19 نتیجه برای Irs
سیدفرهاد موسوی، احمد محمدزاده، احمد جلالیان، حسین صمدی بروجنی،
جلد 1، شماره 2 - ( 7-1376 )
چکیده
یکی از مشکلات اساسی ذخیره و بهرهبرداری از آبهای سطحی برای مصارف شرب، کنترل سیل، برقابی و کشاورزی، مسئله رسوبگذاری در مخازن سدها و سر آمدن عمر مفید آنهاست. عمر مفید یک سد معادل مدت زمانی است که حدود 80 درصد حجم اولیه مخزن آن از رسوب پر شود. عمر مفید تابعی از مقدار رسوبات وارده، وزن مخصوص مواد رسوبی و بازده (راندمان) تلهاندازی مخزن سد میباشد. بازده تلهاندازی رسوب به خصوصیات ذرات رسوب، عمر مفید مخزن، شکل مخزن، روش بهرهبرداری از مخزن و نسبت ظرفیت ذخیره به میزان جریان ورودی بستگی دارد. هدف از این تحقیق، محاسبه بازده تلهاندازی رسوب در تعدادی از سدهای خاکی کوچک و تعیین روابط حاکم بر عناصر مؤثر در آن در منطقه استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بدین منظور، تعداد 14 سد خاکی کوچک در اطراف شهرکرد و بروجن، با ارتفاع کمتر از 15 متر و ظرفیت کمتر از یک میلیون متر مکعب انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. چون هیچگونه اندازهگیری میزان رسوب وارده به این مخازن وجود نداشت، برای برآورد مقدار رسوب وارده به سدها از مدل تجربی MPSIAC استفاده شد. این مدل، 9 عامل مؤثر در فرسایش و رسوبدهی حوزهها شامل زمینشناسی سطحی، خاک، آب و هوا، رواناب، پستی و بلندی، پوشش زمین، کاربری زمین، فرسایش سطحی و فرسایش رودخانهای را در نظر میگیرد. عوامل نهگانه در حوزه بالا دست سدها بررسی شده و میزان رسوب وارده به مخازن در طی یک سال تخمین زده شده است. با نقشهبرداری از مخازن سدها و مقایسه نقشههای حجم – ارتفاع اولیه و ثانویه، مقدار رسوب تهنشین شده در طی کل دوران بهرهبرداری از سدها به دست آمد. بازده تلهاندازی رسوب در هر مخزن محاسبه شد. نتایج حاصل نشان میدهد بازده تلهاندازی رسوب در سدهای مورد مطالعه از 4/10 تا 9/68 درصد متغیر است. منحنیهای جدیدی برای پیشبینی تلهاندازی رسوب در سدهای کوچک رسم شده است.
علیرضا نیکویی، جواد ترکمانی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
بیمه محصولات کشاورزی، از جمله راهکارهای مناسب برای غلبه بر ریسک حاکم بر تولید در بخش کشاورزی و افزایش اطمینان خاطر کشاورزان نسبت به درآمد آیندهشان میباشد. در این پژوهش بیمه محصولات گندم به عنوان شیوه بیمه فردی-اختیاری، و چغندر قند به عنوان شیوه اجباری-گروهی، به صورت موردی در استان فارس در نظر گرفته شده، و تأثیر این دو شیوه متفاوت بیمه بر نحوه رویارویی کشاورزان با مخاطره بررسی گردیده است. دادههای لازم با استفاده از روش نمونهگیری از گندمکاران و چغندرکاران سه ناحیه اقلیمی مدیترانهای، نیمه صحرایی گرم و کوهستانی سرد، با تکمیل پرسشنامه، و به روش مصاحبه حضوری، در سال زراعی 76-1375 جمعآوری گردید.
پس از محاسبه ضرایب ریسکگریزی بهرهبرداران با استفاده از روش قاعده اول اطمینان، نتایج بررسی تأثیر بیمه بر ضرایب ریسکگریزی نشان داد که، ماهیت اجباری بودن و استمرار سالیانه بیمه چغندر قند به همراه ارائه نهادههای لازم و خدمات مکانیزاسیون زراعی در تولید چغندر از طرف کارخانههای قند و مراقبت دایم از مزارع کشاورزان، باعث تأثیر بیمه بر افزایش سطوح ریسکگرایی چغندرکاران شده است. در حالی که، در مورد گندم، به دلیل همیشگی نبودن پوشش بیمه برای سالهای زراعی پی در پی و اطمینان نداشتن کشاورزان به نظام بیمه، بیمه تأثیر معنیداری بر سطوح ریسکگرایی نداشته است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که شیوه بیمه چغندر قند، “جا افتادن فرهنگ بیمه” در میان بهرهبرداران را در پی داشته، و اجرای آن به یکی از اهداف اصلی نظام بیمه محصولات کشاورزی، که همان افزایش سطوح ریسکگرایی کشاورزان است، نزدیکتر میباشد.
