11 نتیجه برای Gc
حبیب الله سلامی، علی کیانی راد،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
در پژوهش حاضر تئوری تعمیم یافته کالای مرکب برای آزمون جمعسازی سازگار محصولات عمده زراعی و گروهبندی آنها در بررسیهای اقتصادی رفتار تولیدکنندگان بخش کشاورزی ایران به کار گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که فراوردههای کشاورزی، بجز ذرت، سویا و خربزه را میتوان در گروههای غلات، حبوبات، دانههای روغنی، محصولات جالیزی و سبزیجات دستهبندی و هر کدام را به صورت یک کالای مرکب در بررسیهای اقتصادی منظور نمود. افزون بر این، فرض این که آیا همه محصولات زراعی میتوانند در یک گروه قرار گیرند نیز آزمون گردید. نتایج آزمون قرار دادن این محصولات (به استثنای کنجد، پنبه و خربزه) را در یک گروه بلامانع میداند. با توجه به نتایج به دست آمده، برآورد یک تابع تولید و یا هزینه کلی برای بخش کشاورزی ایران، از این لحاظ که اشکال جمعسازی بر آن وارد نیست، مورد تأیید میباشد. همچنین، تدوین و برآورد توابع تولید و هزینه برای هر یک از زیربخشهای کشاورزی به صورت گروهبندی شده فوق نیز ممکن است.
رحیم هنرنژاد، مرداویج شعاعی دیلمی،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
نتایج تجزیه واریانس دی آلل متشکل از 7 والد و 21 نتایج نسل F2 توتونهای تیپ بارلی که در مرکز تحقیقات توتون گیلان ـ رشت در سال 1381 بهصورت بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار کشت گردیده بود، حاکی از تفاوتهای ژنتیکی بین ژنونیپها و ترکیبپذیری عمومی (GCA) و خصوصی (SCA) معنیدار اکثر صفات مورد ارزیابی بود. بدین ترتیب وجود آثار افزایشی و غیرافزایشی (غالبیت) ژنها در شکلگیری صفاتی مانند زمان شروع گلدهی، تعداد برگ در بوته، ارتفاع بوته، عملکرد برگ خشک، کیفیت ظاهری برگها و
عکس العمل به پرونسپورا مشخص گردید. تحلیل گرافیکی نتاج تلاقیهای دی آلل در مورد درصد نیکوتین برگها نشان از وجود غالبیت جزئی در شکلگیری این صفت داشت. پراکنش والدین در امتداد خط رگرسیـون خاکـی از بیشـترین ژنها غالـب در واریتـههـای B.CDL 28 ، B.BANKET و B.21 همچنین بیشترین ژنهای مغلوب در واریتههای B.14 و B. TN 86 برای کنترل مقدار نیکوتین برگها بود. در ضمن مشخص شد که صفت نیکوتین کم برگها توسط ژنهای غالب و نیکوتین زیاد توسط ژنهای مغلوب کنترل میشود. همبستگیهای ساده (فنوتیپی) معنیدار بین عملکرد برگ خشک توتون و اجزای آن نظیر شاخص سطح برگ (**482/0 =r )، زمان شروع گلدهی (*440/0 =r )، کیفیت ظاهری برگها (** 648/0=r ) و درصد ماده خشک برگها (** 656/0=r ) بهدست آمد. تجزیه علیت انجام شده روی این همبستگیها نشان داد که درصد ماده خشک، کیفیت ظاهری برگها (ارزش ریالی یک کیلو توتون) و هم چنین شاخص سطح برگ دارای آثار مستقیم زیادی بر عملکرد برگ خشک توتون بوده و میتوانند به عنوان صفات مناسب انتخاب برای افزایش عملکرد توتون در نظر گرفته شوند، در حالیکه صفاتی مانند تعداد برگ در بوته، ارتفاع بوته و زمان شروع گلدهی آثار مستقیم چندانی بر عملکرد برگ خشک توتون ندارند. بههرحال این اجزای عملکرد در مجموع 82% از تغییرات عملکرد برگ خشک توتون را توجیه می نمایند.
