از ماههای مطالعاتی نیز انجام پذیرفته است. مقایسه مقادیر حاصل از روش پنمن- مونتیث فائو-56 و مقادیر مشاهداتی نمایانگر برآورد کم ETo محاسباتی به میزان 4/18%، 3/19%، 3/26%، 4/20%، 4/21% و 1/22% به ترتیب برای ماههای فروردین لغایت شهریور بود. برآورد کم مقادیر محاسباتی توسط روش پنمن- مونتیث ASCEنسبت به مقادیر لایسیمتری برای هر یک از ماههای مطالعاتی به ترتیب 17%، 6/19%، 4/18%، 2/18%، 7/19% و 9/20% به دست آمده است که دلیل آن وجود پدیده ادوکسیون در منطقه بوده و با لحاظ نمودن تابع باد محلی قابل اصلاح میباشد. همچنین روابط رگرسیون جهت تبدیل دادههای ساعتی محاسباتی به دادههای اندازهگیری شده به تفکیک هر ماه ارائه شده است.
احسان توکلی، بیژن قهرمان، کامران داوری، حسین انصاری،
جلد 17، شماره 65 - ( 9-1392 )
چکیده
ارزیابی کمی تبخیر- تعرق در سطح منطقهای، به منظور مدیریت منابع آب، تولید محصول و ارزیابیهای زیست محیطی در مناطق فاریاب، ضروری است. در این مطالعه، برای تخمین ETo در استان خراسان شمالی با اقلیم خشک و نیمهخشک، بهدلیل کمبود تعداد ایستگاههای سینوپتیک و نیز دادههای ثبت شده هواشناسی، از 7 ایستگاه در استانهای مجاور استفاده شد. تبخیر- تعرق گیاه مرجع با استفاده از 6 روش با نیاز به دادههای کم شامل: تشت تبخیر کلاس A، هارگریوز- سامانی، پریستلی- تیلور، تورک، مکینک و روش پیشنهادی نشریه فائو 56 برای محاسبه تبخیر- تعرق در شرایط کمبود داده، به همراه روش استاندارد فائو- پنمن- مانتیث برای ارزیابی روشهای بیان شده (بهدلیل عدم وجود دادههای لایسیمتری) محاسبه شد. بهدلیل عدم توافق در مورد روش مناسب محاسبه ETo در ایستگاههای مورد بررسی، با استفاده از آزمون معنیداری خطوط رگرسیونی و در هر ماه از سال، یک معادله رگرسیونی خطی برای تبدیل بهترین روش محاسبه تبخیر- تعرق به روش استاندارد بهدست آمد. ارزیابی این معادلات نشاندهنده دقت قابل قبول آنها در مقایسه با مطالعات انجام شده بهویژه در ماههای سرد سال (مقادیر MAE بین 3/0 تا 4/1 میلیمتر در روز) است.
هوشنگ قمرنیا، مریم جعفری زاده، الهام میری، محمد اقبال قبادی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
برآورد نیاز آبی یکی از مهمترین مراحل طراحی سیستمهای آبیاری است و برای برنامهریزی و مدیریت صحیح منابع آب اولین و مهم-ترین قدم تعیین نیاز آبی است. لذا به منظور تعیین نیاز آبی گیاه گشنیز، آزمایشی به مدت دو سال (1388 تا 1390) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی در کرمانشاه اجرا گردید. بدین منظور از سه لایسیمتر بیلان آبی به قطر 2/1 متر و ارتفاع 4/1 متر استفاده شد. زمان آبیاری با استفاده از قرائتهای صورت گرفته از دستگاه IDRG تعیین شد، و در طی مدت آزمایش همواره سعی شد رطوبت در حد رطوبت سهلالوصول باقی بماند و عمق آبیاری هم به گونهای محاسبه شد که بتواند رطوبت خاک را به ظرفیت زراعی برساند. سپس با استفاده از معادله بیلان آب تبخیرتعرق محاسبه شد. براساس نتایج بهدست آمده میزان آب مورد نیاز گشنیز در سال 1388- 1389 و 1389-1390 به ترتیب 58/713 و64/580 میلیمتر برآورد شد. در همین مدت تبخیر تعرق مرجع با استقاده از معادله پنمنمانتیث محاسبه شد و این پارامتر برای سال اول انجام پژوهش، 58/643 میلیمتر و برای سال دوم 17/530 میلیمتر برآورد گردید.
