19 نتیجه برای Rdi
سیدجمال الدین خواجه الدین،
جلد 4، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده
در این طرح اجتماعات گیاهی پارک ملی کلاهقاضی بررسی شده است. پارک ملی کلاهقاضی در 36 کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده و از تنوع گیاهی و جانوری زیادی برخوردار است. در این مطالعه 214 گونه گیاهی جمعآوری شد. اجتماعات گیاهی پارک از نوع اجتماعات مناطق خشک است. با استفاده از روش کوادراتهای داخل هم، حداقل سطح اجتماعات پارک مطالعه شد، و با استفاده از منحنی گونه به سطح، کوادرات 100 متر مربعی برای جمعآوری دادههای تاج پوشش و تراکم هر گونه و تعیین مقدار سنگ، سنگریزه و لاش برگ انتخاب گردید. برای تعیین اجتماعات، از روش اوردیناسیون برای آنالیز دادهها استفاده شد.
تابع پوشش گیاهی در این پارک کم و از صفر تا حداکثر پنج درصد متغیر است. اجتماعات گیاهی اصلی پارک را گونه های ذیل تشکیل میدهند:Cousinia piptocephala ، Acantholimon spp.، Anabasis aphylla، Artemisia sieberi، Pteropyrum aucheri، Scariola orientalis و Ebenus stellata. این گونهها با دیگر گونهها، اجتماعاتی را تشکیل میدهند. رویشگاههایی به صورت موزاییک وجود دارد که باعث تشکیل اکوتونها و افزایش تنوع اجتماع گیاهی در پارک میشود. اجتماعات گیاهی آبدوست در کنار چشمهسارها گسترش محدودی دارند. اکثر اجتماعات پارک از عامل ادفیک متاثر شدهاند، و عامل بیولوژیک درسطح محدودی موثر بوده است. گونهای .Ficus sp در پارک وجود دارد، که احتمال دارد گونه یا واریته جدیدی باشد.
عباسعلی ولی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
خاکهای شور و رستنیهای شورروی یک سیمای متداول در مناطق بیابانی و استپی هستند. شورهزارها در نواحی خشک در حال توسعه میباشند. بررسی آثار گیاهان شورروی برخصوصیات خاک و راهکارهای تطابقی گونههای شورروی، برای کنترل شورهزارها ضروری است. Juncus gerardi یک شبهگراس چندساله شورروی و Halocnemum strobilaceum یک گیاه بوتهای و گوشتی شورروی است. نحوه استقرار این دو گونه در عرصه بهصورت تودهای است. در این پژوهش برای بررسی آثار این گونهها بر محیط ریشه، نمونههای خاک داخل تودهها با مناطق همجوار در شورهزار کرسیای داراب مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین غلظت یونها در بافتها و اندامهای زنده و مرده این دو گونه برای شناخت اشکال تطابقی آنها تعیین شد. نتایج نشان داد گونه Juncus gerardi باعث کاهش معنیداری در میزان شوری در عمق 30-0 سانتیمتری سطح خاک شده، بهطوری که میزان هدایت الکتریکی خاک در این عمق 37 درصد کاهش یافته است. ولی در عمق 60-30 سانتیمتری سطح خاک میزان املاح و هدایت الکتریکی خاک افزایش معنیداری نشان میدهد. تعیین غلظت یونها در بافتهای گیاه، پایین بودن میزان املاح را نسبت به وزن خشک گیاه نشان میدهد. این مقدار برای سدیم 33/0 درصدوزن خشک گیاه است که این موضوع مبین جذب انتخابی یونها بهعنوان راهکار فرار از تنش شوری است. مقایسه خصوصیات خاک محیط ریشه Halocnemum strobilaceum با مناطق همجوار کاهش معنیداری در میزان املاح و هدایت الکتریکی خاک در محیط اطراف ریشه را نشان میدهد، بهطوری که میزان هدایت الکتریکی خاک در عمق 30-0 سانتیمتری 27 درصد و در عمق 60-30 سانتیمتری 40 درصد کاهش یافته است. تعیین میزان غلظت املاح در اندامهای گیاه بالا بودن این میزان را نشان میدهد بهطوری که میزان سدیم 18/8 درصد وزن خشک اندامهای زنده گیاه را تشکیل میدهد. مقایسه میزان املاح در بافتهای زنده و مرده گیاه افزایش چشمگیر این املاح را در بافتهای مرده نسبت به بافتهای زنده نشان میدهد. بنابراین این گونه با تجمع نمک در اندامهای مسن در ساقههای بندبند خود و ریزش این اندامها مقادیر زیادی از املاح را دفع میکند.