نتایج تجزیه به عاملها حاکی از این بود که صفات تعداد برگ در بوته، شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته با بیشترین بار عاملی مثبت و معنیدار به عنوان عامل مورفولوژیکی تا 44% از تغییرات کل دادهها را توجیه می نمایند و در عامل دوم صفاتی مانند زمان شروع گلدهی، کیفیت ظاهری برگها و درصد ماده خشک برگها بیشترین بار عاملی مثبت و معنیدار را داشته و این دو عامل در مجموع 65% از تغییرات عملکرد برگ خشک توتون را توجیه مینمایند.
رحیم هنرنژاد،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
شش واریته ایرانی برنج به نامهای بینام، دمسیاه، شاه پسند، سپیدرود، خزر و والد 46 در سال 1368 در موسسه تحقیقات برنج کشور در رشت به صورت طرح دای آلل کامل با یکدیگر تلاقی و نتاج F1 آنها به همراه والدین در قالب یک طرح بلوکهای کامل تصادفی در کرتهایی بهطول 5 متر و عرض 75/0 متر با فاصله بوته 25 × 25 سانتیمتر (60 بوته در هر کرت) و در سه تکرار ارزیابی شدند. بخشی از نتایج این تحقیق در سال 1373 به صورت یک طرح نیمه دای آلل منتشر گردیده و از اطلاعات مربوط به طرح دای آلل کامل، با به کارگیری روشهای چهارگانه گریفینگ، برای پژوهش حاضر استفاده گردید. نتایج به دست آمده مورد تجزیه واریانس قرار گرفت و با توجه به معنیدار بودن واریانس ژنوتیپها، از میانگینهای موجود مشتمل بر 6 والد ، 15 تلاقی مستقیم و 15 تلاقی معکوس به منظور برآورد واریانسهای ژنتیکی و ترکیبپذیری صفات، با روشهای چهارگانه گریفینگ تجزیه دای آلل به عمل آمد. تجزیه واریانس ساده در هر یک از چهار روش دای آلل گریفینگ روی عملکرد دانه در گیاه و صفات زراعی دیگر نشان داد که بین ژنوتیپها تفاوتهای معنیداری در سطح 1٪ وجود دارد. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که توان ژنتیکی لازم در ژنوتیپهای مورد بررسی وجود دارد. تجزیه واریانس ترکیب پذیری نشان داد که در هر چهار روش دای آلل ترکیب پذیری عمومی (GCA) لاینها از نظر تمامی صفات معنیدار میباشد. این امر حاکی از اهمیت واریانس افزایشی(VA) در توارث این صفات است. در روشهای 1 و 3 گریفینگ ترکیب پذیری خصوصی (SCA) تمامی صفات تحت بررسی معنیدار بود ولی در روشهای 2 و 4 صفات وزن هزار دانه و تعداد پنجه در بوته تفاوتهای معنیداری را از نظر ترکیب پذیری خصوصی نشان ندادند. این نتایج نشان داد که برای بیشتر صفات تحت بررسی بهجز صفات مذکور جزء واریانس غالبیت (VD) نیز مهم میباشد. تفاوت بین تلاقیهای معکوس نیز در روشهای 1 و 3 گریفینگ آزمون گردید که تمامی صفات مورد بررسی به استثنای تعداد دانه پوک در خوشه و نسبت طول به عرض دانه قهوهای برنج تفاوت معنیداری را نشان دادند. معنیدار بودن میانگین تلاقیهای معکوس نشان داد که احتمال وجود آثار سیتوپلاسم پایه مادری وجود دارد. برآورد وراثت پذیری خصوصی (h2ns) که نشان دهنده نسبت واریانس افزایشی(VA) به واریانس فنوتیپی (VP) میباشد به علت منفی بودن واریانس افزایشی (فقدان واریانس افزایشی) برای صفات تعداد دانه در خوشه و روزهای نشاء کاری تا رسیدگی کامل دانه معادل صفر بود. برای سایر صفات وراثت پذیری خصوصی متناسب با میزان واریانس افزایشی کم یا زیاد برآورد گردید. برای مثال وراثت پذیری خصوصی برای نسبت طول به عرض دانه قهوهای برنج برای چهار روش دای آلل بین 65٪ تا 71٪ و نسبتاً زیاد بود در حالی که صفاتی مانند طول خوشه و عملکرد دانه در گیاه در هر چهار روش دای آلل به برآورد وراثت پذیری نسبتا کم منجر شد (13٪ تا 48٪). همبستگیهای موجود بین پارامترهای ژنتیکی(VA, VD, D , h2ns) برآورد شده با روشهای چهارگانه دای آلل نوعا قوی و از نظر آماری معنیدار بودند.