مینا کیانی ، مهدی قیصری، ، بهروز مصطفیزادهفرد، محمد مهدی مجیدی، اسماعیل لندی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف این تحقیق، اندازهگیری تبخیر- تعرق روزانه و فصلی و ضریب گیاهی روزانه دو واریته رایج آفتابگردان (یوروفلور و سیرنا) تحت مدیریت سیستم آبیاری قطرهای- نواری بود. برای انجام این تحقیق با اجرای سیستم آبیاری قطرهای- نواری، رطوبت خاک در اعماق 10، 20، 30، 40 و 60 سانتیمتری با دستگاه رطوبتسنج PR2 بهصورت روزانه در طول دوره رشد اندازهگیری شد و تبخیر- تعرق گیاه به روش بیلان آب خاک به دست آمد. متوسط ضریب گیاهی واریتههای یوروفلور و سیرنا، بر اساس معادلههای توصیه شده توسط فائو در مرحله اولیه 32/0، بر اساس معادلات بیلان آب خاک برای واریته یوروفلور در مرحله توسعه برابر 75/0، در مرحله میانی برابر 18/1 و در مرحله نهایی برابر 90/0، و برای واریته سیرنا به ترتیب 72/0، 15/1، و 84/0 به دست آمد. مقدار فصلی تبخیر- تعرق واقعی واریتههای یوروفلور و سیرنا بر اساس معادلات بیلان آب خاک برابر 601 و 575 میلیمتر بود که به ترتیب 26 و 30 درصد کمتر از مقدار فصلی تبخیر- تعرق مرجع در منطقه مورد مطالعه میباشد. متوسط نسبت تبخیر- تعرق مرجع به تشت تبخیر در این منطقه 77/0 به دست آمد که از مقدار ضریب تشت تبخیر ارائه شده توسط دورنبوس و پروت (55/0) بیشتر بود. با توجه به متفاوت بودن مقدار ضریب گیاهی دو واریته مورد بررسی در طی دوره رشد و همچنین متفاوت بودن با ضرایب ارائه شده توسط فائو، اندازهگیری مقدار واقعی ضریب گیاهی در منطقه به صورت تابعی از دوره رشد سبب افزایش دقت اندازهگیری تبخیر- تعرق آفتابگردان و امکان توسعه مدلهای گیاهی به منظور مدیریت آبیاری خواهد شد.
محبوبه فتحی، رضا جعفری، سعید سلطانی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
بیابانزایی بهعنوان یک بحران مهم در مناطق خشک استان اصفهان شناحته شده است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سه مدل اصلی پهنهبندی شدت بیابانزایی MEDALUS، MICD و FAO-UNEP در کانون بحران بیابانزایی منطقه جرقویه در شرق اصفهان صورت گرفته است. بدین منظور معیارها و شاخصهای بیابانزایی مربوط به آنها براساس خصوصیات منطقه و کارهای میدانی انتخاب و نقشه آنها در 27 رخساره ژئومرفولوژی تهیه گردید. نقشههای شدت بیابانزایی تولیدی براساس کلاسهای هر مدل در محیط ArcGIS 10 طبقهبندی گردید و سپس توسط نرمافزار IDRISI Tiga 16.03 با یکدیگر مقایسه شدند. مطابق نتایج هر سه مدل، بیش از 95% منطقه مطالعاتی دارای کلاس بیابانزایی شدید است. مقایسه کلاسهای شدت بیابانزایی بین سه مدل نشان داد که تنها 45% شدت بیابانزایی در بین مدلها مشابه بوده که این امر بهعلت مختلف بودن تعداد کلاسها و همچنین معیارها و شاخصها در مدلهای مختلف است. با توجه به صحت نقشه شدت بیابانزایی مدل مدالوس و همچنین سازگاری آن در انتخاب معیارها و شاخصها، بهکارگیری سامانه GIS و میانگین هندسی در پهنهبندی بیابانزایی؛ بهعنوان مدل برتر انتخاب گردید. طبق این مدل بهترتیب 85% و 15% از منطقه دارای بیابانزایی بسیار شدید و شدید است که بیانگر میزان بیابانزایی بسیار بالا در منطقه است و باید هرچه سریعتر با اجرای برنامههای بیابانزدایی روند صعودی فرایند آن را کاهش داد.
