34 نتیجه برای Roc
عبدالمجید رضائی، رضا امیری،
جلد 2، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
به منظور بررسی صحت فرضیات تجزیه دایآلل از تلاقیهای 6 ژنوتیپ یولاف زراعی و وحشی استفاده گردید. صفات تعداد روز تا گردهافشانی، ارتفاع گیاه در گردهافشانی و رسیدگی و همچنین درصد پروتئین ساقه و دانه بررسی شد. در تجزیه دایآلل به روش گریفینگ، میانگین مربعات تلاقیهای معکوس برای کلیه صفات معنیدار بود، اما بر مبنای تجزیه واریانس هیمن، اثر پایه مادری برای هیچ یک از صفات معنیدار نگردید. لذا برای بررسی صحت مدل و سه فرض فقدان آللهای چندتایی، عدم وجود پیوستگی ژنی و اثرات متقابل بین مکانهای ژنی از میانگین تلاقیهای دوطرفه و رگرسیون Wr روی Vr، تجزیه واریانس Wr + Vr و Wr – Vr استفاده گردید. هیچکدام از روشها برای ارتفاع در رسیدگی و تعداد روز تا گردهافشانی اریبی نشان ندادند و لذا تجزیه هیمن برای تخمین پارامترهای ژنتیکی انجام شد. برای ارتفاع گیاه در گردهافشانی و درصد پروتئین ساقه، شیب خط رگرسیون به ترتیب واجد و فاقد اختلاف معنیدار با یک و صفر بود. برای این دو صفت با حذف یک والد از جدول دایآلل، اریبی برطرف گردید. برای درصد پروتئین دانه نیز، با توجه به این که برای صحت مدل نیاز به حذف دو والد بود، از محاسبه پارامترهای ژنتیکی صرفنظر گردید. در مجموع روش رگرسیون Wr روی Vr نسبت به تجزیه واریانسWr + Vrو Wr – Vr از اعتبار بیشتری جهت بررسی صحت مدل ژنتیکی برخوردار بود. همچنین نتایج تجزیه هیمن و جینکز در دو حالت صحت و عدم صحت فرضیات مدل ژنتیکی، نشان داد که پارامترهای ژنتیکی به شدت تحت تأثیر اریبی مدل قرار گرفته و برآوردهای کاملاً متفاوتی برای آنها به دست میآید. روش گریفینگ کمتر از روش هیمن و جینکز تحت تأثیر اریبی مدل ژنتیکی قرار گرفت. بدین ترتیب به نظر میرسد که آزمونهای اولیه برای بررسی صحت فرضیات مدل ژنتیکی هیمن و جینکز و اطمینان از صحت نتایج از طریق روشهای ارائه شده امری ضروری است.
عباس همت، اورنگ تاکی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
هر گونه نیروی مکانیکی وارده به غدههای سیبزمینی در حین برداشت میتواند موجب آسیبهای مکانیکی به غدهها گردد. از بین بردن قسمتهای هوایی بوتهها مدتی پیش از برداشت، در بهبود خواص رئولوژیک غدهها و کاهش آسیبهای مکانیکی مؤثر است. به منظور بررسی اثر ماشینهای سیبزمینیکن زنجیر نقالهای و غربال لرزشی بر افت کمی (غدهها برداشت نشده، مدفون شده، بریده شده و له شده) و کیفی (آسیبهای مکانیکی) غدههای سیبزمینی و مطالعه تأثیر از بین بردن و نبردن قسمتهای هوایی گیاه دو هفته قبل از برداشت بر کاهش آسیبهای مکانیکی، آزمایشهایی در منطقه فریدن اصفهان انجام گرفت. دو تیمار از بین بردن یا نبردن قسمتهای هوایی بوته سیبزمینی پیش از برداشت، با پنج ماشین سیبزمینیکن (به ترتیب با زنجیر نقاله بلند با تکان دهنده، با زنجیر نقاله دو قسمتی با تکان دهنده، با زنجیر نقاله یک قسمتی با تکان دهنده، با زنجیر نقاله یک قسمتی بدون تکان دهنده و سیبزمینیکن غربال لرزشی) با کارگیری طرح بلوکهای نواری در چارچوب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار ارزیابی شد. رقم مارفونا در مزرعه کاشته شده بود.
نتایج نشان داد که از میان پارامترهای مربوط به افت کمی محصول، تنها در عملکرد ماشینهای مورد آزمایش در درصد غدههای کنده نشده و مدفون شده تفاوت معنیدار وجود داشت. وجود دیسکهای کناری و یا چرخهای تثبیت عمق در سیبزمینیکن و تنظیم غلط ماشین، در ایجاد این افتهای کمی مؤثر بود. مقایسه ماشین سیبزمینیکن با غربال لرزشی، با دستگاههای سیبزمینیکن با غربال زنجیر نقالهای نشان داد که این دستگاهی است با توانایی غربالکنندگی کم، در نتیجه غدهها مدت زیادی برای غربال شدن روی آن حرکت میکنند. این امر باعث میگرد که درصد غدههای سالم در این ماشین کمترین، و درصد غدههای مدفون شده بیشترین باشد. عملیات سرزنی در کاهش آسیب به عمق کمتر از سه میلیمتر مؤثر بود. اگرچه سیبزمینیکن با زنجیر نقاله یک قسمتی بدون تکاندهنده دارای کمترین شاخص آسیب مکانیکی بود، ولی میان سیبزمینیکنهای زنجیر نقالهای آزمایش شده نیز تفاوت معنیداری در سطح پنج درصد وجود نداشت.