سید جمالالدین خواجهالدین، سعید پورمنافی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
برای تعیین سطح زیر کشت شالیزارهای منطقه اصفهان، از دادههای رقومی ماهواره IRS-1D هند (سنجندههای PAN ، LISS III و سری زمـانی WiFS) استفـاده شـد. تصحیحـات مختلف شامـل هنـدسی، اتمسفریک، رادیومتریک و توپوگـرافی بر روی تصـاویر مربوط به سالهـای 2003 و 2004 اعمـال گردیـد. در این مطالعه پیش پردازشهـای لازم و آنالیزهـای مختلف از جمله آنالیزهـای ترکیبـات مربوط به تصاویر سری زمانی و همچنین نمونـه بـرداریهای میـدانی برای سالهای 2003 و 2004 صورت گرفت. با انتخاب نواحی تعلیمی مناسب در تصاویر مختلف اقدام به طبقه بندی نظارت شده تصاویر گردید. از باند مادون قرمز موج کوتاه و شاخص آب (Normalized Difference Water Index (NDWI نیز برای بررسی امکان تعیین مناطق شالیکاری استفاده گردید. علاوه بر شالیزارها، اراضی کشاورزی غیر شالی، اراضی رهاشده، شورهزارها و رخنمون سنگی در تصاویر LISS III و با کمک تصویر PAN، مناطق شهری و نیز جادهها قابل شناسایی گردیدند. با تشکیل جدول ماتریس خطا، دقت کلی طبقه بندی 91 درصد و کاپای کلی 89 درصد به دست آمد. مساحت زیر کشت شالیزارها نیز حدود 19500 هکتار در سال 2003 میلادی برای سنجنده LISS III و20450 هکتار برای سنجنده WiFS و در سال 2004 میلادی 21670 هکتار برای سنجنده WiFS تعیین گردید. با انجام این مطالعه مشخص شد که میتوان دادههای LISS III را برای تشخیص و تعیین دقیق سطح زیر کشت شالیکاری و دادههای سنجنده WiFS برای تخمین سطح با دقت تقریباً قابل قبول استفاده کرد.
مهدی یاسی، محمد محمدی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
سرریزهای زیگزاگی سازههای هیدرولیکی مهم جهت تنظیم سطح آب و کنترل جریان در کانالها، رودخانهها و مخازن سدها و نیز هوادهی جریان در شبکه اصلی فاضلابها بهشمار میآیند. فرضیه اصلی در توسعه طرح زیگزاگی سرریزها، افزایش ظرفیت انتقال جریان روی سرریز از طریق افزایش طول تاج سرریز در یک محدوده معین عرضی بوده است. در این تحقیق، اصلاح طرح هندسی پلان سرریز زیگزاگی نوع مثلثی، ذوزنقهای و یا مستطیلی- از طریق تغییر فرم دماغه سرریز به شکل قوسی از دایره با سه مدل قوسی سرریز در پلان مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفته، و معادله جریان روی سرریز ارائه گردیده است. ضریب جریان بهصورت تابعی از مشخصات هندسی و هیدرولیکی مؤثر بهصورت منحنیهای بدون بعد ارائه شده است. آستانه استغراق جریان بر حسب نسبتهای مؤثر بدون بعد ارائه گردیده و برای شرایط جریان مستغرق، ضریب کاهشی جریان بهصورت تابعی از پارامترهای بدون بعد (تأثیر عمق پایاب و فرم قوسی سرریز) ارزیابی گردیده است. نتایج نشان میدهد که شکل قوسی «دماغه سرریز» همگام با واگرائی بیشتر «کانال پایین دست سرریز» منجر به افزایش کارایی هیدرولیکی میگردد. سرریزهای با دماغه قوسی باریکتر ( R/w≤0/2 ) در محدوده نسبت ارتفاعی (2≤w/P<3) از کارایی هیدرولیکی پایدارتری برخوردار هستند. مقایسه کارکرد سرریزهای با پلان متفاوت در شرایط مختلف جریان نشان میدهد که این فرم سرریز قوسی، کارایی هیدرولیکی برتری نسبت به سرریزهای معادل ذوزنقهای و مثلثی ( با طول تاج یکسان) دارند.