بدیعه نوری، حمیده نوری، غلامرضا زهتابیان، امیرهوشنگ احسانی، حسن خسروی، حسین آذرنیوند،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
با توجه به تغییرات اقلیم و تأثیرات آن بر نیاز آبی گیاهان و منابع آبی بهویژه در مناطق گرم و خشک، براورد دقیق میزان تبخیر و تعرق بهمنظور مدیریت کشاورزی و آبیاری اهمیت ویژهای پیدا کرده است. در این پژوهش سعی شده است با شناخت وضعیت پوششگیاهی در حاشیه مناطق بیابانی دشت ورامین بهویژه اراضی کشاورزی با کشت مختلط، میزان تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی و نیاز آبی آنها مشخص شود. این پژوهش به بررسی رابطه بالقوه میان تبخیر و تعرق پوششگیاهی اراضی کشاورزی ناهمگن و شاخص پوششگیاهی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در اراضی کشاورزی دشت ورامین میپردازد. مجموعه تصاویر ماهوارهای لندست 7 در فصول متوالی سالهای 2013 و 2014 برای تعیین میزان سبزینگی استفاده شد. بهمنظور پردازش تصاویر از جمله تصحیحات هندسی، تصحیحات اتمسفری و تهیه نقشههای NDVI، نرمافزار ENVI بهکار گرفته شد. علاوهبر این، اطلاعات آبوهوایی و پوشش گیاهی دشت ورامین جمعآوریشده و نرخ تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از روش فائو- پنمن- مانتیث در نرمافزار CropWat براورد شد. درنهایت، رابطه میان NDVI برگرفته از تصاویر ماهوارهای و میزان تبخیر و تعرق تخمین زده شده به روش فائو 56 بررسی شد. نتایج، حاکی از همبستگی قوی مثبت میان تبخیر و تعرق پوششگیاهی اراضی کشاورزی ناهمگن و NDVI بوده است. در واقع، با برقراری رابطه ریاضی میان این دو متغیر میتوان میزان تبخیر و تعرق واقعی پوششگیاهی را بدون نیاز به اندازهگیریهای زمینی بهدست آورد، همچنین مشخص شد که NDVI برگرفته از سنجش از دور میتواند شاخص کارامدی برای بررسی وضعیت پوششگیاهی و تخمین نیاز آبی گیاهان اراضی کشاورزی حاشیه بیابان باشد.
هادی سیاسر، تورج هنر، محمد عبداللهی پور،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهمترین مؤلفهها در مطالعات هیدرولوژی، برنامهریزی آبیاری و مدیریت منابع آب است. در این پژوهش به ارزیابی مدلهای خطی تعمیمیافته، جنگل تصادفی و درخت گرادیان بوستینگ در شرایط دادههای اقلیمی منطقه سیستان پرداخته شد. دادههای مورد استفاده شامل دمای حداکثر، دمای حداقل، دمای میانگین، رطوبت حداکثر، رطوبت حداقل، رطوبت میانگین، بارش، ساعات آفتابی، سرعت باد و تبخیر از تشت بین سالهای 1387 تا 1396 بود. با ارائه الگوهای مختلف شامل ترکیبی از پارامترهای هواشناسی بهعنوان ورودیهای مدل در مقیاس زمانی روزانه، مقدار تبخیر- تعرق توسط مدلهای پیشنهادی بهعنوان خروجی مدل برآورد شد. همچنین قابلیت پیشبینی این مدلها، در مقایسه نتایج آنها با نتایج روش فائو- پنمن- مانتیث بهعنوان روش مبنا ارزیابی شد. در بین الگوهای مورد بررسی، الگوی M1 که دارای بیشترین تعداد پارامترهای هواشناسی ورودی (10 پارامتر) بود، با کمترین خطا 0/633 RMSE = و 0/451 MAE = و بیشترین ضریب همبستگی 0/993 R= برای مدل درخت گرادیان بوستینگ، بهترین عملکرد را در بین مدلها و الگوهای بالا نشان داد. با انجام فرایند حساسیتسنجی پارامترها، دمای هوا بهعنوان مهمترین متغیر مؤثر برای الگوهای انتخابی در هر سه مدل مطالعهشده، بهدست آمد. بنابراین افزایش دقت و صحت دادههای دما، میتواند به افزایش دقت مدلهای پیشنهادی کمک کند. استفاده از مدل درخت گرادیان بوستینگ توانست بیش از 70 درصد، زمان اجرای مدل را در مقایسه با سایر مدلهای مورد مطالعه کاهش دهد. درنهایت این پژوهش، مدل درخت گرادیان بوستینگ را برای برآورد تبخیر- تعرق در منطقه دشت سیستان توصیه میکند.