کبری تجددیطلب، محمد شاهدی، رضا شکرانی، شهرام دخانی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
از سبوس برنج در تولید انواع روغنهای خوراکی و صنعتی، غذای کودک، بیسکویتسازی، کنستانترههای پروتئینی، خوراک دام و طیور و ماهی و انواع فراوردههای دارویی استفاده میشود. غنی بودن سبوس برنج از نظر کربوهیدراتها، اسیدهای آمینه آزاد و وجود آنزیمهای گوناگون، عامل مؤثری در بروز تغییرات شیمیایی، آنزیمی یا بیولوژیک و میکروبی میباشد. فرآیند حرارتی یکی از روشهای مؤثر در کاهش فعالیتهای میکروبی و آنزیمهای فاسد کننده در سبوس است. بدین منظور، در یک آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی، اثر فرآیند حرارتی و مدت نگهداری برخواص کیفی روغن خام سبوس برنج بررسی شد.
نتایج آزمایشها نشان داد که در اثر عملیات پاربویل (فرآیند حرارتی مرطوب) بازده استحصال روغن از 72/13 به 04/22 درصد میرسد. در اثر پاربویل، اندوسپرم برنج در حین عملیات تبدیل در برابر شکستگی مقاوم میشود و سبوس حاصله از این نوع شلتوک دارای مقادیر کمتری اندوسپرم و ناخالصی است، که اثر مثبت آن به صورت افزایش درصد روغن نمایان میشود. در بررسی اثر حرارت بر رنگ روغن استحصالی، مشخص گردید که روغن سبوسهای پاربویل شده نه تنها روز اول، بلکه طی دوره نگهداری نیز روشنتر از دیگر تیمارها هستند. روغن حاصله از سبوس تثبیت شده نسبت به واکنشهای هیدرولیتیک مقاوم، و به اتواکسیداسیون حساس است. عملیات پاربویلینگ و فرآیند حرارتی خشک و زیاد موجب کاهش عدد یدی طی دوره نگهداری سبوس میشود. نتایج کیفی و کمی کروماتوگرافی گازی نمونههای روغنی نشان داد که فرآیند حرارتی اثر چندانی بر تغییر درصد اسیدهای چرب نمونههای روغن سبوس برنج ندارد.
حسن رمضانپور، احمد جلالیان،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
تغییر خواص و تکامل خاکها در واحدهای مختلف فیزیوگرافی، در دو ناحیه اقلیمی شهرکرد و چلگرد، به ترتیب با میانگین بارندگی سالیانه 314 و 1224 میلیمتر، بررسی گردید. در ناحیه اقلیمی شهرکرد، میزان Feo (آهن بیشکل + آهن در ترکیبات آلی) در افق سطحی تمام واحدها بیشتر از افق زیرین بوده، ولی Fed (آهن بلوری + آهن بیشکل + آهن در ترکیبات آلی) در خاکهای با زهکشی بهتر عمدتاً در سطح و در خاکهای با سطح ایستایی بالا در افق زیرین متمرکز است. افزایش اسمکتیت، کاهش کلریت و پالیگورسکیت در سطح خاک، احتمالاً به آثار موضعی اسیدهای آلی، تناوب اکسید و احیا و یا شدت هیدرولیز در اقلیم گذشته مرطوبتر مربوط میشود. حضور افق آرجیلیک و پتروکلسیک با کلسیت اسپاریتی و فابریک اسفرولیتیک، نشان دهنده آبشویی و رسوبگذاری مرحلهای و متناوب در اقلیم شهرکرد است. افزون بر این، کاهش میزان سنگریزه و شن از کوه به دشت را میتوان به حل شدن ذرات درشت کربناتها و رسوبگذاری مواد آبرفتی نسبت داد. در ناحیه اقلیمی چلگرد، کاهش pH و کربنات، و افزایش آهن پدوژنیک در افق سطحی نسبت به شهرکرد آشکار بود. همچنین، وجود کانیهای مخلوط کلریت - اسمکتیت، کاهش کلریت آهندار در بخش رس ریز همراه با افزایش اسمکتیت، CEC بالا و فقدان افق پتروکلسیک نشان دهنده هوادیدگی و آبشویی بیشتر است. در این ناحیه، وجود بقایای آرجیلان با فابریک دایرهای (پاپیول)، افزایش Feo - Fed و قرمزی در افق مدفون، دلیل بر منشأ پلیژنتیک خاکها است. تغییر اقلیم در دو منطقه وجود داشته، ولی در ناحیه شهرکرد عامل زمان مهمتر بوده است. در ناحیه چلگرد، به دلیل فعالتر بودن حرکات تکتونیک زمین و ناپایداری واحدهای فیزیوگرافی، عامل توپوگرافی اهمیت بیشتری داشته و ممکن است در تشکیل افقهای مدفون و خاکهای پالئوسول (تشکیل شده در اقلیم گذشته) نقش داشته باشد.
