25 نتیجه برای Metric
شمس الله ایوبی، احمد جلالیان، جواد گیوی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
ارزیابی کیفی تناسب اراضی، بررسی برایند عوامل فیزیکی مؤثر بر تولید محصولات زراعی در عرصه اراضی کشاورزی، بدون در نظر گرفتن مقادیر عملکرد و فاکتورهای اجتماعی – اقتصادی است. هدف از این مطالعه تعیین تناسب کیفی اراضی منطقه براآن شمالی واقع در شرق اصفهان، برای کشت آبی گندم، جو، ذرت و برنج بوده است. برای تعریف واحدهای اراضی، مطالعه خاکشناسی نیمهتفصیلی در منطقه صورت گرفته، پنج سری و 25 فاز سری شناسایی گردید. تیپهای بهرهوری رایج در منطقه، شامل کشت آبی گندم، جو، ذرت و برنج با سطح نهاده متوسط مشخص شد. نیازهای فیزیولوژیک هر یک از گیاهان با استفاده از منابع موجود تا حد ممکن تعیین و درجهبندی گردید. مبنای اساسی ارزیابی بر چهارچوب فائو و روش پیشنهادی سایز استوار شده است. ارزیابی کیفی به دو روش محدودیت ساده و پارامتریک (عددی)، در سطح تفصیلی و با مقیاس 1:20000 از طریق مقایسه مشخصات زمین و اقلیم با نیازهای رویشی محصولات مورد مطالعه صورت گرفته است.
نتایج این مطالعات نشان دادکه عوامل محدودکننده تولید محصولات زراعی در منطقه مورد بررسی، علاوه بر متغیرهای اقلیمی برای برخی محصولات، عبارتند از: شوری، زهکشی و شرایط فیزیکی خاک، سنگریزه و مقدار آهک. تناسب فیزیکی اراضی برای تولید برنج، در اغلب واحدهای اراضی بسیار کم است. نتایج ارزیابی فیزیکی به روش پارامتریک (با استفاده از معادله ریشه دوم)، قرابت نزدیکی با نتایج روش محدودیت ساده نشان داد.
جهانگرد محمدی، جواد گیوی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
در این مطالعه از نظریه مجموعههای فازی، به منظور ارزیابی تناسب اراضی برای گندم آبی در منطقه فلاورجان (اصفهان) استفاده شده است. این روش از نظر تعیین وزن برای خصوصیات مختلف اراضی، و همچنین نحوه محاسبه شاخص اراضی، با دیگر روشهای معمول ارزیابی متفاوت میباشد.
نتایج حاصل با روش پارامتریک ارزیابی اراضی مقایسه شد. همبستگی بین شاخص اراضی و عملکرد مشاهده شده گندم در سطح منطقه، برای روش میتنی بر نظریه مجموعههای فازی (35/0=r) بیشتر از روش پارامتریک (14/0=r) بوده است. همبستگی به مراتب بیشتر مشاهده شده بین شاخص اراضی و عملکرد محصول در روش فازی، نشاندهنده پتانسیل کاربری و مفید بودن این روش در ارزیابی تناسب اراضی است.
دردی قوجق، سید احسان موسوی،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
هدف از این پژوهش استفاده از روشی ساده برای اندازهگیری فعالیت آنزیم پکتیناستراز در دمای 25 درجه سانتیگراد است. پرتقال رسیده در فصل زمستان از فروشگاههای محلی تهیه شد. پنج گرم پوست پرتقال در محلول 10 درصد سدیم کلراید و بافر فسفات 5/0 مولار هموژنیزه گردید. مخلوط هموژنیزه با 3500 دور در دقیقه، به مدت 20 دقیقه سانتریفوژ شده، محلول رویی جمعآوری، و توسط سود 1/0 مولار، pH آن به 25/7 رسانده شد. جذب هر یک از نمونهها در طول موج 485 نانومتر توسط اسپکتروفتومتر قرائت گردید. فعالیت آنزیم پکتیناستراز برحسب میکرومول متانل تولید شده در هر دقیقه در میلیلیتر محاسبه شد.
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که فعالیت آنزیم پکتیناستراز تا حدود 05/0 واحد آنزیمی قابل اندازهگیری است. در مقایسه با دیگر روشهای استفاده شده، روش به کار رفته در این پژوهش روشی ساده، ارزان و حساس است. از این روش میتوان در صنایع غذایی و صنایع تبدیلی، برای هدفهای آنالیز پکتین و پکتین استراز استفاده نمود.