احسان زندی اصفهان، سید جمال الدین خواجه الدین، محمد جعفری، حمید رضا کریم زاده، حسین آذرنیوند،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
به منظور تعیین ارتباط متقابل خصوصیات مهم خاک با رشد گیاه سیاه تاغ در دشت سگزی اصفهان از فن رج بندی استفاده گردید. مطالعه به شیوه نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده انجام شد و 10 منطقه بر اساس سال کاشت و فیزیونومی ظاهری تاغ تفکیک گردید. سپس تعداد 10 نمونه هم سن گونه سیاه تاغ (Haloxylon ammodendron C.A.Mey) در هر منطقه انتخاب و شاخصهای گیاهی نظیر ارتفاع، سطح تاج پوشش، محیط تاج پوشش، قطر تاج پوشش و قطر یقه اندازهگیری شد. همچنین 30 پروفیل خاک در 10 منطقه متفاوت از نظر وضعیت رشد سیاه تاغها حفر گردید و 19 خصوصیت فیزیکی و شیمیایی خاک شامل pH ، Ec ، مجموع کلسیم و منیزیوم محلول ، کلرور، کربنات و بی کربنات، درصد رطوبت اشباع، درصد آهک، درصد گچ، درصد ماده آلی، درصد سیلت، درصد رس، درصد شن، درصد ازت کل، فسفر قابل جذب، سدیم و پتاسیم محلول، SAR و عمق شروع سخت لایه از سطح خاک( لایه محدود کننده) اندازهگیری شد. دادهها به روش رج بندی آنالیز گردید و نتایج نشان داد که نمونههای هم سن دارای اختلافات بسیار زیادی در شاخصهای گیاهی بوده و خصوصیات فیزیکی خاک نظیر عمق شروع سخت لایه ( لایه محدود کننده) از سطح و درصد رطوبت اشباع و خصوصیات شیمیایی نظیر شوری و قلیائیت و درصد ازت کل بیشترین اثر را بر شاخصهای گیاهی سیاه تاغ دارند. از طرف دیگر این نتایج بیانگر نقش مهم گیاهان سیاه تاغ در افزایش شوری و قلیائیت خاک زیر اشکوب خود است.
فاضل امیری، سید جمال الدین خواجه الدین، کوشیار مختاری،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
رسته بندی بخشی از اکولوژی آماری است که در سال های اخیر توسعه و تکامل بسیاری یافته است. هدف نهائی از انجام رسته بندی پیدا کردن آن دسته از عوامل محیطی است که در تعیین ساختار اکولوژیک گونه های گیاهی اهمیت دارند. به منظور شناخت اثر عوامل محیطی بر استقرار و رشد کمی و کیفی گونه Bromus tomentellus، درمنطقه فریدن اصفهان، از روش رسته بندی استفاده شد. برای این منظور 15 سایت مورد مطالعه قرار گرفت. در هر سایت متغیرهای تراکم و درصد پوشش و عوامل خاک شامل هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته خاک (pH)، درصد آهک (CaCO3)، سنگ و سنگریزه، مقادیر رس، سیلت، شن و عناصر سدیم، کلسیم، پتاسیم، منیزیم، کلر، SAR، نسبت کربن به ازت (OC، (C/N در افقهای سانتی متر (30 - 0) Aو سانتی متر (60 - 30) Bو در طول یک خط ترانسکت اندازهگیری شد. ماتریس ویژگی های محیطی و گونهای تهیه شد. با استفاده از نرم افزار CANOCO و PC-ORD و به روش RDA، ارتباط خصوصیات گونهای با ویژگیهای محیطی تعیین گردید. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین تاج پوشش و تراکم گونهای با عوامل خاکی، هم بستگی معنی دار وجود دارد. این نتایج حاکی است که C/N در افقA و میزان قلیائیت در افق B بیشترین تأثیر را بر تراکم و درصد پوشش گونهB. tomentellus، دارند. عواملی چون میزان هدایت الکتریکی ، اسیدیته خاک و... بر خصوصیات رشد گونه مورد مطالعه تأثیر چندانی ندارند.
الهه واثقی ، عبدالکریم اسماعیلی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
در مطالعه حاضر روش ریکاردین جهت اندازهگیری اثرات اقتصادی تغییر اقلیم بر تولید محصول گندم در ایران بهکار برده شد و اثرات تغییر اقلیم آینده بر درآمد خالص بررسی شد. دادههای سری زمانی دوره 1363 تا 1383 بهصورت تلفیقی در 17 استان مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای اقلیمی آثار معنیدار و غیرخطی بر درآمد خالص به ازای هر هکتار کشت گندم دارند. همچنین نتایج نشان داد که افزایش در دما و کاهش بارندگی تا 100 سال آینده (به علت افزایش انتشار گازهای گلخانهای) باعث 41 درصد کاهش در بازده (777 هزار ریال به ازای هر هکتار) کشت گندم در کشور میگردد.