غلامرضا پزشکی راد، محمد مسائلی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
این پژوهش به روش توصیفی-همبستگی، برای بررسی برخی عوامل اقتصادی مؤثر بر کشاورزان استان اصفهان در پذیرش مبارزه تلفیقی کنترل کرم ساقهخوار برنج (Chilo suppressalis) انجام گرفت. جامعه آماری کلیه برنجکاران شهرستان لنجان و مبارکه (6000=N ) را در بر میگیرد که در سال 1379 در روستاهای آنان طرح مبارزه بیولوژیک علیه کرم ساقهخوار برنج انجام شد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و به صورت تصادفی برداشته شد و تعداد 361 نفر (361=n) انتخاب شدند. سپس پرسشنامهای با 17 سؤال بسته و در سه بخش طراحی گردید. روایی محتوایی و ظاهری ابزار پژوهش از طریق اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه تربیت مدرس، و متخصصین و کارشناسان سازمان کشاورزی استان اصفهان به دست آمد. آزمون مقدماتی و اعتبار پرسشنامه از طریق تکمیل 30 پرسشنامه به وسیله برنجکاران در یکی از روستاهای خارج از نمونه آماری به عمل آمد، و ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 83%=α است. تجزیه و تحلیل آزمونهای استفاده شده، اعم از توصیفی و استنباطی، به طور عمده از طریق آزمونهای مقایسه میانگین و ضریب همبستگی انجام شد. نتایج قابل توجه این پژوهش نشان میدهد که در مجموع میزان پذیرش مبارزه تلفیقی در میان برنجکاران استان اصفهان در حد متوسط است. متغیرهای وسعت کل اراضی، میانگین اندازه مزارع کشاورزی، میزان زمینهای زیر کشت در این سال، وسعت کشت برنج، میزان عملکرد برنج، میزان مشارکت افراد خانواده در امور کشاورزان، میزان دسترسی به نهادههای کشاورزی و میزان دسترسی به منابع مالی، با متغیر پذیرش همبستگی معنیدار مثبت دارند. همچنین، مشخص شد که میان نظام بهرهبرداری و پذیرش مبارزه تلفیقی، همبستگی معنیداری وجود دارد. به طوری که میزان پذیرش در نظام بهرهبرداری سهمبری به طور معنیداری بیشتر از نظامهای بهرهبرداری مالکیت شخصی و مزدبگیر است. در زمینه رابطه تعداد قطعات زراعی با میزان پذیرش، مشخص شد که بهرهبردارانی که تعداد قطعات زمین آنها 4-6 قطعه است بیشترین پذیرش را داشتهاند.
حمیدرضا فولادمند، علیرضا سپاسخواه، جانباله نیازی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
بهدست آوردن منحنی مشخصه آب خاک در آزمایشگاه وقتگیر بوده و همراه با خطاست. به این دلیل پژوهندگان زیادی در دنیا سعی کردهاند روشهایی ارائه دهند که به کمک آنها بتوان منحنی مشخصه را به نحو آسانتری به دست آورد. یکی از این روشها استفاده از منحنی دانهبندی و چگالی ظاهری خاک میباشد. در این روش، منحنی دانهبندی را به چند قطعه بر مبنای اندازه ذرات تقسیم کرده و با توجه به میانگین شعاع ذرات و درصد ذرات بزرگتر از هر اندازه و روابط موجود میتوان منحنی مشخصه آب خاک را به دست آورد. در این روش از پارامتری به نام α (عامل مقیاس) استفاده میشود که مقداری است ثابت و یا از روشهای خطی و لجستیک به دست میآید. مقدار میانگین α برای خاکهای با بافت رس، رس سیلتی و لوم شنی به ترتیب برابر 159/1، 229/1 و 494/1، برای دو بافت لوم 391/1 و 393/1 و برای دو بافت لوم رسی سیلتی برابر 253/1 و 254/1 به دست آمد. در بسیاری از مواقع منحنی دانهبندی خاک مورد نظر به طور کامل وجود ندارد و تنها درصد ذرات رس، سیلت و شن خاک در اختیار میباشد. در این صورت، نخست منحنی دانهبندی خاک تخمین زده شده و سپس با استفاده از آن منحنی مشخصه آب خاک به دست میآید. در این پژوهش از اطلاعات درصد ذرات مختلف خاک و چگالی ظاهری هفت خاک مختلف استفاده و منحنی مشخصه خاکهای فوق به روشهای لجستیک و خطی تخمین زده شد و با نتایج اندازهگیری شده مقایسه گردید. برای تخمین منحنی دانهبندی خاکهای فوق نیز از دو مقدار حد انتهایی شعاع ذرات خاک برابر 125 و 999 میکرومتر استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از شعاع 999 میکرومتر برای تخمین منحنی مشخصه مناسبتر میباشد. علاوه بر آن، در بافتهای رس، رس سیلتی و لوم رسی سیلتی معادله خطی و در بافتهای لوم و لوم شنی معادله لجستیک برای تعیین α مناسبتر است.
فاضل امیری، مهدی بصیری، مجید ایروانی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
با توجه به سطح وسیع مراتع کشور و تنوع جوامع و تیپهای گیاهی آن، شناخت روشهای صحیح، دقیق، کم هزینه و سریع جهت ارزیابی میزان بهرهبردای از گونههای مرغوب مرتعی از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در این پژوهش، کارآیی روشهای متداول ارزیابی میزان بهرهبرداری از گونه E. ceratoides در قرق حنا، واقع در شهرستان سمیرم مورد بررسی قرارگرفت. در این پژوهش میانگینهای بهرهبرداری به دست آمده از روشهای مختلف با میانگین بهرهبرداری به دست آمده از روش قفسهای زوجی (شاهد) با استفاده از آزمون دانکن مقایسه گردید. همچنین صحت، هزینه و سرعت روشهای مطالعه شده نیز به کمک شاخص نسبت صحت به هزینه و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) ارزیابی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین به دست آمده از روشهای واحد مرجع، طول سرشاخه، شاخص تولید، شمارش گیاه و شمارش ساقه دارای اختلاف معنیداری با میانگین روش شاهد بود، ولی روش شمارش ساقه در بین روشهای مذکور سریعترین و کم هزینهترین روش میباشد ( آزمون دانکن، 05/0>P). میانگین بهرهبرداری به دست آمده از روش قبل و بعد از چرا و تخمین چشمی ( به صورت نمونه برداری مضاعف) در بین روشهای مورد بررسی کمترین اختلاف را با میانگین روش شاهد داشت( آزمون دانکن، 05/0 >P) ولی نسبت به روشهای دیگر پر هزینه و زمانبر میباشند. میانگین به دست آمده از روش ارتفاع - وزن علاوه بر آنکه فاقد اختلاف معنیدار با میانگین روش شاهد بود، از لحاظ زمان و هزینه نیز در بین روشهای مورد بررسی که از صحت قابل قبولی برخوردار بودهاند، سریعترین و کم هزینهترین روش بود ( آزمون دانکن، 05/0>P).