یزدان لطفی، فرشید نوربخش، مجید افیونی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
در سالهای اخیر، استفاده از پسماندهای آلی و فراوردههای جانبی کار خانهها به عنوان کود آلی و اصلاح کنندههای خاک برای تولید محصولات کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. در کشور ما بهدلیل فقر مواد آلی خاکهای کشور از یکسو و تولید تجاری کودهای آلی از سوی دیگر، تمایل به استفاده از این کودهاافزایش یافته است. هدف از انجام این مطالعه بررسی و تفکیک اثر نوع کود، سطوح مختلف کودی و تعداد سال کوددهی بر پتانسیل معدنیشدن نیتروژن در یک خاک آهکی (فاین، لومی، میکسد، ترمیک، تیپیک هاپل آرجید) در منطقه اصفهان بود. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده و در سه تکرار انجام گردید. هر کرت اصلی به سه کرت خرد شده تقسیم گردید و اعمال تیمارها در سه سال متوالی به گونهای بود که بخشی از کرت تنها در سال اول، بخشی دیگر در دو سال پیاپی و بخش سوم در سه سال متوالی تیمار کودی (کود گاوی یا لجن فاضلاب) مشابه (25،0 و 100 مگاگرم بر هکتار) دریافت کردند. نمونهبرداری مرکب از خاک، 6 ماه پس از کوددهی سوم از عمق 0 تا 15 سانتیمتری انجام شد. پتانسیل معدنیشدن نیتروژن با استفاده از روش انکوباسیون بلند مدت- آبشویی اندازهگیری شد. در پایان فصل کشت نیز بخش هوایی ذرت برداشت گردید. نتایج نشان داد پتانسیل معدنیشدن نیتروژن در تیمارهایی که کود گاوی و لجن فاضلاب دریافت کرده بودند، تفاوت معنیداری نداشتند ولی هر دو این تیمارها نسبت به شاهد اختلاف معنیداری را نشان دادند. اضافه کردن 100 مگاگرم بر هکتار کود گاوی و لجن فاضلاب به خاک، پتانسیل معدنیشدن نیتروژن را نسبت به تیمار شاهد 4 برابر و نسبت به تیمار 25 مگاگرم در هکتار 7/1 برابر افزایش داد. همچنین پتانسیل معدنیشدن نیتروژن در تیماری که سه سال پیاپی کود آلی دریافت کرده بود نسبت به تیمارهای دو سال کود دریافت کرده، یک سال کود دریافت کرده و شاهد، به ترتیب 1/2، 5/2 و 5 برابر افزایش را نشان داد. بین پتانسیل معدنیشدن نیتروژن با پاسخهای گیاه ذرت مانند عملکرد ( ** 531/0= r )وجذب نیتروژن ( *** 568/0= r ) روابط معنیداری مشاهده شد. حاصلضرب پتانسیل معدنی شدن نیتروژن در ثابت سرعت معدنی شدن نیز با پاسخهای گیاه، مانند عملکرد ( *** 710/0= r ) و جذب نیتروژن ذرت ( *** 734/0= r ) روابط معنیداری را نشان داد. نتایج بیانگر آن است که الگوی تأثیرپذیری نیتروژن کل در تیمارهای مورد مطالعه، متفاوت از الگوی تغییرات پتانسیل معدنی شدن نیتروژن است.
کیوان نوحی، فاطمه صحرائیان، مژده پدرام، عبدا... صداقت کردار،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تاریخهای آغاز و خاتمه یخبندان بر مبنای دمای کمینه دیدبانی شده در پناهگاه هواشناسی (دماهای کمینه کمتر یا مساوی صفر درجه سلسیوس) برای 3 ایستگاه همدید(سینوپتیک) زنجان، قزوین و تهران در دوره مشترک 39 ساله تعیین و یخبندانهای فرارفتی با بررسی مقادیر فراسنجهای جوی در ساعات دیدبانی و با کمک نقشههای همدیدی از یخبندانهای تابشی تفکیک شدهاند. همچنین نشان داده شده است که سریهای زمانی تاریخ آغاز و خاتمه یخبندانهای فرارفتی تصادفی است و از تابع توزیع نرمال پیروی میکنند. طول فصل رشد بالقوه نیز که بهصورت مدت زمانی بین آخرین یخبندان فرارفتی بهاره و اولین یخبندان فرارفتی پاییزه تعریف میشود، محاسبه و نشان داده شده است که در مقایسه با فصل رشدی که با محاسبه فاصله زمانی از آخرین رخداد دمای صفر درجه سلسیوس یا کمتر در بهار تا اولین رخداد دمای صفر یا کمتر در پاییز تعیین میشود، در زنجان 29 روز، در قزوین 23 روز و در تهران 10 روز طولانیتر است. تعداد یخبندانهای تابشی در فاصله بین اولین یخبندان تابشی در پاییز یا آخرین یخبندان تابشی در بهار و یخبندان فرارفتی مربوطه مورد شمارش قرار گرفته و نشان داده شده که این فراسنج در ناحیه زنجان بزرگتر از قزوین و تهران است. تعداد روزهای بین دو یخبندان اول در پاییز و دو یخبندان آخر در بهار نیز ارائه و نشان داده شده است که امکان طولانیتر کردن فصل رشد بهاره در صورت یک شب محافظت از یخبندان، در صورتیکه اولین یخبندان در پاییز و آخرین یخبندان در بهار از نوع تابشی باشند، در زنجان و تهران 4 روز و در قزوین 6 روز است. به این ترتیب، براورد قابلیت اجرای عملیات محافظت از یخبندان برای محصولات کشاورزی در مناطق مورد مطالعه، امکانپذیر میشود.