زهرا هادیان، محمدحسین عزیزی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
به منظور تعیین میزان باقیمانده انواع آفت کشها در برخی از سبزیجات تازه وگلخانه ای، این تحقیق به روش توصیفی روی 25 نمونه (گوجه فرنگی، خیار گلخانهای و هویج تازه) با هدف بررسی وجود 105 نوع باقیمانده سم از انواع Strobilurin و Pyrethroids، Triazine، Organophosphorus،Organonitrogen Organochlorine Dicarboximides انجام گرفت. پس از استخراج سموم از نمونهها با حلال اتیل استات و تخلیص عصاره حاصل با ستون فاز جامد (Envicarb Solid Phase Extraction)، شناسایی سموم و تعیین مقدار آنها با استفاده از کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی مجهز به آشکارساز تله یونی (GC-ITMS) صورت گرفت. دادهها نشان داد که 80 درصد از نمونههای بررسی شده دارای انواع باقیمانده سموم fenvalerate ,iprodione , permethrin fenpropathrin , chlorpyrifosو trifluralin بودند. میزان بازیابی و تکرارپذیری انحراف معیار نسبی سموم، با این روش خوب و به ترتیب در محدوده 117- 67/61 درصد و 55/14- 49/3 درصد تعیین شد. نتایج آزمون مقایسه دوتایی میانگین باقیمانده آفت کشهای شناسایی شده در نمونهها با میزان حداکثر مجاز توصیه شده (Codex Alimentarius FAO/WHO (MRLS اختلاف آماری معنیداری را نشان داد و کمتر از مقادیر مجاز اعلام شده بود
(05/0>P)
نرگس ظهرابی، علیرضا مساح بوانی، الهه گودرزی، محمد حیدرنژاد،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده
از آنجا که پدیده تغییر اقلیم بهعنوان تهدیدی بزرگ برای قسمتهای مختلف چرخه حیات بهشمار میرود، تفکیک عوامل مؤثر بر تشدید این پدیده، ضروری بهنظر میرسد. این پژوهش روند تغییرات دما و بارش با استفاده از آزمون روند چندگانه در بالادست حوضه آبریز کرخه واقع در بخش غربی کشور ایران را مورد بررسی قرار داده است. بهاینمنظور، نمودارهای دوبعدی آنومالی دما و بارش دادههای ۱۰۰۰ ساله مدل ۳ CGCMبرای منطقه مورد مطالعه ترسیم شد. سپس نسبتدهی تغییرات رخ داده در متغیرهای اقلیمی ناشی از نوسانات درونی اقلیم و یا افزایش گازهای گلخانهای تحت تأثیر عوامل انسانی مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافتههای این پژوهش به احتمال ۹۵ درصد مقادیر آنومالی نوسانات درونی توأم دما - بارندگی در محدوده مورد مطالعه بهترتیب بین ۴/۱± درجه سانتیگراد و ۷۶ ± درصد میباشد. نتایج بهترتیب نشاندهنده افزایش و کاهش در روند تغییرات دما و بارش سالانه مشاهده شده در اکثر ایستگاههای مورد مطالعه بود. همچنین متغیرهای دما و بارش تحت تأثیر تغییر اقلیم قرار گرفته و هر چه از سالهای گذشته به سمت سالهای انتهایی پیش میرویم بهخصوص در بخشهای غربی و میانی حوضه، تأثیر افزایش گازهای گلخانهای در افزایش متغیر دما و کاهش متغیر بارش نمایانتر است.