حامد غباری، سیدحسین گلدانساز، حسن عسکری،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
پروانه جوانه خوار بلوط L. (Lep., Tortricidae) Tortrix viridana یکی از آفات جنگلهای بلوط استان کردستان است و هر ساله خسارات عمدهای را به جنگلهای این استان وارد میکند. یکی از روشهای مناسب برای پایش (Monitoring) و کنترل این آفت میتواند در این جنگلها، استفاده از تلههای فرمونی باشد. عوامل متفاوتی میتوانند بر کارایی این تلهها تأثیر بگذارند. در این تحقیق سه عامل عمده مانند: نوع تله، غلظت فرمون، و ارتفاع نصب تله، بررسی شد. در این راستا چهار نوع تله: لولهای، بالی، مستطیلی و دلتا مورد آزمایش قرار گرفتند و جهت تعیین ارتفاع مناسب نصب تلهها، دو ارتفاع: ناحیه وسط و قسمت بالایی درخت، در نظر گرفته شد. همچنین غلظتهای 5/0، 1 و 5/1 میلیگرم جهت تعیین غلظت مناسب، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج آزمایشها نشان داد که تله لولهای، مستطیلی و دلتا نسبت به تله بالی بهتر عمل کرده و در سطح بالاتری از نظر کارایی قرار دارند (05/0 P<) بین دو ارتفاع نصب تله به لحاظ میزان شکار، تفاوت معنیدار وجود نداشت (05/0 P >). مقایسه کارایی سه غلظت: 5/0، 1 و 5/1 میلیگرم از نظر کارایی اختلاف معنیداری نشان داد (05/0 P<)، بهنحوی که غلظت 5/0 میلیگرم نسبت به دو غلظت دیگر در جلب و شکار افراد نر، بهتر عمل کرده و کارایی بالاتری داشت. بر اساس نتایج به دست آمده، تلههای لولهای چسبدار، حاوی کپسول فرمون 5/0 میلیگرمی، که در ناحیه وسط درختان بلوط نصب شده بودند در مدیریت کنترل این آفت، قابل توصیه هستند.
بابک ربیعی، مهدی رحیمی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
تجزیه تابع تشخیص یکی از روشهای تجزیه آماری چند متغیره است که از آن میتوان برای آزمون صحت نتایج حاصل از تجزیه خوشهای استفاده نمود. در این مطالعه، صحت گروهبندی روشهای مختلف تجزیه خوشهای بر پایه روشهای مختلف استاندارد کردن دادهها و معیارهای متفاوت فاصله با تجزیه تابع تشخیص مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین برای تأیید نتایج از T2 هتلینگ، پلات CCC و تجزیه واریانس چند متغیره استفاده گردید. بدین منظور، 8 ژنوتیپ کلزا در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال 85-1384 کشت شدند و 14 صفت در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه واریانس طرح بلوکی اختلاف معنی داری را بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات مورد مطالعه نشان داد. مقایسه میانگین بین ژنوتیپ ها نیز نشان داد که ژنوتیپ Hyola401 از نظر عملکرد دانه و بسیاری از صفات بررسی شده برتر از سایر ژنوتیپ ها بود. براورد ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی نشان داد که اکثر صفات دارای تنوع زیادی در جمعیت می باشند. تجزیه تابع تشخیص نشان داد که معیار فاصله اقلیدسی بهتر از سایر معیارهای فاصله بود و گروهبندی مطلوبی بر اساس آن بهدست آمد. همچنین تمام روشهای استاندارد کردن دادهها گروهبندی مشابهی بهوجود آوردند و بهتر از استاندارد نکردن دادهها بودند. بر اساس ارزیابی دندروگرامهای روشهای مختلف تجزیه خوشهای مشخص شد که روشهای متوسط فاصله بین گروه ها (UPGMA)، دورترین همسایهها و حداقل واریانس "وارد" بهتر از سایر روشها بودند و ژنوتیپ ها را در سه گروه دسته بندی کردند. تجزیه تابع تشخیص خطی فیشر نشان داد که روشهای UPGMA و حداقل واریانس "وارد" با انجام صحت گروهبندی در حدود 5/87 درصد، مناسبتر از سایر روشهای تجزیه خوشه ای بودند، با این حال تجزیه تشخیص ژنوتیپ ها را در دو گروه قرار داد. آزمون های T2 هتلینگ، پلات CCC و تجزیه واریانس چند متغیره نیز نتایج حاصل از تجزیه تشخیص را مورد تأیید قرار دادند. به این ترتیب، بهنظر می رسد که استفاده از معیار فاصله اقلیدسی بر اساس دادههای استاندارد شده و انجام تجزیه خوشهای با روشهای حداقل واریانس "وارد" و یا UPGMA گروه بندی بهتری از ژنوتیپها ارائه دهد، اما توصیه می شود برای تأیید نتایج و تعیین گروه های واقعی از تجزیه تابع تشخیص استفاده گردد.