مهدی وفاخواه، غلامرضا شجاعی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
از آنجایی که اندازهگیری دائمی دبی رودخانهها کاری پرهزینه و مشکل میباشد به همین دلیل در ایستگاههای هیدرومتری قرائت دائمی اشل انجام شده و با ایجاد رابطه بین دبی و اشل، دبی مواقعی که اندازهگیری انجام نمیشود را به دست میآورند. در این تحقیق، روابط دبی - اشل، قابلیت استفاده از آمار سالهای قبل و تهیه رابطه دبی- اشل دائمی و ثابت با توجه به آمار طولانی مدت و مناسبترین زمان اندازهگیری دبی در ایستگاه هیدرومتری سد تنظیمی زایندهرود با استفاده از آمار سالهای 1369 تا 1382 مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از روش آماری رگرسیون ساده و تجزیه و تحلیل عاملی و همچنین معیار آماری درصد خطای نسبی استفاده گردید. نتایج نشان داد که بهترین شکل رابطه از نوع توانی است و رابطه تهیه شده برای هر سال برای همان سال قابل استفاده است. همچنین مناسبترین زمان برای اندازهگیری دبی به منظور تهیه رابطه دبی- اشل ماههای تیر، آذر و اسفند میباشد.
رحمتالله کریمیزاده، منصور صفیخانی نسیمی، محتشم محمدی، فرامرز سیدی، علی اکبر محمودی، برزو رستمی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
یکی از کاربردهای روشهای ناپارامتری در اصلاحنباتات تعیین نمره ژنوتیپها در محیطهای مختلف میباشد که به عنوان روشی برای تعیین پایداری به کار برده میشود. ژنوتیپ پایدار رتبههای مشابهی را در محیطهای مختلف نشان میدهد و دارای واریانس نمره حداقل در محیطهای مختلف است. در آمارههای ناپارامتری پایداری برقراری فرضهای آماری توزیع ارزشهای فنوتیپی ضروری نیست و استفاده از آنها آسان است. بر این اساس در این تحقیق رتبه 10 ژنوتیپ عدس در 5 منطقه به مدت 2 سال در فصول رشد 1382-1381 تعیین شد. طرح آزمایشی مورد استفاده، بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار بود. نتایج تجزیه ناپارامتری آمارههای NP5،NP4، NP3، NP2، NP1و تنارازو به ترتیب ژنوتیپهای (9 و 8)، (9، 8 و 1)، (9 و 8)، (9 و 1) و (9 و 1) را پایدارترین ژنوتیپها معرفی کرد. نتایج آمارههای ناپارامتری نصار و هان با توجه به نمودار دو طرفه( Si(1 با میانگین عملکرد، ژنوتیپهای شماره 1 و 2 را که در ناحیه اول قرار داشتند دارای پایداری بالا نشان داد. ژنوتیپهای شماره 5، 6، 8 و 9 در ناحیه دوم قرار گرفتند که حساسیت بالایی به تغییرات محیطی نشان دادند و عملکرد بالایی در محیطهای مطلوب داشتند. ژنوتیپهای شماره 3 و 4 در ناحیه سوم قرار گرفتند و سازگاری عمومی ضعیفی را در مجموع محیطها نشان دادند. سایر ژنوتیپها (7 و 10) در ناحیه چهارم قرار گرفتند که سازگاری عمومی متوسط با عملکردی پایینتر از میانگین کل دارا بودند. بر این اساس ژنوتیپهایی که در ناحیه اول قرار میگیرند به عنوان ژنوتیپهای پایدار انتخاب میشوند که دارای سازگاری خوب به همه محیطها میباشند. اگر هدف تعیین سازگاری باشد، آمارههای Si(1)iو( Si(2نسبت به سایر معیارهای ناپارامتری مورد مطالعه در اولویت هستند.