علیرضا فرارویی، مسعود نوشادی، سیف اله امین سیچانی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
آلاینده (Polychlorinated biphenyl) PCBs که ساخته بشر و جزء مواد آلی آلاینده پایدار است، با توجه به خطرات زیاد زیستمحیطی باید در محیط زیست ردیابی، تعیین مقدار و تجزیه شود تا از خطرات آن کاسته شود. جهت ردیابی این ماده در خاک باید روش استخراج و شرایط مناسب اندازهگیری آن بررسی شود. دو نمونه خاک دو کیلو گرمی با دو بافت خاک مختلف انتخاب و محلولهای خاک با اختلاط آروکلر 1254 به میزان ml 1000/gµ جهت استفاده در دستگاه GC ساخته شد. برای اندازهگیری آروکلر 1254 ساخته شده در نمونه خاک، از دستگاهGC-MS با فاز ساکن CP 7477 شرکت اجیلنت استفاده شد. آنالیز واریانس و تست میانگین استخراج آروکلر 1254 (در دو سطح پنج درصد و یک درصد) در دو بافت خاک با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد که میانگین استخراج آروکلر 1254 در بافت خاک سبکتر (لومشنی) بیشتر از بافت خاک ریزتر (لومسیلتی) بوده و این اختلاف در سطح یک درصد (P≤0/01) معنیدار بود. این امر تأثیرگذاری بافت خاک را بر میزان استخراج نشان میدهد. با توجه به گرانتر بودن قیمت حلالها نسبت به آب، در این تحقیق برای استخراج بهینه، اقدام به افزایش رطوبت اولیه خاک در سطوح 5 درصد، 10 درصد، 15 درصد، 20 درصد شد تا میزان استخراج در رطوبتهای متفاوت مشخص شود. نتایج نشان داد که در رطوبت اولیه 20 درصد بیشترین میانگین استخراج رخ داد که نسبت به سایر رطوبتها در سطح یک درصد ( (P>0/01معنیدار بود. البته تفاوت رطوبت از 10 درصد به 15 درصد اختلاف معنیداری نشان نداد ((P>0/05، ولی رطوبت 10 درصد نسبت به رطوبت 5 درصد ( (P>0/05دارای اختلاف معنیدار بود.
فاضل امیری، طیبه طباطبایی، سیما ولیپور،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
هدف از تحقیق، ارزیابی مکانی کیفیت آبهای زیرزمینی در محل دفن زبالههای شهری قائمشهر با استفاده از شاخص کیفیت آب زیرزمینی ایران (IRWQIGC) است. برای انجام تحقیق، از 11 حلقه چاه منطقه با سه تکرار در بهمن ماه 1393 نمونه گرفته شد و با ارزیابی پارامترهای -NO3، Ecoli، EC، pH، TH، SAR، 3-PO4، BOD5، COD و DO در نمونهها با روشهای استاندارد متد اندازهگیری و کیفیت آبهای زیرزمینی با استفاده از IRWQIGC تعیین شد. توصیفی آماری پارامترها در محیط SPSS صورت گرفت. نقشه تغییرات مکانی پارامترها در محیط ArcGIS ترسیم شد. نتایج شاخص IRWQIGC نشان داد که 15/0 درصد از سطح منطقه در طبقه بد، 85/98 درصد در طبقه نسبتاً بد، 1 درصد در طبقه متوسط قرارگرفته است. نتایج تغییرات مکانی پارامترها نشان داد که از جنوب به شمال و شمال شرق منطقه از کیفیت آب کاسته میشود. ارزیابی تغییرات کیفیت آب در نزدیکی محل دفن زباله نشان داد که 56/2149 مترمربع از مساحت کل، پتانسیل نسبتاً بدی را برای تغذیه آبهای زیرزمینی منطقه دارد.