نفیسه یغماییان مهابادی، مهدی نادری خوراسگانی ، جواد گیوی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
فناوری سنجش از دور به عنوان یک ابزار مناسب به منظور رصد زمانی برخی از پدیدههای طبیعی بهشمار میرود. در منطقه اردستان عوارض مختص مناطق خشک و بیابانی، از جمله پهنههای شنی (تپههای شنی و شنزارها)، دقهای رسی، سنگفرش بیابانی و پوستههای نمکی مشاهده میشوند. این عوارض بیانگر تخریب اراضی منطقه در طی سالیان گذشته میباشند. بنابراین، به منظور بررسی روند تخریب اراضی منطقه در طی سه دهه گذشته، از چهار سری اطلاعات ماهوارهای Landsat MSS، Landsat TM، Landsat ETM+ و ماهواره هندی (IRS) به ترتیب مربوط به سالهای 1976، 1990، 2001 و 2008 استفاده شد. تجزیه و تحلیل زمانی تصاویر نشان میدهد که طی 32 سال از وسعت دقهای رسی به صورت منظم کاسته شده است و در مقابل، به وسعت دقهای با پوشش گیاهی افزوده شده است. در طی این مدت، اراضی سنگریزهدار 13 درصد کاهش یافته است و وسعت پوستههای نمکی و رسوبات گچی، هر کدام 2 درصد افزایش یافتهاند. اراضی پفکرده تا سال 2001 روند افزایشی داشتهاند و پس از آن بهدلیل حرکت تپههای شنی به سمت شمال و شمال شرق منطقه و پوشیده شدن بخشی از این اراضی توسط شنهای روان، وسعت آنها در سال 2008 کاهش یافته است. در فاصله سالهای 1990 تا 2008، پهنههای شنی 13 درصد کاهش یافتهاند. نتایج، حاکی از آن هستند که تثبیت شنهای روان و انجام اقدامات حفاظتی توانسته از سال 1990، روند بیابانزایی در منطقه را کنترل کند
فرید کوتی، سیدمحمود کاشفیپور، مهدی قمشی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
در مقاله حاضر به بررسی و تجزیه و تحلیل پروفیلهای سرعت در جریان غلیظ تحت شرایط متغیری از شیب کف، دبی و غلظت جریان غلیظ و کشش سیال پیرامون پرداخته شده است. آزمایشها در فلومی شیبپذیر با استفاده از محلول آب و نمک به عنوان جریان غلیظ صورت گرفت. نتایج نشان داد که اعمال هر یک از شرایط فوق تأثیر بسزایی بر مشخصههای مهم پروفیلهای سرعت دارد. در ادامه نیز پروفیلهای بدون بعد جهت بررسی و مقایسه آنها در رژیمهای زیربحرانی، بحرانی و فوق بحرانی استخراج شدند که نتایج نشان داد در حالت فوق بحرانی ضخامت پروفیلها عموماً بیشتر است که به دلیل کشش بیشتر سیال پیرامون میباشد. همچنین ضرایب روابط پروفیلهای سرعت در نواحی جت و دیواره استخراج شدند که تطابق خوبی با اندازهگیریهای آزمایشگاهی را نشان دادند. نسبت مشخصههای پروفیلهای سرعت به یکدیگر نیز جهت درک بهتر ساختار پروفیلها در جریان غلیظ محاسبه شدند
زهرا خسروانی، سید جمالالدین خواجهالدین، علیرضا سفیانیان، محمود محبی، امیرحسین پارسامهر،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
از دادههای سنجنده LISS IV، ماهواره IRS-P6برای تهیه نقشه کاربری اراضی دشت سگزی واقع در شرق اصفهان استفاده شد که مساحت منطقه مورد مطالعه 22121 هکتار می باشد. تصاویر باند 2 (سبز)، باند 3 (قرمز) و باند 4 (مادون قرمز نزدیک) سنجنده LISS IV با دقت زمینی 8/5 متر، با روش نزدیکترین همسایه و مدل هندسی چند جملهای درجه یک با RMSE حدود 3/0 پیکسل به نقشه توپوگرافی 1:25000 منطقه ثبت داده شد. برای آنالیز دادهها روشهای مختلف پردازش تصویر نظیر طبقهبندی نظارتشده و نظارتنشده، تجزیه مؤلفههای اصلی، فیلترگذاری و شاخص گیاهی NDVI روی دادههای ماهوارهای اعمال گردید. در نهایت نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش هیبرید به دست آمد. نقشه حاصل 6 کاربری ارضی زیر را به خوبی تفکیک نمود: اراضی کشاورزی، زمینهای بایر، اراضی بههمخورده، زمینهای تاغکاری(Haloxylon amodendron)، خطوط ارتباطی و جادهها، مناطق مسکونی و محلهای صنعتی. این نقشه دارای ضریب کاپای 89% و دقت کلی92% است. زمینهای بایر در این منطقه اراضی با پوشش گیاهی طبیعی ولی بسیار ضعیف را شامل میشود که جزو بیابانهای طبیعی محسوب میگردند. زمینهایی که در اثر فعالیت کورههای آجرپزی، توپوگرافی طبیعی زمین بههمخورده و بهدنبال آن پوشش گیاهی کاملاً از بین رفته، اراضی تخریبشده محسوب میشود؛ این اراضی جزو مناطق بیابانی مصنوعی منظور میگردد. دادههای این سنجنده برای تفکیک انواع کاربریهای مطالعه شده بهخصوص در رقومیسازی جادهها توانائی بالایی دارد، بدینترتیب دادههای این سنجنده برای تصحیح نقشههای 1:25000 توپوگرافی میتواند کاربرد داشته باشد.