حمیدرضا فولادمند، سحر هادیپور،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
منحنی مشخصه آب خاک نشاندهنده تغییرات رطوبت در برابر مکش آب خاک است که در مسائل حرکت آب در خاک دارای اهمیت بسیار زیادی میباشد. اندازهگیری این منحنی در آزمایشگاه وقتگیر و پرهزینه است، بنابراین روشهای بسیاری برای تخمین آن ارائه شده است که از آنجمله میتوان به توابع انتقالی اشاره نمود. با استفاده از توابع انتقالی امکان تخمین منحنی مشخصه از روی سایر پارامترهای خاک که اندازهگیری آنها آسانتر است، امکانپذیر میشود. توابع انتقالی پارامتریک توابعی هستند که برای پارامترهای مدلهای موجود منحنی مشخصه ارائه شدهاند. در این پژوهش 12 تابع انتقالی پارامتریک داخلی و خارجی برای مدلهای بروکس و کوری، کمپبل و ونگنوختن درنظر گرفته شدند و روی 30 نمونه خاک با بافتهای مختلف در استان فارس مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این منظور منحنی مشخصه آب خاک و سایر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی لازم خاکها اندازهگیری شدند و خاکها با توجه به بافت به سه گروه ریز، میانه و درشت بافت تقسیم شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که توابع پارامتریک مدل ونگنوختن مناسبتر از توابع انتقالی پارامتریک دو مدل دیگر میباشد که از دلایل آن برازش بهتر مدل ونگنوختن بر دادههای اندازهگیری شده است. همچنین نتایج نشان داد که تابع پارامتریک وستن و همکاران مناسبترین تابع برای تخمین منحنی مشخصه آب خاک در خاکهای مورد بررسی در استان فارس است و توابع داخلی ارائه شده چندان مناسب نیستند
مهدی حسینی، سید علیرضا موحدی نائینی، مجتبی زراعت پیشه،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر روشهای مختلف خاکورزی بر تخلخل، رطوبت خاک، دمای روزانه و شبانه خاک، جذب رطوبت توسط گیاه و عملکرد ماده خشک گیاه، پژوهشی در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار، طی سال زراعی 89- 88 در اراضی زراعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان واقع در سید میران اجرا گردید. 5 روش مختلف خاکورزی شامل شخم با گاو آهن بر گرداندار سوار به عمق (25-20 سانتیمتر) بههمراه یک شخم با دیسک، رویتواتور(17-12 سانتیمتر)، دیسک (10-8 سانتیمتر)، چیزل (30-25 سانتیمتر) و نظام بدون خاکورزی بودند. نتایج نشان داد که در تمام مراحل رشد گندم در عمق 8-0 سانتیمتر بیشترین و کمترین تخلخل خاک مربوط به تیمارهای گاوآهن برگرداندار و نظام بدون خاکورزی بود و در عمق 16-8 سانتیمتر بهجز مراحل قبل از پنجهزنی و برداشت، بیشترین مقدار تخلخل خاک مربوط به تیمار گاوآهن برگرداندار میباشد. افزایش شدت خاکورزی منجر به افزایش خلل و فرجی شده که آب را در پتانسیلهای بیش از 5- بار و کمتر از 15- بار نگهداری میکنند. در مرحله قبل از خوشهدهی، بیشترین و کمترین دما مربوط به نظام بدون خاکورزی و گاوآهن برگرداندار بود. افزایش شدت خاکورزی موجب افزایش مقدار تخلخل خاک و درنتیجه باعث رشد و توسعه بیشتر ریشه گندم شده و همچنین مقدار رطوبت موجود در خاک کاهش یافت که موجب افزایش جذب آب توسط گیاه و عملکرد ماده خشک شد.
فرزاد مرادی، بیژن خلیلی مقدم، سیروس جعفری، شجاع قربانی دشتکی،
جلد 18، شماره 69 - ( 9-1393 )
چکیده
تکنیکهای محاسباتی نرم در سه دهه اخیر بهطور وسیعی در تحقیقات علمی و مسائل مهندسی مطالعه و بهکار برده شدهاند. هدف از این پژوهش، بررسی توانایی شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP) و عصبی- فازی (NF) در برآورد پارامتریک منحنی نگهداشت رطوبتی خاک (SWRC) با استفاده از دادههای کشت و صنعتهای استان خوزستان بود. آنالیز حساسیت نیز جهت انتخاب ترکیب بهینه ورودیها بهکار برده شد. در تحقیق حاضر معادلههای ونگنوختن و فردلند و زینگ جهت برآورد پارامتریک SWRC استفاده شد. ویژگیهای اندازهگیری شده شامل توزیع اندازه ذرات خاک، ماده آلی، چگالی ظاهری، کربنات کلسیم معادل، نسبت جذب سدیم، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، اسیدیته خاک، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، حدود خمیری و روانی، مقاومت نفوذی، درصد رطوبت اشباع و محتوی رطوبتی در مکشهای 33،100، 500 و 1500 کیلوپاسکال بودند. نتایج این پژوهش بر پایه شاخصهای ارزیابی عملکرد نشان داد که هر دو مدل MLP و NF برآوردهای مناسبی از SWRC ارائه دادند در حالیکه شبکه عصبی برآوردهای بهتری از مدل عصبی- فازی فراهم کرد. بهعنوان مثال مقادیر آماره NMSE در برآورد Sθ، rθ، α، n و m در معادله فردلند و زینگ با استفاده از مدلهای MLP و NF بهترتیب برابر (059/0، 061/0)، (154/0، 162/0)، (109/0، 117/0)، (125/0، 135/0) و (129/0، 145/0) بودند. بهعلاوه پارامترهای α و n در عمق اول و rθ و α در عمق دوم در معادله فردلند و زینگ با دقت بیشتری نسبت به معادله ونگنوختن برآورد شدند.