لقمان خدا کرمی، علیرضا سفیانیان، نوراله میرغفاری، مجید افیونی، امین گلشاهی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
در میان آلایندههای محیطی، فلزات سنگین به دلیل غیرقابل تجزیه بودن و اثرات فیزیولوژیکی که بر موجودات زنده در غلظتهای کم دارند، از اهمیت خاصی برخوردارند. این عناصر به دلیل تحرک کم به مرور در خاک انباشته میشوند. انباشت این عناصر در خاک در نهایت باعث ورود آنها به چرخه غذایی و تهدید سلامت انسان و سایر موجودات میشود. لذا بررسی توزیع غلظت عناصر سنگین جهت پایش آلودگی خاک و حفظ کیفیت محیط زیست ضروری است. این تحقیق با هدف بررسی اثر کاربری اراضی کشاورزی و زمینشناسی بر میزان غلظت فلزات سنگین و نقشه پهنهبندی آلودگی خاک با استفاده از دادههای جمعآوری شده، سیستم اطلاعات جغرافیایی و زمین آمار انجام گرفت. با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک تصادفی طبقهبندی شده، تعداد 135 نمونه خاک سطحی (20- 0 سانتیمتری) از منطقهای به وسعت7262 کیلومتر مربع جمعآوری و غلظت کل عناصر نیکل،کروم وکبالت و خصوصیات خاک شامل pH، ماده آلی و بافت آنها اندازهگیری شد. میانگین غلظت عناصر 7/22 ± 9/88Cr:، 5/3±6/17Co:، 7/17 ± 1/63Ni: میلیگرم بر کیلوگرم بهدست آمد و میانگین اسیدیته 8/7 میباشد که نشاندهنده قلیایی بودن خاک منطقه مورد مطالعه است. برای پهنهبندی غلظت فلزات سنگین از روشهای زمین آمار استفاده شد و با کمک آنالیز همبستگی مکانی، مناسبترین روش پهنهبندی با استفاده از توابع قدرمطلق میانگین خطا و میانگین اریبی خطا انتخاب گردید. نقشه پهنهبندی غلظت فلزات سنگین کروم، کبالت و نیکل با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل نمایی تهیه شد. تجزیه و تحلیل نقشه پهنهبندی فلزات سنگین با کمک نقشههای زمینشناسی و کاربری اراضی نشان داد که پراکنش عناصر کروم، کبالت و نیکل با طبقات زمینشناسی مطابقت دارد. اما با الگوی کشاورزی مطابقت نداشت. از سوی دیگر با بررسی غلظت نمونههای واقع در مناطق بکر و دور از دسترس انسان به تفکیک طبقات سنگ بستر، مشخص شد در سنگ بسترهای شیل، ماسه سنگ، سنگ دگرگونی و سنگ آهک بهطور طبیعی غلظت این عناصر بالا میباشد. یافتههای این تحقیق اطلاعات مناسبی را در مورد توزیع غلظت فلزات سنگین کروم، کبالت و نیکل در منطقه مورد مطالعه ارائه میکند که میتواند به فرآیندهای پایش و ارزیابی آلودگی فلزات سنگین در اراضی کشاورزی منطقه مورد بررسی کمک کند.
ابراهیم گویلی کیلانه، محمدرضا وهابی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
پوشش گیاهی مهمترین عامل تأثیرگذار بر پایداری و تعادل اکوسیستمهای طبیعی است. روابط بین پوشش گیاهی و عاملهای محیطی به شناخت عوامل مؤثر بر رشد و استقرار گونههای گیاهی و همچنین شناسایی رویشگاهها کمک میکند. هدف از این بررسی، شناخت این روابط در مراتع منطقه فریدونشهر (حوزه آبخیز سرداب - سیبک) استان اصفهان است. برای این منظور بعد از تیپبندی پوشش گیاهی به روش فیزیونومیک- فلوریستیک، نمونهبرداری از تیپهای گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک و با استفاده از پلاتهای دو مترمربعی انجام شد و شاخصهای درصد پوشش تاجی و درصد ترکیب گونههای گیاهی تعیینگردید. در هر تیپ، یک پروفیل خاکشناسی حفر شد و مهمترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل اجزاء بافت خاک، سنگریزه سطحی، رطوبت اشباع (S.P)، هدایت الکتریکی(EC)، اسیدیته (pH)، کربنات کلسیم (CaCO3) و کربن آلی (O.C) اندازهگیری شد. برای بررسی ارتباط پوشش گیاهی با عوامل محیطی از فن رجبندی و روش RDA استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل محیطی، هشت تیپ گیاهی مراتع منطقه مورد مطالعه را به سه رویشگاه عمده شامل کما (Ferula ovina)، گون گزی(Astragalus adscendens) و گون کتیرایی(Astragalus brachycalyx) گروهبندی کردند. درصد رس، کربن آلی، عمق خاک، درصد آهک، درصد سنگریزه سطحی و درصد خاک لخت مهمترین عوامل مؤثر در جداسازی رویشگاههای مرتعی سه گانه بودند.