تورج هنر، صادق مظلوم شهرکی،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1393 )
چکیده
سرریزهای استوانهای و نیماستوانهای در سیستمهای توزیع و انتقال آب، اندازهگیری جریان و کنترل سطح آب در کانالهای روباز مورد استفاده قرار میگیرند. با بررسی تحقیقات انجام گرفته پیرامون سرریزهای جانبی مشخص شد که تاکنون از اینگونه از سرریزهای بهصورت جانبی استفاده نشده است لذا بهدلیل راندمان مناسب آبگیری یا اقتصادی بودن آنها و نیز سهولت ساخت این سرریزها، مطالعه خصوصیات هیدرولیکی سرریزهای استوانهای و نیماستوانهای نظیر ضریب دبی و عمق جریان روی تاج سرریز در آزمایشگاه هیدرولیک بخش مهندسی آب دانشگاه شیراز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایشات نشان میدهد که بهدلیل عدم جداشدگی جریان از بدنه سرریز، ضریب دبی جریان در سرریزهای جانبی استوانهای ونیماستوانهای نسبت بهسایر سرریزهای از جمله لبه پهن افزایش مییابد که این افزایش تا 57 درصد هم مشاهده گردید و مشخص شد که با افزایش بار آبی در بالا دست سرریز ضریب دبی افزایش مییابد. لذا نتیجهگیری میشود که اجرای سرریزهای استوانهای و یا نیماستوانهای بهصورت سرریز جانبی در مقایسه با سایر سرریزهای جانبی لبه پهن، ضمن کاهش در طول سرریز، افزایش راندمان هیدرولیکی و کاهش هزینههای اجرایی را بهدنبال دارد.
سجاد سمیعی، منوچهر حیدرپور ، سید سعید اخروی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
سرریزهای جانبی عمدتاً در شبکههای آبیاری و زهکشی و سیستمهای جمعآوری فاضلاب جهت تنظیم جریان بهکار گرفته میشوند. یک راه آسان جهت افزایش عملکرد سرریز جانبی استفاده از پرههای هادی میباشد. در این پژوهش، تاثیر حضور پرههای هادی بر روی ضریب دبی و دبی عبوری از روی سرریز جانبی لبهتیز مستطیلی بررسی شده است. از سرعتسنج ADV برای برداشت سرعت عمود بر تاج سرریز استفاده شده است. با استفاده از دادههای سرعت، دبی عبوری المانی از روی تاج سرریز برای هر دوحالت با و بدون حضور پرههای هادی بررسی شد. نتایج نشان داد برای هر دو حالت حضور و عدم حضور پرههای هادی با افزایش عدد فرود، ضریب دبی و دبی عبوری از سرریز جانبی لبهتیز مستطیلی کاهش مییابد. همچنین مشخص گردید که با افزایش عدد فرود، پرههای هادی تأثیر بیشتری بر افزایش ضریب دبی و دبی المانی عبوری از سرریز جانبی دارند. مطالعات این تحقیق نشان داد که دبی المانی در طول سرریز افزایش مییابد تا جاییکه بیشترین دبی المانی از نزدیکی انتهای سرریز خارج میشود و با افزایش عدد فرود دبی عبوری المانی از سرریز کاهش مییابد. نتایج نشان داد که پرههای هادی باعث افزایش ضریب دبی بهطور متوسط تا 32 درصد میشوند.
حسین آذرپیوند، علی رضا عمادی، محمد صدقی اصل،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
سرریزهای کنگرهای، سازههای اقتصادی برای بالا بردن بازده خروجی سرریز در یک عرض محدود هستند که در پلان به شکل ذوزنقه، مثلث و غیره دیده میشوند. این سرریزها در یک بار هیدرولیکی و عرض ثابت در مقایسه با انواع دیگر سرریزها دبی بیشتری را از خود عبور میدهند. در این تحقیق، سرریزهای چندوجهی که در پلان ذوزنقهای شکل هستند، بررسی شدند. آزمایشها روی 27 مدل آزمایشگاهی و با 9 دبی مختلف و در مجموع با 243 آزمایش انجام گرفتند. نتایج آزمایشهای این پژوهش نشان داد که در مورد کلیه سرریزهای چندوجهی مرکب ذوزنقهای شکل نسبت پارامتر، ضریب دبی Ht/p به (Ht بار هیدرولیکی کل وP: ارتفاع سرریز) ابتدا افزایش یافته و پس از رسیدن به یک مقدار حداکثر، شروع به کاهش میکند. طبق رابطه کلی ارائه شده بیشترین تأثیرات بر ضریب دبی ناشی از تعداد سیکل و نسبت است. ایجاد کنگره جدید در بال سرریز باعث افزایش طول مؤثر شده و مقدار دبی جریان عبوری افزایش یافته است که در نتیجه، ضریب دبی جریان در یک مقدار مشخص افزایش مییابد. همچنین، دبی عبوری در سرریزهای چندوجهی ذوزنقهای شکل با پلان مرکب نیمدایرهای بهتر از مربعی و سرریز مرکب مربعی بهتر از سرریزهای ذوزنقهای ساده است.