مائده ملائیرنانی، حسین بشری، مهدی بصیری، محمدرضا مصدقی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
پایداری خاکدانههای خاک بهعنوان یک شاخص کلیدی برای ارزیابی کیفیت و سلامت خاک مراتع درنظر گرفته میشود. بسیاری از عوامل و ویژگیها مانند بافت، کربن آلی، آهک، نسبت جذب سدیم و رسانایی الکتریکی خاک بر پایداری خاکدانههای خاک مؤثرند. تأثیر این فاکتورها بر پایداری خاکدانهها در 71 نمونه خاک در چهار منطقه (2 منطقه در مناطق نیمهخشک و 2 منطقه در مناطق خشک) از استان اصفهان بررسی شد. پایداری خاکدانهها بهروش الک تر اندازهگیری شد. برای بهینهسازی شرایط آزمایش برای خاکهای مورد بررسی، سه زمان الککردن (5، 10 و 15 دقیقه) بهمنظور اعمال تنشهای هیدرومکانیکی متفاوت در آب استفاده شد و اثر آنها بر پایداری خاکدانههای 10 خاک انتخابی از بین خاکهای مورد بررسی ارزیابی شد. پایداری خاکدانهها با استفاده از شاخصهای میانگین وزنی قطر (MWD) و میانگین هندسی قطر (GMD) خاکدانهها محاسبه شد. پایداری خاکدانهها در همه زمانهای الککردن با یکدیگر تفاوت معنیداری در سطح 1/0 درصد با یکدیگر نشان دادند. زمان 10 دقیقه الککردن خاکدانهها برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک در این مناطق مناسبتر بود، زیرا در این زمان اختلاف بین پایداری ساختمانی خاکها بهتر مشخص شد. از میان ویژگیهای ذاتی خاک، مقدار کربن آلی بیشترین نقش را در پایداری خاکدانههای خاک در همهی مناطق داشت. علاوه بر مقدار کربن آلی، رسانایی الکتریکی خاک در پایداری خاکدانهها در مراتع مناطق استپی که شرایط خشکتری دارند، اهمیت بیشتری داشت. در مقایسه با توزیع نرمال و شاخص MWD، توزیع لوگ-نرمال و شاخص GMD بهتر توانستند توزیع اندازه خاکدانهها را در مناطق مورد بررسی استان اصفهان نشان دهند. بنابراین ارزیابی و پایش پایداری خاکدانهها و مقدار کربن آلی میتواند اطلاعات ارزشمندی در خصوص روند تغییرات مثبت و منفی عملکرد مراتع در نتیجه انجام روشهای مدیریتی فراهم نماید.
مجتبی خوش روش، مجتبی ولی زاده،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
احداث سد مخزنی در بالادست حوضه آبریز تجن بهعنوان یکی از فعالیتهای انسانی جهت تأمین آب شرب، برقابی، کشاورزی، کنترل سیلاب و یا سایر اهداف میتواند روی سایر بخشها نظیر منابع آب زیرزمینی تأثیرگذار باشد. هدف این پژوهش، بررسی اثر احداث سد مخزنی شهید رجایی روی منابع آب زیرزمینی دشت ساری- نکا در یک دوره 26 ساله (1390-1364) با استفاده از روشهای زمین آمار و آزمونهای آماری پارامتری و ناپارامتری میباشد. نتایج آزمونهای آماری نشان داد که تغییرات سطح آب زیرزمینی در طول این 26 سال، روند صعودی غیرمعنیداری داشت. عاملهای کیفی EC،TDS ، TH، Cl، SO4، Mg، Na، SAR در محدوده مورد مطالعه، روند نزولی معنیدار را در سطح اطمینان 5 درصد در آزمونهای پیرسون و کندال نشان دادند. تغییرات کیفی منابع آب زیرزمینی در منطقه، نشان از بهتر شدن وضعیت منابع آب بهدلیل احداث سد مخزنی داشت. نتایج تحلیل مکانی در محدوده مورد مطالعه با استفاده از روش کریجینگ در سه سال 1364، 1378 و 1390 نیز نشان داد که در سال 1378 (سال بهرهبرداری از سد)، اغلب عاملهای کیفی از سال 1364 تا زمان بهرهبرداری سد (1378) به بالاترین مقدار خود رسیدهاند و بعد از آن در سال 1390 مقدار آنها کاهش یافته است. نتایج این پژوهش نشان داد که با احداث سد و بهرهبرداری از طرح شبکه آبیاری و زهکشی سد شهید رجایی، سطح آب زیرزمینی در قسمت شمالی دشت بهدلیل فعالیتهای کشاورزی بالا آمده که بهتبع آن روی کیفیت منابع آب در این منطقه تأثیر بهسزایی گذاشته است.