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر کیفیت تبدیل یا به عبارتی ضایعات ناشی از خرد شدن برنج در مرحله تبدیل به برنج سفید و در نتیجه ارزش اقتصادی آن، نحوه اعمال فرایند خشککردن و کنترل پارامترها در خشککن میباشد. به منظور بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت تبدیل محصول و ارتباط آنها با یکدیگر، رقم بینام که یکی از ارقام متداول برنج استان گیلان با کیفیت تبدیل و مقاومت بافتی متوسط است، با رطوبت اولیه 5/20% مورد استفاده قرار گرفت. فرایند خشک کردن محصول در قالب طرح کاملاً تصادفی با 20 تیمار توسط 3 فاکتور: درجه حرارت هوای خشککن(در پنج سطح: 30، 40، 50، 60 و 70 درجه سانتیگراد)، سرعت جریان هوای خشککن (در دو سطح 5/0 و 2 متربرثانیه) و رطوبت شلتوک در انتهای فرایند (در دو سطح 5/10 و 14 درصد بر پایه تر، به ترتیب معادل 7/11 و 3/16 درصد بر پایه خشک) در 4 تکرار انجام شد. نتایج به دست آمده از آزمایشها نشان داد که افزایش درجه حرارت و سرعت جریان هوا در خشککن باعث کاهش زمان و برعکس باعث افزایش ثابت سرعت کاهش رطوبت( K ) در محصول میشود. همچنین مشخص شد کاهش رطوبت نهایی محصول علیرغم این که باعث افزایش معنیدار زمان فرایند میشود ولی بر ثابت K اثر معنیدار ندارد. آزمون همبستگی نشان داد که در دامنه رطوبتی مشخص(5/20% الی 14% و یا 5/20% الی 5/10%) میزان ضایعات (درصد شکستگی) برنج در مرحله تبدیل با زمان خشک شدن همبستگی منفی و با ثابت K همبستگی مثبت دارد در حالی که این دو شاخص با مقاومت خمشی محصول به ترتیب همبستگی مثبت و منفی دارند. برازش خصوصیات کیفی شامل ضایعات در مرحله تبدیل و مقاومت خمشی محصول برحسب زمان و یا ثابت سرعت خشک شدن مشخص کرد که با استفاده از متغیر زمان میتوان برآورد دقیقتری برای خصوصیات کیفی مذکور به دست آورد.
فاضل ایرانمنش، امیرحسین چرخابی، نادر جلالی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
منطقه دشتیاری با سطحی بالغ بر 580000 هکتار در جنوب شرق ایران تحت تأثیر فرسایش خندقی بوده که میزان رشد آن در دهههای اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است. تصاویر ماهوارهای به دلایل داشتن سریهای زمانی، هزینه کم، پوشش زیاد و قابلیت پردازش رقومی، میتوانند اطلاعات مناسب و جامعی از رشد و گسترش خندقها در اختیار قرار دهند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین مناسب ترین روش اندازهگیری ویژگیهای مورفومتریک خندقهای منطقه دشتیاری از شهرستان چابهار با استفاده از پردازش رقومی سنجنده +ETMانجام شد. بدین منظور، از تصاویر ماهوارهای لندست 7 سال 2001 و همچنین از اطلاعات جمع آوری شده حاصل از اندازهگیریهای صحرایی روی 25 خندق نمونه به منظور کنترل و ارزیابی نتایج، استفاده گردید. در ادامه، پس از تصحیح خطاهای هندسی و پخش آتمسفریک، با استفاده از روشهای بارزسازی طیفی مانند بسط تباین خطی و ایجاد ترکیبهای رنگی کاذب، تصاویر برای تفسیر چشمی و انتخاب محلهای نمونه برداری آماده شدند. با مشخص شدن محل نمونهها روی تصویر، برداشتهای میدانی روی خندقهای نمونه صورت پذیرفت. این برداشتها، ویژگیهای مورفومتریک هر خندق در سه مقطع 25%،50% و 75% مانند، طول، عـرض و ارتفاع را شامل میشود. در مرحله پایانی، با استفاده از روشهای رقومی پردازش اطلاعات ماهوارهای مانند فیلترها، روشهای ادغام و روش آنالیز مؤلفههای اصلی، طول و مشخصات هر یک ازخندقهای نمونه در هر روش اندازهگیری و با نتایج حاصل از برداشتهای صحرایی از طریق مقایسه اختلاف میانگینها و آزمونهای F و t بررسی گردیدند. نتایج نشان داد، در سطح احتمال 5 درصد و 1 درصد، تفاوتهای مشاهده شده بین میانگینهای نمونهها معنیدار بوده و از بین روشها، روش آنالیز مؤلفههای اصلی با تصویر PCA1 کمترین اختلاف را با اندازهگیریهای صحرایی دارد. بنابراین، روش آنالیز مؤلفههای اصلی، به عنوان روشی رقومی برای ادامه پایش رشد و گسترش خندقها در دشتیاری و مناطق مشابه در جنوب شرق ایران پیشنهاد میشود.