رامین غریبوند، محمد حیدرنژاد، حیدرعلی کشکولی، هوشنگ حسونی زاده، امیرعباس کمان بدست،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
در تحقیق حاضر، بهمنظور بررسی هیدرولیک جریان و مقایسه دبی عبوری، شبیهسازی سهبعدی میدان جریان روی سرریزهای زیگزاگیذوزنقهای (دو سیکل) و کلیدپیانویی (دو سیکل) بهکمک نرمافزار Flow3D به انجام رسید و تأثیر هرکدام از مدلها بر میدان جریان روی سرریزها و ضریب دبی مورد بررسی و نتایج حاصل با اطلاعات آزمایشگاهی مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین مدلهای گفته شده تحت شرایط آزمایشگاهی در یک فلوم مستطیلی به طول 12/5 متر، عرض 0/3 متر و ارتفاع 0/4 متر و در شرایط آب زلال مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دادههای مدل عددی هماهنگی مناسبی با دادههای مدل آزمایشگاهی داشتند. طبق نتایج، سرریزهای کلیدپیانویی از ضریب دبی بیشتری نسبت به سرریزهای زیگزاگی برخوردار بودند. مشاهده شد در سرریز کلیدپیانویی، با افزایش 50 درصدی در ارتفاع سرریز (p) از 5 سانتیمتر به 5/7 سانتیمتر ضریب دبی حدود 26 درصد افزایش مییابد. همچنین در سرریزهای زیگزاگی نیز با افزایش 50 درصدی در ارتفاع سرریز از 5 سانتیمتر به 5/7 سانتیمتر ضریب دبی حدود 24 درصد افزایش مییابد.
مجتبی کریمائی طبرستانی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
یکی از روشهای کاربردی و متداول در کنترل آبشستگی موضعی قرار دادن لایه سنگچین در اطراف سازههای هیدرولیکی بهخصوص پایه پلها است. با توجه به نبود قطعیتهای مختلف در برآورد اندازه پایدار سنگچین، در تحقیق حاضر از روش تحلیل قابلیت اطمینان برای طراحی سنگچین در اطراف پایه یک پل واقعی بهعنوان مطالعه موردی استفاده میشود. بر این اساس از چهار روش مختلف نظیر تحلیل قابلیت اطمینان مرتبه اول و شبیهسازی مونتکارلو اقدام به کمّی کردن عدمقطعیتها و طراحی اندازه سنگچین پایدار میشود. نتایج تحلیل حاضر نشان داد که احتمال شکست اندازه سنگچینی که از طریق روش قطعی و بهکارگیری مقدار میانگین فراسنجههای مؤثر برای طراحی محاسبه شد، بسیار بالا بوده و نزدیک به 34 درصد است. در ادامه رابطهای بین ضریب ایمنی طراحی و ضریب قابلیت اطمینان در محل این مطالعه موردی تعیین شد. درنهایت برای نیل به شرایط واقعیتر، اقدام به مطالعه ضریب همبستگی هیدرولیکی بین فراسنجههای عمق و سرعت جریان و همچنین تأثیر آن بر احتمال شکست سنگچین در محل مطالعه موردی شد و نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین این دو فراسنجه هیدرولیکی بسیار بالا بوده و بیشتر از 90 درصد است و حداکثر تأثیر آن بر احتمال شکست کمتر از 10 درصد است.