سید حسین روشان، قربان وهاب زاده، کریم سلیمانی، عبدالواحد خالدی درویشان،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
برداشت شن و ماسه از بستر بسیاری از رودخانههای کشور منجر به تغییرات مورفولوژیکی، هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی آنها شده است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیرات برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه برروی ویژگیهای رسوبشناسی رسوبات بستر رودخانه زارم رود واقع در استان مازندران میپردازد. بدینمنظور با تعیین چهار مقطع قبل و چهار مقطع بعد از مکان برداشت، نمونهبرداری از رسوبات بستر بهروش ترکیبی و در چند کرت معین در عرض رودخانه انجام و سپس ویژگیهای ریخت سنجی رسوبات از جمله قطرهای بزرگ (a)، متوسط (b) و کوچک (c)، گردشدگی (Rc)، فاکتور شکل (Sf)، قطر ظاهری (D)، کرویت (S) و نسبت پهنی (W) در آزمایشگاه اندازهگیری و در محیط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که تغییرات آمارههای رسوبی a، b، c، Sf، D، S و W در مقاطع قبل و بعد از مکان برداشت دارای اختلاف معنیداری است ولی آماره Rc اختلاف معنیداری را نشان نمیدهد. کاهش قطرهای سه گانه رسوبی بعد از محل برداشت ناشی از شکستگی رسوبات در محل برداشت بوده بهطوری که کرویت ذرات نیز در این محل کاهش یافته است. عامل گردشدگی رسوبات بعد از مکان برداشت تا فاصله 600 متری از مکان برداشت دارای روندی کاهشی است و سپس افزایش پیدا میکند.
مرضیه مکرم، عبدالرسول زارعی، محمد جواد امیری،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر افزایش قدرت تفکیک مکانی DEM، بهمنظور بررسی ویژگی مورفومتری آبراههها، تجزیه و تحلیل و استخراج آنها با استفاده از تکنیک سنجش از دور و GIS است. در این مطالعه که در جنوب شهرستان داراب انجام گرفت، بهمنظور افزایش قدرت تفکیک مکانی DEM 90 متری (بهعنوان یکی از پرکاربردترین دادهها در مدل کردن آبراهه)، از الگوریتم جاذبه (Attraction) با دو مدل همسایگی پیکسل های مماس (Touching) و همسایگی چهارگانه (Quadrant)، بهمنظور تخمین مقادیر زیرپیکسلها استفاده شد. پس از تولید تصاویر خروجی برای زیرپیکسلها در مقیاسهای دو، سه و چهار با همسایگی های متفاوت، بهترین مقیاس با مناسبترین نوع همسایگی با استفاده از نقاط کنترل زمینی (270 نقطه) تعیین شد و مقادیر RMSE برای آنها، بهصورت جداگانه محاسبه شد. براساس نتایج، با استفاده از مدل جاذبه، صحت تصاویر خروجی بهبود پیدا کرد و همچنین قدرت تفکیک مکانی آنها افزایش پیدا میکند. از بین مقیاس ها با همسایگی های مختلف، مقیاس سه و مدل همسایگی چهارگانه، نسبت به بقیه روش ها دارای بیشترین دقت با کمترین میزان RMSE برای DEM 90 متر است. بررسی مورفومتری آبراههها نشان داد که DEM حاصل از الگوریتم جاذبه، دارای توان و دقت بیشتری در استخراج آبراههها، استخراج عوارض و اطلاعات مورفومتری منطقه مورد مطالعه است.
سید محسن سیدان، رضا بهراملو،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
در سالهای اخیر بهدلیل برداشت بیرویه منابع آب زیرزمینی در دشت ملایر، سطح آب به شدت کاهش یافته و منابع آب زیرزمینی بهعنوان مهمترین منبع تأمینکننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی و شرب شهری با خطر جدی تخلیه روبهرو شده است. در این راستا هدف این پژوهش تحلیل رفاه کشاورزان در اثر بهرهبرداری بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی است. ضمناً با در نظر گرفتن این مسئله که مزارع با سایر مزارع کشاورزی اطراف خود از نظر منابع آب زیرزمینی ارتباط دارد، در این تحقیق تلاش شد به این سؤال پاسخ داده شود که عامل مجاورت تا چه حد رفاه کشاورزان را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا استفاده از رهیافت اقتصادسنجی فضایی در این زمینه میتواند مفید باشد. برای این منظور با تشکیل تابع رفاه اجتماعی، اثر تغییر در سطح آب زیرزمینی بر میزان رفاه اجتماعی تولیدکنندگان بررسی شده است. اطلاعات لازم از طریق تکمیل 119 پرسشنامه در سال زراعی 1396 جمعآوری شده است. آماره I موران نشان میدهد که کاربرد رگرسیون فضایی نتایج بهتری را نسبت به روش کلاسیک دارا است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کاهش رفاه ناشی از افت سطح آبهای زیرزمینی چشمگیر بوده و ادامه روند برداشت از این منبع، کاهش دسترسی به آب و در نتیجه کاهش تولید را بهدنبال خواهد داشت. میزان تغییر رفاه بهازای تغییر هر متر کاهش سطح آب زیرزمینی در کشت گندم و سیبزمینی بهترتیب برابر 6983 و 7634 میلیون ریال است.