حسن ترابی پوده، حجت الله یونسی، آزاده ارشیا،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
آگاهی از کیفیت منابع آب زیرزمینی که بزرگترین ذخیره قابل دسترس آب شیرین زمین هستند، یکی از نیازهای مهم و ضروری در برنامهریزی و توسعه منابع آب است. هدف از این تحقیق، بررسی روند تغییرات کیفیت منابع آب زیرزمینی در آبخوانهای بالادست سد زایندهرود در بازه زمانی (1395-1374) و بررسی کیفیت آب از نظر مصارف شرب و کشاورزی و ارزیابی شاخص IRWQIGC است. بدین منظور پارامترهای EC، TDS، SAR، pH، TH، Cl، CO3، Ca، Mg، Na، K، HCO3، NO3 و عناصر سنگین شامل روی، مس، سرب، کادمیوم و آرسنیک نمونه های آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفتند. در آبخوانهای بالادست سد زایندهرود، طبقهبندی آب از نظر کشاورزی بیشتر در محدوده C2-S1 است و از نظر شرب بیشتر در طبقات قابل قبول و خوب است. میزان عناصر سنگین در حد مجاز است. مقدار متوسط نیترات در آبخوانهای چهلخانه، دامنه- داران، بوئینمیاندشت و چادگان بهترتیب 43/77، 48/08، 35/53 و 26/36 میلیگرم در لیتر و البته بیشینه مقدار نیترات در این مناطق، اغلب فراتر از حد مجاز رفته است. پهنهبندی نیترات و شاخص IRWQIGC با روش کریجینگ انجام شد. کمترین مقدار شاخص که در طبقات بهنسبت بد قرار میگیرد در قسمتهای جنوب و جنوب شرق بوئینمیاندشت و جنوب و جنوب غرب چهلخانه و نیز در قسمتهای مرکزی دامنه- داران و جنوب چادگان قرار دارد.
جهانگیر عابدی کوپایی، سمیه رحیمی خشویی، سید سعید اسلامیان،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
تغییر تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره که بهلحاظ کشاورزی بسیار حائز اهمیت است، میتواند یکی از پیامدهای ناشی از پدیدۀ گرمایش جهانی باشد. یکی از روشهای مطالعۀ اقلیم آینده، استفاده از خروجی مدلهای گردش عمومی جو است. با استفاده از روش وزندهی میانگین مشاهداتی دما و بارندگی (MOTP) که طی آن مدلهای گردش عمومی جو بر اساس مقدار انحراف میانگین دما یا بارندگی شبیهسازی شده در دورۀ پایه از میانگین دادههای مشاهداتی وزندهی میشوند، مدلی که وزن بیشتری در مدل¬سازی در مورد دادۀ دمای گذشتۀ منطقه دارد، بهعنوان مدل بهینه انتخاب میشود. اما این مدلها بهدلیل قدرت تفکیک مکانی پایین، گویای تغییر اقلیم ایستگاهی نیستند. لذا در این تحقیق برای ریزمقیاسنمایی نتایج مدلهای GCM تحت سه سناریوی انتشار A2 و B1 و A1B در ایستگاه اصفهان از مدل LARS-WG استفاده شد. نتایج استخراج شده با نرمافزار SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفت و بررسیها در سطح آماری 5 درصد (05/0P<) انجام پذیرفت. نتایج این بررسیها برای چشمانداز 2049-2020 نشان داد که میانگین شماره روز وقوع اولین یخبندان پاییزه مبتنی بر هر سه سناریو در مقایسه با اقلیم گذشته، در ایستگاه اصفهان 2 تا 5 روز افزایش خواهد یافت. همچنین در این ایستگاه برای میانگین شماره روز وقوع آخرین یخبندان بهاره مبتنی بر هر سه سناریو در مقایسه با اقلیم گذشته، بین 2 تا 4 روز کاهش مشاهده میشود. درنهایت برای دادههای بهدست آمده با استفاده از نرمافزار Easy Fit بهترین توابع توزیع برای تعیین احتمال وقوع اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره در دورۀ پایه و در شرایط تغییر اقلیم تحت سه سناریوی انتشار انتخاب شد و مورد مقایسه قرار گرفت.