مهرو مجتبایی زمانی، مسعود اصفهانی، رحیم هنرنژاد، مهرزاد اله قلی پور،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به منظور تعیین روابط همبستگی بین سرعت و دوره پر شدن دانه با سایر صفات فیزیولوژیک و اجزای عملکرد و پی بردن به آثار مستقیم و غیر مستقیم صفات مختلف بر سرعت پر شدن دانه، تعداد 93 رقم برنج در سال زراعی 1380 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت در یک آزمایش بدون طرح آماری مورد ارزیابی قرارگرفتند. خوشههای مربوط به ساقههای اصلی علامت گذاری شده و 10 روز بعد از گردهافشانی در فواصل 3 روزه برداشت شدند. دادههای وزن خشک دانه در یک مدل چند جملهایی درجه 3 برازش شد (میانگین 2 R برای کلیه ارقام 98/0)، و به کمک آن سرعت و دوره پر شدن دانه برای همه ارقام ارزیابی گردید. در این بررسی سرعت پر شدن دانه با صفات وابسته به ظرفیت مخزن یعنی وزن دانه، اندازه دانه و تعداد دانه در خوشه همبستگی نشان داد، ولی با صفات وابسته به مبدأبه جزمقدار کلروفیل برگ پرچم و برگ دوم همبستگی معنیداری نداشت. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که وزن نهایی تک دانه، دوره پر شدن دانه و زاویه برگ پرچم سه صفت سهیم در سرعت پر شدن دانه هستند ،ولی نتایج تجزیه علیت مشخص کرد که فقط دو صفت از سه صفت یاد شده (وزن نهایی تک دانه و دوره پر شدن دانه) بیشترین تأثیر را بر سرعت پرشدن دانه دارند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام بدون در نظرگرفتن وزن نهایی تک دانه نشان داد که مقدار کلروفیل برگ پرچم، عرض دانه، دوره پر شدن دانه و طول دانه در سرعت پر شدن دانه سهیم هستند. چنین به نظر میرسد که پس از وزن نهایی دانه که بیشترین اثر مستقیم و مثبت، و دوره پر شدن دانه که بیشترین اثر مستقیم منفی را بر سرعت پر شدن دارند، اندازه دانه نیز بر سرعت پر شدن دانه تأثیر گذار است.
حمیدرضا فولادمند،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
یک روش برای تخمین منحنی مشخصه آب خاک بر پایه استفاده از منحنی دانهبندی و چگالی ظاهری خاک استوار میباشد. در این روش، منحنی دانهبندی را به چند قطعه بر مبنای اندازه ذرات تقسیم کرده و با توجه به میانگین شعاع ذرات و درصد ذرات بزرگتر از هر اندازه و روابط موجود میتوان منحنی مشخصه آب خاک را به دست آورد. در این روش از یک پارامتر مقیاس به نام α استفاده میشود که میتواند مقداری ثابت فرض شود و یا از روشهای خطی و لجستیک به دست آید. از طرف دیگر، در بسیاری از مواقع منحنی دانهبندی خاک مورد نظر به طور کامل وجود ندارد و تنها درصد ذرات رس، سیلت و شن خاک در اختیار میباشد. در این صورت، ابتدا منحنی دانهبندی خاک تخمین زده شده و سپس منحنی مشخصه آب خاک به دست میآید. بر اساس نتایج به دست آمده قبلی استفاده از حد انتهایی شعاع 999 میکرومتر برای تخمین منحنی دانهبندی مناسبتر از شعاع 125 میکرومتر میباشد. همچنین ضرایبی اصلاحی برای تخمین منحنی دانهبندی برای شعاعهای 1 تا 20 میکرومتر به دست آمده است. در این پژوهش از اطلاعات درصد ذرات و چگالی ظاهری 19 خاک مختلف از مجموعه آنسودا استفاده گردید و منحنی مشخصه خاکهای فوق به روشهای لجستیک و خطی و بر اساس تخمین منحنی دانهبندی به روش اولیه و روش اصلاح شده تخمین زده شد و با نتایج اندازهگیری شده مقایسه گردید. نتایج نشان داد که در اغلب خاکها استفاده از ترکیب روش لجستیک و منحنی دانهبندی اصلاح شده برای تخمین منحنی دانهبندی مناسبتر از سایر حالتها میباشد.