فرشید جهانبخشی، محمدرضا اختصاصی،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
نقشههای کاربری/ پوشش اراضی ورودی پایه برای بسیاری از مدلهای شبیهسازی محیط طبیعی است؛ بنابراین، صحت نقشههای حاصل از طبقهبندی تصاویر ماهوارهای، عدم قطعیت را در مدلسازی کاهش میدهد. .این مطالعه با هدف ارزیابی صحت نقشههای کاربری اراضی تولید شده توسط روشهای طبقهبندی مبتنی بر یادگیری ماشین (الگوریتم جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان) و مقایسه آن با روش متداول بیشترین شباهت انجام شد. بدین منظور تصویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8، مربوط به منطقه مورد مطالعه (حوضه سد ستارخان در آذربایجان شرقی)، پس از انجام تصحیحات اولیه، مورد استفاده قرار گرفت. پنج کاربری شهر، کشاورزی آبی، کشاورزی دیم، مرتع و پهنه آبی مورد توجه قرار گرفت. دادههای واقعیت زمینی در قالب دو مجموعه دادههای تعلیمی (70 درصد از نمونهها) و دادههای آزمون (30 درصد) برای انجام طبقهبندی نظارت شده استفاده شد. صحت نقشههای حاصل از سه الگوریتم، با استفاده از شاخصهای ارزیابی صحت مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین بهمنظور بررسی اختلاف معنادار آماری میان نتایج طبقهبندی از آزمون مک- نمار استفاده شد. نتایج نشان داد، صحت کل برای روش ماشین بردار پشتیبان، جنگل تصادفی و بیشترین شباهت بهترتیب برابر با 6/96، 8/90 و 8/90 درصد و ضریب کاپا بهترتیب 934/0، 813/0 و 834/0 بوده است. نتایج آزمون مک- نمار نیز معناداری اختلاف عملکرد در سطح پنج درصد آماری روش ماشین بردار پشتیبان با دو روش دیگر را تأیید کرد.
ابراهیم شریفی گرمدره، مهدی وفاخواه، سیدسعید اسلامیان،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
تخمین دبی سیلاب با دوره بازگشت مختلف، یکی از مهمترین عوامل لازم برای طراحی و اجرای سازههای آبی است. از طرفی بسیاری از رودخانههای موجود در حوضههای آبخیز ایران فاقد آمار و اطلاعات آبسنجی کامل و دقیق هستند. در چنین مواردی یکی از راه حلهای مناسب برای برآورد دبیهای سیلابی با دوره بازگشت مختلف، انجام تحلیل منطقهای سیلاب است. در پژوهش حاضر 55 ایستگاه آبسنجی مورد استفاده قرار گرفتند. برای اینمنظور ابتدا دبیهای حداکثر لحظهای ایستگاههای منتخب در دوره بازگشتهای مختلف با استفاده از نرمافزار Easy Fit برآورد شد. سپس متغیرهای مؤثر بر دبیهای سیلابی جمعآوری و متغیرهای ورودی مدل با استفاده از آزمون گاما و به کمک نرمافزار WinGamma تعیین شدند. درنهایت مدلسازی دادهها با استفاده از ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون چند متغیره غیرخطی انجام پذیرفت. ارزیابی کمی و کیفی نتایج با استفاده از آمارههای گوناگون از جمله آماره ناش- ساتکلیف نشان داد که روش مدلسازی ماشین بردار پشتیبان، از بیشترین دقت نسبت به دو روش مدلسازی دیگر بهمنظور پیشبینی دبیهای حداکثر لحظهای در حوضه آبخیز دریاچه نمک برخوردار است.
عبداله جاویدی، علی شعبانی، محمد جواد امیری،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
منحنی مشخصه آب خاک بیانگر حالات مختلف رطوبتی خاک است که ویژگیهای بخش غیراشباع خاک را بهصورت کمی بیان میکند. اندازهگیری مستقیم این منحنی وقتگیر، دشوار و پرهزینه است. بدین برای تلاشهای زیادی بهمنظور برآورد غیرمستقیم منحنی مشخصه آب خاک از سایر ویژگیهای خاک انجام گرفته است. یکی از روشهای غیرمستقیم برآورد منحنی مشخصه آب خاک استفاده از توابع انتقالی خاک است. هدف از این پژوهش تأثیر کاربرد درصد ذرات خاک در مقایسه با کاربرد خصوصیات هندسی ذرات خاک بر دقت معادلات انتقالی منحنی مشخصه آب خاک و نقطه بحرانی آن است. برای این منظور، 54 نمونه خاک استان اصفهان با هفت کلاس بافتی استفاده شد. مناسبترین معادله برای برآورد منحنی مشخصه آب خاک، پارامترهای معادلات ونگنوختن و بروکس و کوری و نقطه بحرانی منحنی مشخصه آب خاک بر اساس شاخصهای آماری تعیین شد. نتایج نشان داد که معادلات انتقالی بهخوبی بر دادههای منحنی مشخصه برازش داده شد و برآورد حاصل از آنها، انطباق قابل قبولی با دادههای مستقل (صحتسنجی) منحنی مشخصه داشته است. نتایج نشان داد که استفاده از درصد ذرات تشکیل دهنده خاک (شن و رس)، چگالی ظاهری و ماده آلی در برآورد نقطهای منحنی مشخصه آب خاک، تخمین بهتری در مقایسه با استفاده از خصوصیات هندسی قطر ذرات خاک داشته است. درحالیکه در برآورد پارامتریک و نقطه بحرانی منحنی مشخصه آب خاک استفاده از خصوصیات هندسی قطر ذرات خاک نتایج رضایتبخشتری نسبت به کاربرد درصد ذرات خاک داشته است. مقادیرNRMSE نشان میدهد دقت توابع انتقالی برای مکشهای پایین در مقایسه با مکشهای بالا بیشتر است.