جهانگیر عابدی کوپایی، سمیه رحیمی خشویی، سید سعید اسلامیان،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
تغییر تاریخ وقوع اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره که بهلحاظ کشاورزی بسیار حائز اهمیت است، میتواند یکی از پیامدهای ناشی از پدیدۀ گرمایش جهانی باشد. یکی از روشهای مطالعۀ اقلیم آینده، استفاده از خروجی مدلهای گردش عمومی جو است. با استفاده از روش وزندهی میانگین مشاهداتی دما و بارندگی (MOTP) که طی آن مدلهای گردش عمومی جو بر اساس مقدار انحراف میانگین دما یا بارندگی شبیهسازی شده در دورۀ پایه از میانگین دادههای مشاهداتی وزندهی میشوند، مدلی که وزن بیشتری در مدل¬سازی در مورد دادۀ دمای گذشتۀ منطقه دارد، بهعنوان مدل بهینه انتخاب میشود. اما این مدلها بهدلیل قدرت تفکیک مکانی پایین، گویای تغییر اقلیم ایستگاهی نیستند. لذا در این تحقیق برای ریزمقیاسنمایی نتایج مدلهای GCM تحت سه سناریوی انتشار A2 و B1 و A1B در ایستگاه اصفهان از مدل LARS-WG استفاده شد. نتایج استخراج شده با نرمافزار SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفت و بررسیها در سطح آماری 5 درصد (05/0P<) انجام پذیرفت. نتایج این بررسیها برای چشمانداز 2049-2020 نشان داد که میانگین شماره روز وقوع اولین یخبندان پاییزه مبتنی بر هر سه سناریو در مقایسه با اقلیم گذشته، در ایستگاه اصفهان 2 تا 5 روز افزایش خواهد یافت. همچنین در این ایستگاه برای میانگین شماره روز وقوع آخرین یخبندان بهاره مبتنی بر هر سه سناریو در مقایسه با اقلیم گذشته، بین 2 تا 4 روز کاهش مشاهده میشود. درنهایت برای دادههای بهدست آمده با استفاده از نرمافزار Easy Fit بهترین توابع توزیع برای تعیین احتمال وقوع اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره در دورۀ پایه و در شرایط تغییر اقلیم تحت سه سناریوی انتشار انتخاب شد و مورد مقایسه قرار گرفت.
حسین الهی فر، امید طیاری، نجمه یزدانپناه، مهدی مومنی رق ابادی،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
سرریزهای زیگزاگی با افزایش طول تاج در یک محدوده عرضی مشخص، موجب افزایش ظرفیت آبگذری سرریز میشوند. پژوهش حاضر روی یک فلوم آزمایشگاهی به طول 8 متر، عرض 0/6 متر و ارتفاع 0/6 متر انجام شد. بررسی آزمایشگاهی ضریب آبگذری با استفاده از سرریزهای زیگزاگی مستطیلی متقارن و نامتقارن (دوسیکل) انجام گرفت. آنالیز ابعادی به روش باکینگهام نشان داد که ضریب آبگذری (Cd) تابع پارامترهایی مانند نسبت هد هیدرولیکی کل (Ht/P)، نسبت عرض سیکل چپ به راست (WL/WR)، نسبت طول تاج جانبی سرریز (B/Wavg) و فاکتور شکل سرریز (Se) است. نتایج نشان داد که افزایش هد هیدرولیکی باعث کاهش ضریب آبگذری در سرریزهای زیگزاگی متقارن و نامتقارن و نیز سرریز خطی میشود. سرریزهای زیگزاگی نامتقارن با (2/05=WL/WR) در مقایسه با سرریز زیگزاگی متقارن با (1=WL/WR)، عملکرد هیدرولیکی مناسبتری داشت. از نظر کمّی میتوان بیان داشت ضریب آبگذری سرریز زیگزاگی با (3/1=B/Wavg) در مقایسه با (2/93=B/Wavg) و(2/76=B/Wavg) بهترتیب در حدود 21 درصد و 94 درصد بیشتر است. ضریب آبگذری سرریزهای زیگزاگی با (2/05=WL/WR) در مقایسه با (1=WL/WR) حدود 10 تا 27 درصد بیشتر است. ضریب آبگذری سرریز خطی نیز در حدود 60 تا 250 درصد در مقایسه با سرریزهای زیگزاگی بیشتر است.
پریسا فتاح، خسرو حسینی، سید علی اصغر هاشمی،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
فرسایش بارانی نقش مهمی در تلفات خاک بهویژه در مناطق خشک و نیمه¬خشک با پوشش گیاهی فقیر ایفا میکند. در این مقاله با تحلیل الگوی رگبارهای رخ داده طی 26 سال در چهار حوضه واقع در شهرستان سمنان به بررسی تأثیر آنها بر الگوی رسوبات فرسایش یافته از حوضه پرداخته شده است. برای این منظور، افقهای رسوبی حاصل از نمونهبرداری رسوبات سدهای تأخیری در سال 1396 به بارشهای متناظر مرتبط شدهاند. با توجه به وقوع بیشترین میزان بارندگی در هر یک از چارکهای بارش، هایتوگراف بارشها به 4 دسته تقسیم شد. دسته منحنیهای تجمعی بارش با چارک مشابه در یک شکل ترسیم شده و با منحنیهای رسوبات و بالعکس با لحاظ کردن خصوصیات فیزیکی حوضه مقایسه شدند. نتایج نشان داد که حوضۀ علیآباد (با شیب کمتر و کشیدگی بیشتر) با چارک مؤثر نوع 3 بیشترین میزان شباهت را در الگوهای بارش و رسوب دارد و همچنین حوضۀ سولدره¬غربی (با بیشترین شیب و کمترین کشیدگی) با چارک مؤثر نوع 2 کمترین میزان شباهت را در الگوهای بارش و رسوب دارد. نتایج بیانگر نقش مهم الگوی رگبار بر الگوی رسوبات ناشی از آن است که شباهتی تا 85 درصد را نشان میدهد.