دلارام ضیایی جزی، رفعت زارع بیدکی، علی اصغر بسالت پور، آرش ملکیان،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
برای حفظ و نگهداری خاک بهعنوان منبع تولید باید بین استعداد ذاتی زمین و بهرهبرداری از آن توازنی برقرار باشد که این توازن از طریق ارزیابی تناسب اراضی میسر میشود. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان رواناب و رسوبدهی کاربریهای اراضی مختلف حوضه آبخیز بهشتآباد در وضعیت کنونی و در حالت رعایت تناسب کاربری اراضی است. بدینمنظور نقشه کاربری اراضی در وضعیت فعلی با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست و نقشه تناسب کاربری اراضی براساس دستورالعمل FAO تهیه شدند. سپس میزان رواناب و رسوب تولیدی در شرایط فعلی و تناسب کاربری اراضی با استفاده از مدل SWAT براورد شد. بدینمنظور برای محاسبه رواناب از روش شماره منحنی و در روندیابی کانال از روش ماسکینگام و برای محاسبه تبخیر و تعرق پتانسیل از روش هارگریوز - سامانی استفاده شد. نتایج نشان میدهد رعایت تناسب اراضی در حوضه آبخیز بهشتآباد سبب کاهش میانگین رواناب از 99/4 میلیمتر به 82/8 میلیمتر (17 درصد) و رسوبدهی از 10/7 تن در هکتار به 7/8 تن در هکتار (27 درصد) در سال خواهد شد. درصد این کاهش در کاربریهای کشت دیم، کشت آبی و مراتع پاییندست (فقیر) بیشتر است.
یاسر سبزواری، مهری سعیدی نیا،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
فائوپنمنمانتیث روشی مبنا، برای برآورد تبخیر- تعرق مرجع است. در خیلی از موارد دسترسی به همه اطلاعات مورد نیاز، مشکل است، لذا جایگزینی مدلهای با ورودیهای اولیه کم و دقت مناسب ضرورت مییابد. هدف از این پژوهش بررسی قابلیت مدلهای تجربی، برنامهریزی بیان ژن، رگرسیون گامبهگام و شبکهبیزین در برآورد تبخیر- تعرق مرجع است. برای اطلاعات ورودی مدل از اطلاعات روزانه ایستگاه سینوپتیک بروجرد در بازه زمانی 1396- 1375 استفاده شد. بر اساس همبستگی بین پارامترهای ورودی و خروجی، شش الگوی ورودی برای مدلسازی تعیین شد. نتایج نشان داد از بین مدلهای تجربی، مدل کیمبرلیپنمن دارای عملکرد بهتری است. برنامهریزی بیان ژن با الگوی چهارم و عملگرهای پیشفرض مدل، دارای 0/98R2= و 9/0 RMSE=، شبکهبیزین با الگوی ششم، دارای 0/91 R2= و 01/1 RMSE= و رگرسیون گامبهگام با الگوی ششم دارای 0/91R2= و 9/0 RMSE= در مرحله آموزش دقیقترین الگوها هستند. مقایسه عملکرد مدلها حاکی از برتری مدل برنامهریزی بیان ژن نسبت به بقیه مدلها بود بهطوری که دارای متوسط قدر مطلق خطای نسبی (AARE) به میزان 0/12 و نسبت میانگین (MR) به میزان 0/94 بود. نتایج بهدست آمده نشان داد که برنامهریزی بیان ژن دارای توانایی قابل قبولی در تخمین تبخیر- تعرق مرجع تحت شرایط آبوهوایی بروجرد بوده و و میتواند بهعنوان یک مدل مناسب ارائه شود.