مهسا بوستانی، فرهاد موسوی، حجت کرمی، سعید فرزین،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
دبی جریان رودخانهها از جمله عوامل تأثیرگذار بر بهرهبرداری منابع آب و طراحی سازههای هیدرولیکی از جمله سدها بوده که مطالعه آن از اهمیت بالایی برخوردار است. عوامل متعدد تأثیرگذار بر این پدیده غیرخطی باعث شده که دبی جریان، تصادفی فرض شود. بنا بر اصول نظریه آشوب، سیستمهای به ظاهر تصادفی و بینظم دارای الگوی منظم و قابل پیشبینی هستند. در این پژوهش، با استفاده از روشهای ترسیم فضای فاز، بُعد همبستگی، بزرگترین نمای لیاپانوف و توان طیف فوریه، دبی رودخانه زایندهرود از دیدگاه نظریه آشوب طی 43 سال (1350 تا 1392) بررسی و تحلیل شده است. بر اساس نتایج، ﻣﻘﺪار غیر صحیح ﺑُﻌﺪ ﻫﻤﺒﺴـﺘﮕﯽ برای ایستگاههای اسکندری و قلعه شاهرخ (بهترتیب 3/34 و 3/6)، حاکی از رﻓﺘـﺎر آﺷﻮﺑﻨﺎک دبی جریان در بالادست مخزن سد زایندهرود است. از سوی دیگر، در ایستگاه سد تنظیمی، نمودار بُعد همبستگی نسبت به بُعد محاط، سیر صعودی دارد که مبین تصادفی بودن سری زمانی مورد مطالعه در پاییندست مخزن سد زایندهرود است. شیب نمودارهای نمای لیاپانوف که نشاندهنده حساسیت به شرایط اولیه سیستم است، برای ایستگاههای اسکندری، قلعه شاهرخ و سد تنظیمی بهترتیب برابر 0/014، 0/017 و 0/0192 و افق پیشبینی قابل اعتماد در ایستگاههای آشوبناک بهترتیب برابر با 96 و 59 روز بهدست آمد. واکاوی غیرتناوبی بودن سریهای زمانی نیز با استفاده از آنالیز توان طیف فوریه انجام شد. پهنای وسیع باند، افزون بر شاخصهای دیگر، بر صحت آشوبناکی دبی رودخانه در ایستگاههای بالادست مخزن سد زایندهرود دلالت دارد.
لطفعلی چراغپور، مهدی پژوهش، علیرضا داوودیان، عاطفه بزرگمهر،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
در تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تغییرات ایجاد شده در کاربری اراضی حوضه آبخیز توف سفید واقع در بخش شمال غربی استان چهارمحال و بختیاری طی یک دوره 25 ساله، تصاویر ماهواره لندست TM مربوط به سال 1991 میلادی در ابتدای دوره و تصاویر ماهواره لندست 8 مربوط به سال 2015 میلادی در انتهای دوره، تهیه و با انجام پردازشهای اولیه و تصحیحات اتمسفری روی تصاویر، نقشههای کاربری اراضی به روش طبقهبندی نظارت شده با تعیین شش کاربری عمده شامل: باغ، مرتع با پوشش علفی، گونزار، کشاورزی، پوشش سنگی و خاک لخت تهیه شد. همچنین با استفاده از تصویر گوگل ارث برای سال 2015 و عکسهای هوایی برای سال 1991، نقشههای واقعیت زمینی برای هر دو تاریخ مذکور ایجاد شد و با بررسی صحت طبقهبندیها، ضریب کاپا بالای 7/0 درصد بهدست آمد و درستی طبقهبندیها تأیید شد. درنهایت بررسی نقشههای 1991 و 2015 و مقایسه آنها نشان داد که تغییرات ایجاد شده در کاربریهای اراضی منطقه مورد مطالعه، در طول این دوره 25 ساله روند نامناسب و سیر قهقرایی را برای طبیعت منطقه مورد مطالعه داشته است. نتایج نشان داد که کاربری کشاورزی با 49/36 درصد تغییر، بیشترین تغییرات را در افزایش سطح اراضی دارای این کاربری داشته است و کاربری مرتع با پوشش علفی نیز با 32/65 درصد تغییر، بیشترین تغییر را در کاهش سطح اراضی دارای این کاربری نشان داد. همچنین کاربری خاک لخت با 12 درصد تغییر، کمترین میزان تغییرات را نشان داد.