مهدی نجفی قیری، علیرضا محمودی، شاهرخ عسکری،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
پتاسیم از کاتیونهای مهم در خاکهای شور مناطق خشک بوده که مقدار، توزیع و قابلیت استفاده آن میتواند تحت تأثیر گیاهان بومی این خاکها قرار گیرد. جهت بررسی تأثیر گونههای گیاهی شورروی بر شکلهای مختلف پتاسیم در منطقه کرسیا واقع در غرب داراب (استان فارس)، سه گونه گیاهی غالب شامل Juncus gerardi با نام محلی سازوی شور، Halocnemum strobilaceum با نام محلی باتلاقی شور و Salsola rigida با نام محلی خریت انتخاب گردید و از خاک زیر گیاه و بین گیاه در دو عمق 15-0 (سطحی) و 30-15 (زیرسطحی) سانتیمتری در سه تکرار نمونهبرداری انجام شد. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها شامل بافت، ماده آلی، کربنات کلسیم، پ- هاش، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد رطوبت اشباع و قابلیت هدایت الکتریکی و شکلهای مختلف پتاسیم شامل پتاسیم محلول، تبادلی و غیرتبادلی اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که مقدار ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، پ- هاش و قابلیت هدایت الکتریکی خاک تحت تأثیر گونه گیاهی قرار میگیرد. گونه Juncus gerardi سبب افزایش پتاسیم تبادلی و کاهش پتاسیم محلول در خاک شد اما تأثیری بر مقدار پتاسیم غیرتبادلی و قابل استخراج با اسید نیتریک نداشت. گونه Halocnemum strobilaceum سبب افزایش معنیدار پتاسیم محلول، تبادلی و قابل استخراج با اسید نیتریک در خاک سطحی و زیرسطحی نسبت به خاک بین گیاه گردید که این میتواند در نتیجه جذب گیاهی این عنصر از خاکهای عمقی و همچنین انتقال آن همراه آب از خاکهای بین گیاه به سمت ریشه باشد. گونه Salsola rigida هیچ تأثیری بر وضعیت پتاسیم خاک نداشت. بهطور کلی خاکهای بین گیاهان دارای پتاسیم محلول و تبادلی بیشتر در افق سطحی نسبت به افق زیرسطحی بودند. سه گونه گیاهی مطالعه شده دارای تفاوت در الگوی رشد و توسعه، جذب و دفع املاح محلول و پتاسیم، مورد استفاده قرار گرفتن توسط دام، مقدار ماده آلی قابل برگشت به خاک، ذخیره املاح محلول و پتاسیم در بافتهای خود و جذب شدید آب از خاک و در نتیجه پخشیدگی آب و پتاسیم محلول از خاکهای دور از خاکریشه به سمت ریشه بوده و میتوانند تأثیرات مختلفی بر توزیع پتاسیم در خاکها داشته باشند. گیاه Juncus gerardi با توجه به تأثیری که در کاهش شدید شوری و پتاسیم محلول و افزایش پتاسیم تبادلی دارد میتواند بهعنوان گونه مناسب جهت اصلاح این خاکها توصیه شود.
میلاد نوری، مهدی همایی، محمد بنایان،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
در این مطالعه، روند تغییرات شاخص بارش استانداردشده در بازه 12 ماهه (SPI-12) و بارش فصلی و سالانه طی 2014-1976 در 21 ایستگاه همدید مرطوب و نیمهخشک ایران بررسی شد. پس از حذف همبستگی سریالی در برخی از سریها، روند تغییرات بارش و SPI-12 بهوسیله آزمون ناپارامتری من- کندال ارزیابی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که روند بارش سالانه در تمامی ایستگاهها طی 39 سال اخیر کاهشی بود. روند بارش فصلی در زمستان، بهار، پاییز و تابستان بهترتیب در حدود 90، 95، 47 و 33 درصد از ایستگاهها کاهشی بود. روند نزولی بارش زمستانی در مناطق سنندج، خوی، ارومیه، همدان، مشهد، تربیت حیدریه، نوژه و قزوین معنیدار بود. همچنین، روند سری SPI-12 در تمامی ایستگاهها به غیر از شهرکرد کاهشی بود. بهعلاوه، SPI-12 فقط در ایستگاههای سنندج و فسا روند نزولی معنیدار داشت. شدیدترین خشکسالی نیز در ایستگاههای همدان، رامسر و ارومیه در 2000-1999 و در تبریز، سنندج، شیراز، فسا، قزوین، مشهد، تربت حیدریه، شهرکرد، گرگان و کرمانشاه در دوره 2009-2008 رخ داده است. نتایج این پژوهش نشان داد که روند بارش بخش عمدهایی از منطقه مورد مطالعه بهویژه در قسمتهای نیمهخشک شمال شرقی و جنوب غربی ایران در اثر خشکسالیهای شدید و طولانی دهه اخیر (2015-2005) تغییر کرده است.
همایون فقیه، جواد بهمنش، کیوان خلیلی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
بارش، از مؤلفه های اصلی بیلان آب در هر منطقه بوده و توسعه روش های کارآمد برای برآورد توزیع مکانی و زمانی آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی کارایی مدل چند مکانی خودهمبسته (Multiple-site auto regressive model) مرتبه اول برای برآورد مکانی- زمانی بارش سالانه در استان کردستان بود. بدین منظور هشت ایستگاه همدیدی (Synoptic) که دارای آمار بلندمدت، بودند انتخاب شد. برای تعیین پارامترهای مدل، داده های دوره آماری 21 ساله (1391- 1371) به کار برده شد. این پارامترها با محاسبه همبستگی های با تأخیر صفر (Lag0) و یک (Lag1) در سری های زمانی بارش سالانه ایستگاه ها به دست آمدند. در این روش بارش منطقه در سال t براساس بارش سال قبل آن (t-1) برآورد شد. برای ارزیابی مدل، بارش سالانه منطقه در سال های 1392 و 1393 به وسیله مدل برآورد و با داده های مشاهده ای مقایسه شد. نتایج حاکی از دقت مناسب این مدل در پیشبینی مقدار بارش سالانه این منطقه بود. درصد خطای مدل در برآورد بارش سالانه منطقه برای سال های 1392 و 1393 به ترتیب 9/7 و 3/17 درصد به دست آمد. همچنین ضریب همبستگی داده های برآورد شده و مشاهده شده در سطح معنی داری کمتر از یک درصد معنیدار شد (978/0 R=). علاوهبر این عملکرد مدل از نظر تولید داده مناسب بود. به طوری که مشخصات آماری داده های تولیدی و داده های تاریخی ثبت شده، مشابه بودند و اختلاف معنیداری نداشتند. بنابراین با توجه به کارایی مناسب این مدل در پیشبینی و تولید بارش سالانه، کاربرد آن برای کمک به مدیریت بهتر منابع آب این منطقه قابل توصیه است.