محمدجواد زارعیان،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تغییرات دما و بارش 4 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مهم استان یزد (شامل یزد، بافق، مروست و رباط پشت بادام) صورت گرفته است. بر این اساس، ترکیبی از خروجی جدیدترین مدلهای AOGCM ارائه شده در گزارش ششم ارزیابی IPCC (CMIP6) مورد استفاده قرار گرفت. برای ترکیب این مدلها، از روش وزندهی بر اساس شاخص ترکیبی کلینگ-گوپتا (KGE) استفاده شد. پس از وزندهی مدلها، مقدار تغییرات ماهانه دما و بارش در هر ماه بر اساس سناریوهای انتشار SSP126، SSP245 و SSP585 محاسبه شده و با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG، سری زمانی روزانه دادههای دما و بارش ایستگاههای هواشناسی مختلف، استخراج شد. نتایج نشان داد که مدلهای CanESM5 و BCC-CSM2-MR، بهترتیب بیشترین توانایی را در شبیهسازی دما و بارش دوره تاریخی در تمامی ایستگاههای مختلف هواشناسی دارا هستند. همچنین نتایج نشان داد که در تمامی سناریوهای انتشار، دمای سالانه افزایش و بارندگی سالانه کاهش پیدا خواهد کرد. دمای سالانه این منطقه در ایستگاههای مختلف بین 0/2 تا 0/6 درجه سانتیگراد افزایش و بارش نیز بین 2/9 تا 13/7 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین بیشترین میزان افزایش دما و کاهش بارندگی در این منطقه، بهترتیب در فصول بهار و فصل پاییز رخ خواهند داد.
محمد جواد زارعیان، رضا سراج ابراهیمی، حسین دهبان،
جلد 28، شماره 3 - ( 8-1403 )
چکیده
در این مطالعه، اثر تغییر اقلیم بر دمای بیشینه و بیشینه بارش روزانه در 16 ایستگاه هواشناسی واقع در حوضه آبریز سفیدرود، در دوره زمانی سالهای 2023 تا 2052 بررسی شدهاست. بدین منظور 10 مدل AOGCM مربوط به ششمین گزارش ارزیابی IPCC (CMIP6) بر اساس توانایی آنها در شبیهسازی دما و بارش دوره تاریخی (سالهای 1980 تا 2014) رتبهبندی شدند. سپس خروجی دمای بیشینه و بارش روزانه مربوط به بهترین مدل در هر ایستگاه، با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG تحت سه سناریوی انتشار SSP126، SSP245 و SSP585 در دوره زمانی سالهای 2023 تا 2052 استخراج شدند. همچنین از آزمون من - کندال (در سطح آماری 95 درصد) برای بررسی روند تغییر در متوسط سالانه دما و بارش بیشینه استفاده شد. نتایج نشان داد که مدلهای مختلف AOGCM در نواحی مختلف حوضه، دارای دقتهای متفاوتی در شبیهسازی دمای بیشینه و بارش هستند و دقتهای آنها در شبیهسازی دما بهتر از شبیهسازی بارش بودند. بهطور کلی، مدل IPSL-CM6A-LR بهترین عملکرد را در شبیهسازی دمای بیشینه و مدل HadGEM3-GC31-LL بهترین عملکرد را در شبیهسازی بارش نشان دادند. همچنین نتایج نشان دادند که متوسط سالانه دمای بیشینه در سناریوهای انتشار مختلف بین 0/9 تا 2/8 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت. متوسط بیشینه بارش سالانه نیز در سناریوهای انتشار مختلف، بین 6/8- تا 17/7 میلیمتر تغییر خواهد کرد.