فاطمه قاسمی سعادت آبادی، شاهرخ زند پارسا، مهدی مهبد،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمه¬خشک، مدیریت منابع آب و بهینه سازی¬مصرف آب در تأمین نیاز آبی از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. به¬منظور بهینه¬سازی مصرف آب در مزرعه باید از میزان تبخیر- تعرق واقعی آگاه بود تا علاوه بر اجتناب از بروز تنش خشکی و کاهش محصول، از مصرف بیش از اندازه آب نیز جلوگیری شود. ازآنجایی که برآورد تبخیر- تعرق واقعی گیاه با استفاده از روش¬های سنتی در مناطق وسیع امکان¬پذیر نیست. بنابراین، استفاده از الگوریتم¬های سنجش از دور برای برآورد آن، دراین مناطق توصیه می¬شود. در این تحقیق،
تبخیر- تعرق واقعی گندم با استفاده از الگوریتم METRIC (الگوریتم تهیه نقشه تبخیر- تعرق با توان تفکیک بالا به همراه واسنجی درونی)، داده های هواشناسی و تصاویر ماهواره Landsat8 در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال 1396-1395 برآورد شد. در فرایند اجرای مدل متریک، جهت محاسبه مقدار شار گرمای محسوس مزرعه گندم که به تازگی آبیاری شده بود به عنوان پیکسل سرد انتخاب شد و در نهایت مقدار تبخیر- تعرق با استفاده از آن برآورد شد. مقادیر حداکثر تبخیر- تعرق برآورد شده با الگوریتم METRIC با استفاده از مقادیر تهیه شده از مدل واسنجی¬شده AquaCrop با دقت خوبی با NRMSE (ریشه متوسط مربع خطای نرمال شده) برابر 12/0 اعتبارسنجی شد. درنهایت با استفاده از مقادیر برآوردشده تبخیر- تعرق از تکنیک سنجش از دور با مدل متریک، حجم آب آبیاری و مقدار کل محصول اندازه-گیری شده، بهرهوری تبخیر-تعرق و بازده آبیاری برای تمام مزارع گندم به وسعت 179 هکتار به ترتیب برابر 0/86 کیلوگرم بر مترمکعب و 75% برآورد شد.
حسین الهی فر، امید طیاری، نجمه یزدانپناه، مهدی مومنی رق ابادی،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
سرریزهای زیگزاگی با افزایش طول تاج در یک محدوده عرضی مشخص، موجب افزایش ظرفیت آبگذری سرریز میشوند. پژوهش حاضر روی یک فلوم آزمایشگاهی به طول 8 متر، عرض 0/6 متر و ارتفاع 0/6 متر انجام شد. بررسی آزمایشگاهی ضریب آبگذری با استفاده از سرریزهای زیگزاگی مستطیلی متقارن و نامتقارن (دوسیکل) انجام گرفت. آنالیز ابعادی به روش باکینگهام نشان داد که ضریب آبگذری (Cd) تابع پارامترهایی مانند نسبت هد هیدرولیکی کل (Ht/P)، نسبت عرض سیکل چپ به راست (WL/WR)، نسبت طول تاج جانبی سرریز (B/Wavg) و فاکتور شکل سرریز (Se) است. نتایج نشان داد که افزایش هد هیدرولیکی باعث کاهش ضریب آبگذری در سرریزهای زیگزاگی متقارن و نامتقارن و نیز سرریز خطی میشود. سرریزهای زیگزاگی نامتقارن با (2/05=WL/WR) در مقایسه با سرریز زیگزاگی متقارن با (1=WL/WR)، عملکرد هیدرولیکی مناسبتری داشت. از نظر کمّی میتوان بیان داشت ضریب آبگذری سرریز زیگزاگی با (3/1=B/Wavg) در مقایسه با (2/93=B/Wavg) و(2/76=B/Wavg) بهترتیب در حدود 21 درصد و 94 درصد بیشتر است. ضریب آبگذری سرریزهای زیگزاگی با (2/05=WL/WR) در مقایسه با (1=WL/WR) حدود 10 تا 27 درصد بیشتر است. ضریب آبگذری سرریز خطی نیز در حدود 60 تا 250 درصد در مقایسه با سرریزهای زیگزاگی بیشتر است.