فاطمه موسیری، ناصر گنجی خرم دل، مه نوش مقدسی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
برای استمرار یا توسعه بهرهبرداری از آب های زیرسطحی، برای انواع مصارف و اهداف گوناگون و همچنین ایجاد هرگونه سازه آبی، مجموعه ویژگیهای کمی آبخوان ها شناسایی میشود. نیل به این هدف فقط با اجرای عملیات پایش کمی تراز آب زیرزمینی امکانپذیر است. در این مطالعه از تأثیر و مقایسه توأم مفهوم تئوری آنتروپی مرزی و کریجینگ معمولی برای طراحی شبکه پایش تراز آب زیرزمینی دشت گتوند- عقیلی واقع در استان خوزستان استفاده شد. این نکته حائز اهمیت است که یک جنبه کلیدی در پایش تراز آب زیرزمینی از به کمیت درآوردن تغییرپذیری یا عدم قطعیت مربوط به آن اندازه گیری است. این کار باعث ایجاد یک اطمینان قابل توجه بهمنظور پایش و درنهایت دستیابی به شرایط مطلوب آینده را ایجاد میکند. در این تحقیق از میزان تغییرپذیری تراز آب زیرزمینی با استفاده از بررسی تأثیر توأمان آنتروپی مرزی و کریجینگ معمولی، بهمنظور تعیین مناطق مستعد پایش بیشتر و یا تنک شدن و همچنین سازگاری این دو روش با طراحی شبکه پایش استفاده شد. براساس نقشه طبقه بندی شده در روش آنتروپی مرزی، در بازه تغییرات آنتروپی بین 07/0 تا 26/5، مناطق با مقادیر بیشتر از 13/2 مبین نیاز بیشتر به تراکم چاههای مشاهدهای بودند. همچنین در بازه تغییرات زمینآماری به روش کریجینگ مقادیر بیشتر از 16/13 نیز نشاندهنده مناطقی بود که نیازمند پایش طبقهبندی شدند. مقایسه نتایج حاصل از دو روش حاکی از این بود که روش آنتروپی مرزی نسبت به روش کریجینگ، دارای عدم قطعیت کمتری بوده و با بهکارگیری آن، مناطق کمتری نیازمند به پایش طبقهبندی میشوند. همچنین مقایسه نقشه پهنهبندی شده دو روش، نشان داد که بهکارگیری روش آنتروپی مرزی خطای کمتری را در برداشته و آن را میتوان برای طراحی شبکه پایش تراز آبزیرزمینی توصیه نمود. همچنین شبکه براساس ارزیابی متقابل و توزیع خطای تخمین نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمون ها نیز بهعنوان آنالیزهای تکمیلی برای تعیین مناطق مستعد تراکم بیشتر چاهها و همچنین نیاز به تنک کردن مناطق در این تحقیق بهکار گرفته شد که نتایج، تأییدی بر عملکرد مناسب روشهای بهکار گرفته شده بود و در ضمن مبین برتری روش آنتروپی مرزی در طراحی یک شبکه پایش کمی آب زیرزمینی است.
شیوا اختیاری خواجه، فهیمه نگهبان خواجه، یعقوب دین پژوه،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
در این مطالعه، مشخصه های خشکسالی ایستگاههای اراک، بندرانزلی، تبریز، تهران، رشت، زاهدان، شیراز و کرمان طی دوره آماری 1956 تا 2014 با شاخص چندمعرفه اکتشاف خشکسالی (RDI) و شاخص تکمعرفه بارندگی استاندارد (SPI) مورد مطالعه قرار گرفت. داده های مورد نیاز برای محاسبه شاخص اکتشاف خشکسالی، داده های بارش و دمای هوا و داده های مورد نیاز برای محاسبه شاخص بارندگی استاندارد نیز، داده های بارش است. در این مطالعه، برای محاسبه تبخیر- تعرق پتانسیل (PET) از روش تورنتوایت استفاده شد. یکی از چالش های اصلی در پایش خشکسالی، تعیین شاخصی است که بر اساس هدف پایش، از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشد. از اینرو در این پژوهش دو روش انتخاب شاخص مناسب بر اساس حداقل بارش و توزیع نرمال ارزیابی شد. نتایج حاصل از ارزیابی روش حداقل بارش برای انتخاب شاخص مناسب نشان داد که اکثر شاخص های خشکسالی در سال وقوع حداقل بارش، یکی از دو وضعیت خشکسالی شدید یا بسیار شدید را نشان می دهند و در بیشتر موارد نمی تواند منجر به تعیین شاخصی دقیق و مشخص شود. بر اساس نتایج روش توزیع نرمال، شاخص SPI برای ایستگاههای اراک، تبریز، رشت، زاهدان، شیراز و کرمان و شاخص RDI برای ایستگاههای بندرانزلی و تهران بهعنوان مناسب ترین شاخص خشکسالی انتخاب شد.