محمد جواد امیری، مهدی بهرامی، معصومه السادات موسوی، علی شعبانی،
جلد 26، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
روش تشت تبخیر کلاس A یکی از روشهای بسیار رایج تخمین تبخیر– تعرق مرجع (ET0)است که بهدلیل سادگی، هزینه بهنسبت کم و توانایی تخمین تبخیر- تعرق روزانه، بهطور گسترده در جهان استفاده میشود. در این تحقیق کارایی 8 معادله تجربی شامل آلن و پروئیت ، کوئنکا، اشنایدر، اشنایدر اصلاح شده، پرییرا و همکاران، اورنگ، راگووانشی و والندر و فائو 56 در برآورد ضریب تشت تبخیر کلاس A و تبخیر - تعرق گیاه مرجع در ایستگاه فسا واقع در استان فارس مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور ضریب تشت محاسبه شده از معادلات فوق با ضریب تشت اندازهگیری شده که از نسبت تبخیر - تعرق بهدست آمده از روش فائو- پنمن- مانتیث به میزان تبخیر از تشت بهدست آمد، مقایسه شد. نتایج نشان داد تمامی معادلات تجربی دارای دقت بسیار پایینی در برآورد ضریب تشت تبخیر هستند (0/25;0/3> R2). نتایج مقایسه بین ET0 بهدست آمده از معادلات تجربی با ET0 بهدست آمده از معادله پنمن- مانتیث- فائو نشان داد که معادله فائو 56 دارای بهترین عملکرد است (0/3=NRMASE;0/72=R2). بهمنظور افزایش دقت معادلات تجربی ضریب تشت تبخیر، این معادلات با دادههای هواشناسی 8 ساله (1386-1394) ایستگاه هواشناسی فسا تصحیح شده و با دادههای مستقل 2 ساله (1394-1396) اعتبارسنجی شد. نتایج نشان داد که دقت همه معادلات تجربی افزایش یافته و معادله کوئنکا با 0/16 = NRMASE و 0/63 = R2 بهعنوان مناسبترین معادله برای تخمین ضریب تشت و تبخیر- تعرق مرجع (0/18=NRMASE;0/85=R2). برای منطقه فسا انتخاب شد. آنالیز حساسیت نشان داد که بهترتیب دادههای سرعت باد (U)، رطوبت نسبی (RH)، فاصله تشت از پوشش گیاهی (F)، شیب منحنی فشار بخار اشباع (∆)، ساعت آفتابی (n)، و فشار هوا (P) بیشترین تأثیر را در تخمین ضریب تشت تبخیر دارد. با استناد به نتایج آماری و تحلیل حساسیت، معادلهای برای برآورد ضریب تشت در منطقه فسا و سایر مناطق دارای اقلیم یکسان با آن منطقه استخراج شد.
محدثه پری تقی نژاد، حمیدرضا کمالی، سجاد جمشیدی، محمد عبداللهی پور،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
با توجه به تأثیرهای تغییر اقلیم بر میزان تبخیرتعرق و در نتیجه میزان برداشت از منابع آبی، پیشبینی تغییرات اقلیمی در جهت مدیریت بهتر منابع آبی و کاهش آسیبهای ناشی از خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. رتبه اول تولید انبه در کشور ایران متعلق به استان هرمزگان بوده که بیشترین مقدار تولید انبه در این استان متعلق به شهرستان میناب است. در پژوهش حاضر با استفاده از پارامترهای هواشناسی مقدار تبخیرتعرق گیاه انبه در شهرستان میناب با روش پنمن فائو طی سالهای 1985 تا 2020 محاسبه شد. در ادامه با پیشبینی مدلهای گردش عمومی جوی- اقیانوسی به وسیله آخرین نسخه دادههای CMIP در قالب گزارش ششم (CMIP6) و انجام اصلاحات انحراف آماری در محیط پایتون، مقادیر تبخیرتعرق این گیاه طی سالهای 2021 تا 2100 با دو سناریوی خوشبینانه و بدبینانه تخمین زده شد. طبق نتایج بهدست آمده، در سالهای آینده با توجه به افزایش دمای سالانه، مقادیر تبخیرتعرق بصورت میانگین، سالانه به مقدار 0/31 میلیمتر در حالت خوشبینانه و 1/23 میلیمتر در حالت بدبینانه افزایش خواهد داشت.