مهدی ماجدی اصل، توحید امیدپور علویان، مهدی کوهدرق، وحید شمسی،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
سرریزهای غیرخطی ضمن دارا بودن مزیتهای اقتصادی، قابلیت عبوردهی بیشتری را نسبت به سرریزهای خطی دارند. این سرریزها با افزایش طول تاج در یک عرض مشخص، در مقایسه با سرریزهای خطی راندمان دبی بیشتر با ارتفاع آزاد کمتر را در بالادست دارند. الگوریتمهای هوشمند بهدلیل توانایی زیاد در کشف رابطههای دقیق پیچیدۀ مخفی بین پارامترهای مستقل مؤثر و پارامتر وابسته و همچنین صرفهجویی مالی و زمانی، جایگاه بسیار ارزشمندی بین پژوهشگران پیدا کردهاند. در این پژوهش عملکرد الگوریتمهای ماشینبردار پشتیبان (SVM) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) در پیشبینی ضریب دبی سرریزهای غیرخطی قوسی به کمک 243 سری دادۀ آزمایشگاهی برای سناریو اول و 247 سری داده آزمایشگاهی برای سناریو دوم بررسی شده است. پارامترهای هندسی و هیدرولیکی استفاده شده شامل بار آبی (HT/p)، ارتفاع سرریز (P)، نسبت بار آبی کل ، زاویه سیکل قوسی (Ɵ)، زاویه دیواره سیکل(α) و ضریب دبی (Cd) است. نتایج هوش مصنوعی نشان داد که ترکیب پارامترهای (H_T/p ،α ،Ɵ و Cd) بهترتیب در الگوریتمهای GEP و SVM در مرحلۀ آموزش مربوط به سناریو اول (سرریز کنگره¬ای با زاویۀ دیوارۀ سیکل 6 درجه) بهترتیب برابر است با (0/9811=R2)، (RMSE=0/02120)، (DC=0/9807)، (R2=0/9896)، (RMSE=0/0189)، (DC=0/9871). (در سناریو دوم (سرریز کنگرهای با زاویۀ دیوارۀ سیکل 12 درجه) بهترتیب برابراست با (0/9770=R2)،(RMSE=0/0193)، (DC=0/9768) و (9908/0=R2)، (RMSE=0/0128)، (DC=0/9905) که در مقایسه با دیگر ترکیبها منجر به بهینهترین خروجی شده است که نشاندهنده دقت بسیار مطلوب هر دو الگوریتم در پیشبینی ضریب دبی سرریز غیرخطی قوسی است. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد که پارامتر مؤثر در تعیین ضریب دبی سرریز غیرخطی قوسی در GEP و هم در SVM پارامتر نسبت بار آبی کل (HT/p) است. مقایسه نتایج این پژوهش با سایر پژوهشگران نشان میدهد که شاخصههای ارزیابی برای الگوریتمهای GEP و SVM پژوهش حاضر نسبت به سایر پژوهشگران برآورد بهتری دارند.
مهدی ماجدی اصل، توحید امیدپور، مهدی کوهدرق،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
از مزایای سرریزهای کنگرهای میتوان به بالا بودن ضریب آبدهی سرریز و پایین بودن نوسانات آب هنگام عبور جریان از روی تاج سرریز اشاره کرد. در این پژوهش ضریب دبی عبوری با تغییر هندسه سرریز از لحاظ تغییر شیب دیواره، زاویه سیکل قوسی و تغییر طول دماغه در بالادست و پاییندست هر سیکل از سرریز کنگرهای قوسی ذوزنقهای مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع 240 آزمایش بر روی 16 مدل فیزیکی مختلف در کانالی با عرض 120 سانتیمتر و با تنگ شوندگی20 سانتیمتر از هر دیواره انجام شده است. تمامی مدلها با مدل شاهد (سرریز کنگرهای نرمال) (80A) مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج نشان داد، سرریز 80B با زاویه سیکل قوسی20 درجه و بدون شیب دیواره عملکرد بهتری نسبت به سایر سرریزها دارد. همچنین سرریز با زاویه سیکل قوسی و شیب دیواره 20 درجه بهصورت واگرا (D20B) در ناحیه Ht/P<0.31، عملکرد بهتری نسبت به سایر سرریزهای با زاویه سیکل قوسی 20 درجه داشته و پس از این ناحیه، سرریز با شیب دیواره 10 درجه بهصورت واگرا عملکرد بهتری داشتهاست (D10B). در سرریزهای دارای چند سیکل در زاویه سیکل قوسی 20 درجه، سرریز کنگرهای دارای 5 سیکل (N5) تا نقطه Ht/P<0.36 عملکرد بهتری داشته است. همچنین در نقطه اوج بهترتیب اختلاف 13 و 17 درصدی نسبت به سرریز 4 سیکل و 3 سیکل دارد.