اسماعیل سهیلی، حسین ملکی نژاد، محمدرضا اختصاصی،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
رودخانه کر تأمینکننده بخش مهمی از نیاز آبی، حوضه سد درودزن و مناطق اطراف آن در استان فارس است. در این پژوهش خشکسالیهای هواشناسی و هیدرولوژیک این منطقه در چهار دهه اخیر بررسی شده است. بدین منظور روند زمانی و مکانی تغییرات جریان رودخانه در شش ایستگاه منتخب و در سه چارچوب زمانی ماهانه، فصلی و سالانه بررسی شد. همچنین روند شاخص خشکسالی بارش استاندارد شده SPI، در پنج ایستگاه منتخب با روش من- کندال اصلاحشده، مطالعه شد. نتایج نشان داد، روند جریان در همه چارچوبهای زمانی کاهشی بوده است. روندهای کاهشی معنادار، در سطح اطمینان 95 درصد، در مقیاس ماهانه، سالانه و نیز ماههای گرم سال از اردیبهشت تا شهریور مشاهده شد. این روندهای کاهشی معنادار از نظر مکانی در ایستگاههای میانه حوضه در مجاورت دشتهای کشاورزی واقع شدهاند. روند افزایشی معنادار تنها در ایستگاه سد درودزن، در خروجی حوضه و در ماههای گرم سال وجود دارد. درباره شاخص SPI نیز روندها در تمام چارچوبهای زمانی کاهشی بوده است و تنها در دو ایستگاه و در چارچوبهای زمانی بلندمدت 9، 12 و 18 ماهه در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار هستند. نتایج حاکی از وقوع خشکسالیهای خیلی شدید (2- > SPI) در طی سالهای 62 -1361 و 87 -1386 است.
فرنوش صنیع ثالث، سعید سلطانی، رضا مدرس،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
برای شناسایی خشکسالی و کمّیسازی آن، از شاخصهای مختلفی استفاده میشود. در این مقاله شاخص خشکسالی پالمر استاندارد شده (SPDI) معرفی و سپس به بررسی وضعیت خشکسالی استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از این شاخص پرداخته شد. به این منظور یازده ایستگاه سینوپتیک، تبخیرسنجی و اقلیمشناسی انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز این تحقیق شامل؛ دما و بارش در مقیاس ماهانه و اطلاعات رطوبتی خاک هستند. برای محاسبۀ شاخص SPDI، عامل انحراف رطوبتی در مقیاس ماهانه محاسبه شد. سپس به ساخت مقادیر تجمعی انحراف رطوبتی در مقیاسهای زمانی 3، 6، 9، 12 و 24 ماهه پرداخته و بعد از آن بهترین توزیع آماری که به این سریها برازش داده میشد (توزیع GEV) انتخاب شد. آنگاه، این مقادیر به منظور دستیابی به شاخص SPDI استاندارد شدند. نتایج نشان داد که از آنجایی که در محاسبۀ SPDI عامل رطوبت خاک نیز دخالت دارد نسبت به شاخصهای دیگر برای تحلیل و پایش خشکسالی بهویژه خشکسالی کشاورزی معتبرتر خواهد بود. همچنین نتایج نشان داد در این استان سالهای 2000، 2001 و 2008 خشکترین سالها در بازه زمانی 1988 تا 2012 میلادی هستند و فراوانی خشکسالی بهطور کلی در نیمه غربی استان بیشتر مشاهده میشود.
سیده مریم بنی هاشمی ترشیزی، سید سعید اسلامیان، بیژن نظری،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
تغییرات اقلیمی آشکار پیش رو، تبدیل به دغدغهای جدی برای جامعه بشری شده است. این پژوهش برای بررسی اثرات تغییر اقلیم بر متغیرهای دما و بارندگی در دشت قزوین در قالب 5 مدل اقلیمی بزرگ مقیاس Hadcm3، CSIRO-MK3، GFDL، CGCM3 و MICROC3.2 و 3 سناریوی انتشار گازهای گلخانهای A1B، A2 و B1 و ترکیب سناریوهای مختلف در دو دوره زمانی 30 ساله آینده نزدیک (2050-2021) و آینده دور (2051-2080) انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بهطور میانگین در 4 ایستگاه مورد بررسی تا پایان سال 2050 بارندگی بین دو نسبت 0/5 و 1/4 برابر مقدار بارش دوره مشاهداتی تغییر کرده و میانگین دما به اندازه 0/1- تا 1/6 درجه سانتیگراد نسبت به دوره مشاهداتی تغییر خواهد داشت و تا پایان سال 2080 بارندگی بین دو نسبت 0/5 و 1/7 برابر مقدار بارش دوره مشاهداتی در نوسان بوده و میانگین دما افزایشی بین 0/6 تا 2/6 درجه سانتیگراد را تجربه خواهد کرد. هر دو شاخص خشکسالی SPI و SPEI در آینده نزدیک و دور، افزایش تعداد دورههای خشک را در همه ایستگاهها نشان میدهد. اما مقدار مجموع توالیهای منفی با توجه به بازههای 3، 12 و 24 ماهه در سطح ایستگاهها متفاوت بود. از دیدگاه شاخص SPEI نسبت به دوره پایه، مجموع توالیهای منفی خشکسالی و تعداد دورههای خشک در آینده 3 ایستگاه آوج، باغ کوثر و نیروگاه افزایش و در ایستگاه قزوین کاهش خواهد داشت اما از دیدگاه شاخص SPI ایستگاه باغ کوثر از نظر مجموع توالیهای منفی و تعداد دورههای خشک در آینده نسبت به دوره پایه، افزایش و 3 ایستگاه دیگر بیشتر از نظر تعداد دورههای خشکسالی با افزایش روبهرو هستند و مجموع توالیهای منفی کاهش نشان میدهد. نتایج نشان داد در آینده رخدادهای خشکسالی بهسمت شدید شدن و همچنین رخدادهای ترسالی بهسمت فرین شدن پیش میروند.