علی اصغر بسالتپور، محمدعلی حاجعباسی، امیرحسین خوشگفتارمنش، مجید افیونی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک، میتواند سبب بروز سمیت برای انسانها و سایر موجودات زنده شده و موجبات آلودگی آبهای زیرزمینی را نیز فراهم آورد. در روش گیاهپالایی جهت دستیابی به حداکثر کاهش غلظت این آلایندهها در خاک، انجام مطالعات اولیه به منظور انتخاب گیاه مناسب الزامی است. در این پژوهش، قابلیت جوانهزنی و رشد هفت گونه گیاهی مختلف در دو خاک آلوده به هیدروکربنهای نفتی ناشی از رهاسازی پسماندها و ضایعات نفتی پالایشگاه تهران (به ترتیب تیمار C1 و C2) در مقایسه با خاک غیر آلوده (تیمار Co)، جهت شناسایی گیاهان با درصد جوانهزنی بالا، رشد و عملکرد مناسبتر، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور درصد و سرعت جوانهزنی بذر هر گیاه طی یک دوره 14 روزه، چگونگی رشد با ثبت تغییرات ارتفاعی هر یک از گیاهان طی دوره 8 هفته و نهایتاً عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای این دوره تعیین گردید. تجزیه آماری دادهها با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، اگروپایرون و شبدر بیاثر بود اما موجب تأخیر2 و3 روزه به ترتیب در تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co در شروع جوانهزنی بذر گیاه کلزا و همچنین تأخیر 4 روزه و کاهش 52 درصدی جوانهزنی بذر گیاه فسکیو و کاهش 32 و 56 درصدی جوانهزنی بذر گیاه پوکسنلیا به ترتیب برای تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co گردید. گیاهان شبدر و کلزا، نسبت به وجود این آلایندهها در خاک پایداری کمتری داشته، خشک گردیده و در نتیجه فاقد عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای دوره آزمایشی بودند. میزان کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی برای گیاهان گلرنگ و آفتابگردان در تیمار C2 بیشتر از تیمار C1 بود ولی این کاهش رشد برای فسکیو و اگروپایرون، فقط در تیمار C2 نسبت به تیمار Co مشاهده شد و برای تیمار C1 نسبتاً ناچیز بود. برای گیاه پوکسنلیا نیز اختلاف معنیداری مبنی بر کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی در هیچ یک از سطوح آلودگی C1 و C2 دیده نشد. بنابراین بهنظر میرسد که اگرچه وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک نتوانسته بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، شبدر و کلزا اثر گذار باشد ولی این گیاهان فاقد رشد و عملکرد مناسب بوده و لذا جهت استفاده در مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده به نفت منطقه مورد مطالعه قابل توجه نیستند. این درحالیاست که گیاهان فسکیو، اگروپایرون و پوکسنلیا بهسبب دوام و عملکرد ماده خشک گیاهی نسبتاً مناسب، جهت مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده منطقه پیشنهاد میگردند.
نورایر تومانیان، حسین خادمی، احمد جلالیان ،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
شناخت از پیشینه تکاملی اراضی به ما در فهم محیط فیزیکی و فرایندهای حاکم در خاک کمک کرده و امکان هدایت بهتر تحقیقات وابسته به خاک را ایجاد می نماید. هدف این مطالعه روشن نمودن تاریخچه تکاملی دره زاینده رود از اواخر دوران سوم تاکنون می باشد. در راستای رسیدن به این هدف، ساختار مکانی اراضی در سه بعد در محدوده ای به نمایندگی کل دره زایندهرود مورد مطالعه قرار گرفت، فرایند های زمین شناسی و زمین ریخت شناسی مؤثر بر تشکیل و تکامل منطقه شناسایی و آثار و شواهد به ارث رسیده از آنها در مقاطع خاک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. شواهد بهدست آمده و نتایج تجزیه و تحلیل ها مؤید این است که بعد از تشکیل رودخانه زایندهرود و شکل گرفتن حوضه مربوطه، از میوسن تا کنون بهترتیب وقایع زیر اتفاق افتاده است: 1- تشکیل آبرفتهای دانه درشت گچ دار قدیمی، 2- تشکیل لاگونها، 3- تغییر مسیر رودخانه، 4- تشکیل پلایاها، تشکیل تراسهای جدید رودخانه و 5- شروع فرسایش بادی.
احسان عبدی، باریس مجنونیان، علی اصغر درویش صفت،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
عملیات جادهسازی در جنگل با اختصاص حجم بالایی از سرمایه به خود یکی از مهمترین فاکتورهای هزینه، در مدیریت جنگل میباشد بنابراین ارزیابی گزینههای مختلف شبکه جاده جنگلی و تعیین مناسبترین گزینه میتواند کمک مؤثری در کاهش هزینههای جاده سازی باشد. تحقیق حاضر تلاشی در این جهت بوده که با استفاده از روش ارزیابی چند معیاری، به ارزیابی گزینههای شبکه جاده با در نظر گرفتن هزینه ساخت پرداخته است. روش کار به این صورت است که ابتدا برای تهیه نقشه شایستگی و مقایسه هزینه، مشخصههای شیب عرضی دامنه، جهت جغرافیایی و نوع خاک منطقه انتخاب شدند. پس از وارد کردن نظرهای متخصصین در فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزن هر یک از مشخصهها بهدست آمد. سپس نقشههای مشخصهها با توجه به اهمیتشان به روش ارزیابی چند معیاری تلفیق و نقشه شایستگی تهیه گردید. با استخراج مجموع ارزشهای هر شبکه جاده از نقشه شایستگی، هزینه واحد طول هر گزینه شبکه جاده بهدست آمد و در نهایت با مقایسه هزینهها مناسبترین گزینه مشخص گردید. نتایج وزن دهی مشخصهها نشان داد که شیب عرضی دامنه دارای بیشترین وزن بوده و قابلیت نفوذپذیری خاک و جهت جغرافیایی دامنه به ترتیب در ردههای بعدی قرار گرفتند. همچنین در بین گزینههای مورد مطالعه گزینه هفت با کمترین ارزش دارای بیشترین مطلوبیت و گزینه هشت با بیشترین ارزش دارای کمترین مطلوبیت بودند. بهطور کلی از نتایج این تحقیق میتوان استنتاج کرد که وزن دهی مشخصهها بر اساس روش AHP و امکان در نظر گرفتن معیارهای کمـّی و کیفی متعدد، روش مناسبی بهنظر میرسد. همچنین از آنجایی که امکان ترکیب و تلفیق مشخصههای مختلف با استفاده از روند ارزیابی چند معیاری در محیط GIS نسبت به انجام این کار بهصورت دستی، علاوه بر صرف هزینه و زمان کمتر، دقت بیشتری دارد بنابراین پیشنهاد میشود برای انجام چنین مطالعاتی از این روش استفاده شود.
علی غلامحسین پور، محمد جواد وریدی، محمد الهی، فخری شهیدی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
این پژوهش بر اساس معایب و مشکلات موجود در تولید سنتی نبات و هم چنین با توجه به مهم ترین پارامترهای مؤثر در تولید این محصول ۱ و درجه حرارت / ۱ و ۶ /۵ ، ۱/۴ ، ۱/ انجام گرفت . تیمارهای مورد استفاده برای شیره و نبات عبارت از درجه فوق اشباع در چهار سطح ۳ و درصد قند انور ت برای تمام pH ، ۸۰ و ۹۰ درجه سانتی گراد در سه تکرار آزمایش های فیزیکوشیمیایی شامل تعیین رنگ ، در سه سطح ۷۰ نمونه های سنتی و آزمایشگاهی انجام پذیرفت . نتایج نشان داد که افزایش درجه فوق اشباع و دما برتمام مشخصه های شیره و نبات اثر pH به طوری که با افزایش دما و درجه فوق اشباع ، رنگ و درصد قند انورت به طور معنی داری افزایش یافته و ( P< ۰/ معنی دار دارد ( ۰۱ درصد قند انورت و رنگ شیره و نبات معنی دار ،pH روند رو به کاهشی از خود نشان می دهد. اثر متقابل درجه فوق اشباع و دما نیز بر .( P < ۰/ م یباشد
نفیسه واحدی، مصطفی مظاهری تهرانی، فخری شهیدی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
در این پژوهش، اثر افزودن فراورده های میوه ای حاصل از فرایند آبگیری اسمزی - انجمادی بر ویژگی های حسی، فیزیکی، شیمیایی و میکروبیولوژیکی ماست غلی ظ شده و تغییرات آن در طی دوره نگه داری بررسی شده است. این پژوهش در دو مرحله انجام پذیرفت . در مرحله اول، درصد، نوع و شکل میوه و نحوه افزودن آن (قبل و بعد از تخمیر ) بررسی شد و نتایج نشان داد که در شرایط افزودن میوه قبل از تخمیر محصول بهتری تولید می شود و در مورد درصد میوه، برای سیب ۱۰ درصد و برای تو ت فرنگی ۱۳ درصد درنظر گرفته شد . مقدار سینرزیس در نمونه های حاوی سیب کمتر بود که به دلیل بالاتر بودن فعالیت اسمزی سیب است . با توجه به انجام عمل اسمزی در هر دو نوع میوه، مقدار سینرزیس در مقایسه با ماست های حاوی میوه های فرایند نشده بسیار پایین تر بود . نمونه های حاوی توت فرنگی امتیاز طعم بالاتری را به خود اختصاص دادند و از نظر بافت و احساس دهانی نیز در درصدهای پایین تر میوه امتیا ز بیشتری داشتند . نتایج حاصل از اسیدیته، سینرزیس، طعم و ،pH آزمایش های مرحله دوم (بررسی تغییرات در طی دوره نگه داری) نشان دادند که نگه داری اثر معنی داری بر کلی فرم های موجود در نمونه های حاوی سیب پس از روز هفتم به صفر رسیدند. در مورد نمونه های حاوی .(P<۰/ بافت نمونه ها داشت ( ۰۵ توت فرنگی، کل یفرم ها پس از روز هفتم دیگر هیچ رشدی نداشتند.
حمید امیرنژاد، حامد رفیعی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
زمین و اندازه آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تولید در بخش کشاورزی حائز اهمیت است. پراکندگی و دوری قطعات زمین از جمله مسایل عمده ای است که شا لیکاران استان مازندران با آن رو به رو هستند . غیر کارآ بودن مدیریت مزرعه، عدم استفاده مؤثر از تکنولوژی و ماشین آلات کشاورزی و پایین بودن بهره وری عوامل تولید ، همگی به نوعی در ارتباط با پر اکندگی اراضی هستند . از این رو، متخصصین برای رفع مشکلات و عوارض ناشی از پراکندگی اراضی، راه حل منطقی و قابل اجرای فرآیند یکپارچه سازی اراضی را که یک استراتژی بنیادی در ارتباط با انداز ه زمین است، توصیه می کنند. هدف تحقیق حاضر تع یین عوامل مؤثر بر پذیرش یکپارچه سازی اراضی شالیزاری در استان مازندران با استفاده از برآورد مدل رگرسیونی لوجیت است. برای این منظور ١٥٠ شالیکار در ٥ روستای استان مازندران در سال ١٣٨٦ مورد تجز یه و تحلیل قرار گرفت . نتایج بررسی نشان می دهد که متغیرهای سطح تحصیلات شالیکار، کیفیت اراضی شالیزاری، فاصله بین قطعات و برنامه های آموز شی (تلاش های ترو یجی) مهم ترین عوامل مؤثر بر پذیرش فرآ یند یکپارچه سازی در اراضی شا لیزاری استان مازندران بوده که از نظر آماری در سطح یک درصد معنی دار می باشند. هم چنین، متغیرهای تعداد افراد خانوار و حمایت های اعتباری عوامل بعدی تأثیرگذار هستند که در سطح معنی داری ٥ درصد بر پذیرش این فرآ یند مؤثر ند . ضمن این که متغیرها ی سن، درآمد زارعین، تحصیلات فرزندان، تجربه شالیکاران، سطح ز یرکشت، عضو یت در تعاو نیهای روستا یی، موقعیت اراضی، تعداد قطعات و حمایتهای فنی در سطوح مناسبی معنی دار نبوده اند.