حجت احمدزاده، احمد فاخری فرد، محمدعلی قربانی، مسعود تجریشی،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
در مدیریت ریسک خشکسالی موضوع تحلیل منطقهای خشکسالی بسیار حائز اهمیت بهنظر می¬رسد. در این مقاله با ارائه شاخص خشکسالی هیدرولوژیکی منطقهای جدید (RDI) به این موضوع مهم پرداخته شده است. برای این منظور حوضه آبریز آجیچای بهعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. برای تحلیل منطقهای خشکسالی هیدرولوژیکی ابتدا برای هر یک ایستگاههای آبسنجی حوضه سری زمانی شاخص خشکسالی جریان (SDI) محاسبه شد. سپس بهمنظور تعیین مناطق همگن به لحاظ خشکسالی هیدرولوژیکی از تحلیل خوشهبندی بهروش k-means استفاده شد. بر اساس نتایج خوشهبندی 6 منطقه همگن در حوضه تشخیص داده شد. برای هر یک از این مناطق سری زمانی RDI برای دوره
1393-1365 محاسبه شد. نتایج نشان داد که طی دوره مورد مطالعه در هر یک از مناطق 1، 2، 3، 4، 5 و 6 بهترتیب 3/84، 3/83 ، 9/78، 1/80 و 1/82 درصد از مواقع ترسالی و خشکسالی خفیف رخ داده است. همچنین در همه مناطق مجموع درصد وقوع خشکسالی (متوسط و به بالا) از مجموع درصد وقوع ترسالی (متوسط و به بالا) بیشتر است. طوری که طی دوره مورد مطالعه در مناطق 2 و 3 مجموع درصد وقوع خشکسالی (متوسط و به بالا) نسبت به مجموع درصد وقوع ترسالی (متوسط و به بالا) بیش از دو برابر است.
خانم مژگان احمدی، هادی رمضانی اعتدالی، عباس کاویانی، علیرضا توکلی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
مطالعه اثرهای خشکسالی در نواحی کوهستانی بهدلیل پراکنش نامناسب ایستگاه، نبود دادههای طولانیمدت و نواحی فاقد آمار، با مشکلاتی مواجه است. از اینرو، هدف اصلی این پژوهش، بررسی شاخصهای خشکسالی استان کردستان با استفاده از دادههای ماهوارهای TRMM و پایگاه ECMWF و همچنین ارزیابی دقت آنها در مقابل دادههای ایستگاههای زمینی استان کردستان است. برای رسیدن به این منظور، ابتدا دادههای بارش ECMWF برای بازه 2020-2000 و بارش TRMM برای بازه 2019-2000 دریافت و با استفاده از آمارههای RMSE، MBE و ضریب همبستگی ارزیابی شد. نتایج ارزیابی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین دادههای بارش ماهواره TRMM و پایگاه ECMWF با ایستگاههای زمینی رابطه معناداری در سطح 5% وجود دارد و مقدار این ضریب بین 95/0-85/0 بود. مقدار آمارهRMSE بین 32/19-11/22 بهدست آمد. با توجه به نتایج میتوان اذعان کرد که بارش ماهواره TRMM و پایگاه ECMWF در مقیاس زمانی ماهانه از دقت مناسبی در سطح استان کردستان برخوردار است به همین جهت از این دو منبع برای برررسی وضعیت شاخصهای خشکسالی استفاده شد. شاخصهای خشکسالی SPI، SPEI و ZSI در دورههای مختلف ماهانه (48-1)، PNI در دورههای مختلف ماهانه، فصلی و سالانه در استان کردستان (ایستگاههای سقز، قروه، بیجار، سنندج) محاسبه شد. نتایج ارزیابی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین شاخص PNI، ZSI،SPI و SPEI دادههای پایگاه ECMWF با ایستگاههای زمینی رابطه معناداری در سطح 5% وجود دارد. نتایج ارزیابی شاخص SPI نشان داد کمترین مقدار آماره RMSE برای ماهواره TRMM در ایستگاه سقز و دوره سه ماهه برابر 0/45 و برای پایگاه ECMWF در ایستگاه سنندج و دوره 24 ماهه برابر 0/35 بود.