اسماعیل دودانگه، سعید سلطانی، علی سرحدی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
این مطالعه به بررسی روند متغیرهای اقلیمی و تأثیر احتمالی آنها بر تغییرپذیری منابع آبی میپردازد. برای این منظور آزمونهای ناپارامتریک من- کندال و اسپیرمن جهت بررسی روند بارش سالانه، بارش حداکثر 24 ساعته، سیل و جریان حداقل مربوط به 23 ایستگاه منتخب هیدرومتری و 18 ایستگاه سینوپتیک واقع در حوضه سد سفیدرود به کار گرفته شدند. نتایج نشان داد که روند مجموع بارش سالانه و بارش حداکثر 24 ساعته در تعداد کمی از ایستگاهها معنیدار است درحالیکه در مورد جریانهای حداقل و سیل این تعداد بالاتر است. با استفاده از آزمون توالی من- کندال (SQMK ) نیز نقطه شروع روند پارامترهای اقلیمی، از جمله مجموع بارش سالانه مربوط به سالهای 1965-1970، و نقطه شروع روند متغیرهای هیدرولوژیک، از جمله سیلاب مربوط به دهه 1970 – 1980، مشخص شد. نتایج نشان میدهد تغییرپذیری پارامترهای اقلیمی احتمالاً متأثر از تغییرات اقلیمی است. از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی ممکن است یکی از عوامل مؤثر بر روند کاهشی جریانهای حدی در دهههای گذشته باشد. بنابراین میتوان گفت تغییرات اقلیمی و فعالیتهای بشر باعث روند کاهشی متغیرهای هیدرولوژیک میباشند.
حمیدرضا پورقاسمی، حمیدرضا مرادی، مجید محمدی، رئوف مصطفیزاده، عباس گلی جیرنده،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
هدف از تحقیق حاضر پهنهبندی خطر زمینلغزش با استفاده از تئوری بیزین در بخشی از استان گلستان است. به این منظور ابتدا با استفاده از نقاط لغزشی بانک اطلاعات زمینلغزش کشور (392 نقطه لغزشی) نقشه پراکنش زمینلغزشهای منطقه تهیه گردید. سپس نقشههای هر یک از عوامل مؤثر بر وقوع زمینلغزش مانند درجه شیب، جهت شیب، شکل شیب، ارتفاع، کاربری اراضی، زمینشناسی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، شاخص توان آبراهه، شاخص حمل رسوب، بافت خاک و پهنههای بارش منطقه در محیط GIS تهیه گردید. با استفاده از تئوری احتمالات بیزین ارتباط هر یک از عوامل و نقاط لغزشی موجود تعیین و وزن طبقههای هر عامل مشخص شد. نهایتاً نقشههای پهنهبندی خطر زمینلغزش با 14 رویکرد مدلسازی (استفاده از تمام عوامل مؤثر و حذف تک تک عوامل) با استفاده از تئوری بیزین برای منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. ارزیابی مدلهای مذکور با استفاده از منحنی ROC و30% نقاط لغزشی صورت گرفت. نتایج ارزیابی نشان داد که دقت مدل احتمالاتی تهیه شده با رویکرد دوم مدلسازی (حذف عامل جهت شیب از تحلیلها) در منطقه مورد مطالعه 37/71% (خوب) برآورد شد.
حدیث فیضی، مصطفی چرم، ارسلان حیدری،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
به منظور بررسی آثار آلایندگی هیدروکربنهای نفتی در خاک، الگوی پراکنش و تأثیرپذیری فلزات سنگین (Ni و Cd) مورد مطالعه قرار گرفت. نمونهبرداری از یک میدان نفتی در غرب ایران که بهطور طبیعی به علت نشت مواد نفتی طی عملیات حفر، بهرهبرداری و انتقال در معرض آلودگی محیطی قرار داشت، انجام شد. نمونه-برداری از فواصل مجاور چاه نفتی با حداکثر آلودگی نسبی آغاز و در فواصل دورتر در قالب طرح شبکهای ادامه یافت. نمونهها به واسطه آزمونهای فیزیکوشیمیایی ارزیابی شدند. آزمونهای شیمیایی مقادیر ماده نفتی(بیتومین) را در خاکها از 12/0 تا 99/2 میلی گرم در کیلوگرم خاک خشک، مقادیر نیکل را از 32/0تا 8/136 و کادمیم را ازصفر تا 4 میلیگرم در کیلوگرم خاک خشک نشان دادند. در این میان نقش عوامل خاکی مانند pH و EC و همچنین شاخصهای رسوبی در کنترل روند آلودگی در خاک حائز اهمیت بود. در نهایت طرح درونیابی و پیشبینی مقادیر نامعلوم با استفاده از روش درونیابی کریجینگ و در قالب نقشههای پهنهبندی، بهطور واضح کاهش مقادیر مشخصههای آلودگی را با افزایش مسافت از مراکز آلودگی نشان داد.