جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای Sar

فواد تاجیک، حسن رحیمی، ابراهیم پذیرا،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

ویژگی‌های خاک‌های متأثر از املاح و فرایند تخریب ساختمان خاک تا حدی شناخته شده، ولی اثر شرایط شور و سدیمی بر ویژگی‌های مکانیکی خاک‌ها، کمتر بررسی شده است. در این پژوهش، اثر هدایت الکتریکی (EC) و نسبت جذب سدیم (SAR) بر مقاومت کششی خاک‌هایی که مقدار مواد آلی متفاوت دارند، در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردیده است. نمونه‌های خاک از منطقه دشت ناز ساری تهیه شده و دارای نوع رس یکسان (با کانی غالب ایلایت) هستند. تفاوت عمده خاک‌ها در مقدار مواد آلی آنها بوده که خود، تابع مدیریت کشت است. محلول‌هایی با EC و SAR معین تیمارهای آزمایش را تشکیل می‌داد. با افزایش SAR ، مقدار مقاومت کششی کاهش یافته است. در SAR مشابه، تیمارهای با EC زیادتر، مقاومت کششی بیشتری داشته‌اند. مقاومت کششی با مقدار مواد آلی خاک‌ها رابطه مستقیم داشته است. آنالیز واریانس داده‌ها نشان داد که در سطح یک درصد، بین انواع خاک‌ها (در چهار سطح)، عمق نمونه‌برداری (در دو سطح)، EC (در دو سطح) و SAR (در سه سطح)، تفاوت معنی‌داری در میانگین متغیرهای اندازه‌گیری شده وجود دارد. برای فاکتور خاک، ترتیب بزرگی میانگین‌ها چنین بوده است: خاک بکر < خاک تحت کشت علوفه دائم فسکیو < خاک تحت کشت فشرده با تناوب‌های منظم < خاک تحت کشت علوفه دائم آگروپایرون.
احمد خیری، علی برهانی، سید محمود اخوت، حسن اشتیاقی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

در بررسی نهال‌های افراپلت در خزانه، که علایم کم رشدی، ضعف عمومی و کوتولگی نشان می‌دادند، نماتد مولد زخم ریشه و دو گونه قارچ فوزاریوم سولانی و فوزاریوم اکسیسپوروم از ریشه‌های آلوده جدا شد. اثر متقابل نماتد مولد زخم و قارچ‌های فوزاریوم در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار در شرایط گلخانه بررسی شد. نماتدهای جدا شده از ریشه پس از سترون کردن در محیط کشت دیسک هویج به میزان کافی تکثیر گردید و 40 نماتد در حجم 100 سانتی‌متر مکعب (520 عدد در cc 1300) خاک نهال‌های دو برگی افراپلت افزوده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی‌داری در سطح 1% بین تیمارهای مختلف وجود دارد. در تیمار نماتد تنها، هفت ماه پس از مایه‌زنی بیشترین کاهش رشد و 75% مرگ و میر نهال‌ها دیده شد، و جمعیت نماتد در گرم خاک و بافت ریشه به ترتیب به 2/11 و 1266 عدد رسید. در تیمار توأم نماتد و قارچ، اثر تخریبی نماتد در گیاه کاهش یافت و جمعیت آن در بافت ریشه و خاک کمتر از تیمار نماتد تنها بود. یعنی قارچ اثر کنترل کنندگی بر نماتد داشت، و مشخص شد که این اثر در قارچ فوزاریوم اکسیسپوروم بیشتر از گونه دیگر است.
بهرام شریف نبی، قدرت‌اله سعیدی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده

بوته‌میری گلرنگ یکی از مهم‌ترین بیماری‌های گلرنگ درمنطقه اصفهان است. هدف از این بررسی شناخت عامل بیماری‌زای بوته میری در منطقه اصفهان و ارزیابی مقدماتی مقاومت نسبی ژنوتیپ‌های مختلف گلرنگ به این بیماری بود. در این پژوهش با نمونه برداری از بوته‌های آلوده از مزارع گلرنگ در منطقه اصفهان، گونه‌های مختلف فوزاریوم جداسازی شده و برای اثبات بیماری‌زایی جدایه‌های قارچ، از دو روش آزمایشگاهی و گلخانه‌ای استفاده شد. در ضمن 60 ژنوتیپ گلرنگ شامل لاین‌های اصلاحی انتخاب شده از توده‌های بومی مختلف و ژنوتیپ‌های خارجی به منظور بررسی عکس‌العمل آنها به بیماری در یک طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. آلودگی مصنوعی بوته‌ها از طریق تزریق سوسپانسیون اسپور قارچ عامل بیماری با غلظت 106 اسپور در هر میلی‌لیتر سوسپانسیون در قسمت پائین طوقه و در مرحله طویل شدن بوته‌ها (8 هفته بعد از کاشت) انجام گردید و طول منطقه نکروزه شدن در طوقه گیاه و درصد مرگ و میر مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج آزمایـش نشان داد که عامل بیـماری بوته میری گلرنگ در منطقه اصـفهان قارچ Fusarium solani بود و تفاوت معنی‌داری بین ژنوتیپ‌ها از لحاظ عکس‌العمل به بیماری وجود داشت. مقاوم‌ترین و حساس‌ترین ژنوتیپ به ترتیب لاین‌های اصلاحی IUTE14310 و IUTC121 با میانگین نکروزه شدن 67/9 و 33/28 میلی‌متر و میزان مرگ و میر 32 و 70% بودند. براساس میانگین نکروزه شدن و درصد مرگ و میر، ژنوتیپ‌ها به‌صورت معنی‌داری به 5 گروه مشخص شامل مقاوم (7 ژنوتیپ)، نسبتاً مقاوم (19 ژنوتیپ)، متحمل (29 ژنوتیپ)، نسبتاً حساس (3 ژنوتیپ) و حـساس (2 ژنوتیپ) گروه‌بندی شدند. واریـته‌های تجاری خارجـی شامـل AC Stirling و Saffire در گـروه متحمل و AC Sunset در گـروه نسبتاً مقـاوم قرار داشتـند. توده بومی کوسه که در منطقه اصفهان به‌طور وسیع کشت می‌گردد، جزء گروه ژنوتیپی حساس بود. ضرایب تنوع فنوتیپی (85/23%) و ژنتیکی (32/18%) و وراثت‌پذیری عمومی نسبتاً بالا (59%) برای نکروزه شدن و هم‌چنین ضرایب تنوع فنوتیپی (25%) و ژنتیکی (21%) و وراثت پذیری عمومی بالا (73%) برای میزان مرگ و میر نشان داد که تنوع ژنتیکی کافی برای مقاومت به بیماری وجود دارد و انتخاب برای ژنوتیپ‌های مقاوم به بیماری پوسیدگی ریشه فوزاریومی می‌تواند مؤثر باشد.
محمد جواد سلیمانی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده

بیماری‌های پوسیدگی طوقه و ریشه گیاهان ناشی از گونه‌های قارچ فوزاریوم خسارات شدیدی را روی تعدادی از محصولات زراعی در همدان باعث می‌شوند. پتانسیل بیماری‌زایی برخی از گونه‌های این جنس در ایجاد بیماری‌های مخرب می‌تواند عامل محدود کننده‌ای در تولید محصولات کشاورزی به ویژه غلات و سیب زمینی در همدان محسوب شود. این پژوهش با هدف بررسی و تعیین تأثیر احتمالی آفتاب‌دهی خاک بر روند جمعیت گونه‌های Fusarium در شرایط آب هوایی همدان صورت گرفته است. بدین منظور آزمایش‌های مزرعه‌ای در خاک با آلودگی طبیعی به قارچ مذکور و در قالب طرح آزمایشی بلوک‌های کاملاً تصادفی صورت گرفته است. نمونه برداری خاک از تیمارهای مختلف 3- 5 و 8 هفته بعد از پلاستیک‌کشی از اعماق مختلف خاک صورت گرفته و شمارش تعداد زادمایه‌های قارچ در محیط‌های کشت انتخابی انجام شده است. نتایج نشان داده است که جمعیت قارچ در خاک‌های تیمار شده (تیمارهای 5 و 8 هفته‌ای) در مقایسه با شاهد و تیمار3 هفته‌ای به صورت معنی‌داری کاهش یافته است. مطابق یافته‌های به دست آمده کنترل بیماری‌های خاکزاد ناشی از قارچ فوزاریوم در شرایط آب و هوایی خنک همدان نیز با استفاده از روش گرما دهی مرطوب خاک امکان‌پذیر می‌باشد.
افسانه مظاهری، بیژن حاتمی، جهانگیر خواجه‌علی، سید ابراهیم صادقی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده

سوسک شاخک بلند سارتا Aeolesthes sarta، یکی از مخرب‌ترین آفات چوبخوار درختان مثمر و غیرمثمر در ایران می‌باشد. در این پژوهش برخی از پارامترهای تولید مثلی آن در شرایط آزمایشگاه با رهاسازی حشرات کامل هم‌سن تازه ظاهر شده (1 تا 2 روز پس از خروج از مکان‌های زمستان‌گذران) به صورت جفت‌های جداگانه روی قطعات بریده شده تنه درخت اوجا درون قفس، در 15 تکرار مطالعه شد. از این داده‌ها در تهیه جدول باروری سوسک چوبخوار سارتا نیز استفاده گردید. بر اساس نتایج این پ‍ژوهش حشرات ماده به طور میانگین 2/0±9/3 روز پس از رهاسازی شروع به تخم‌گذاری نمودند و میانگین دوره تخم‌گذاری این حشره 6/0±6/16 روز به طول انجامید. میانگین تعداد تخم گذاشته شده توسط هر حشره ماده 5/17±6/122 عدد تعیین شد. طول عمر حشرات نر 6/0±26 و طول عمر حشرات ماده 4/0±4/29 روز بود. حشرات ماده در طول دوره تخم‌ریزی هیچ‌گونه تلفاتی نداشتند، بنابراین مقادیر نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) و نرخ خالص تولید مثل (R0 یا NRR) (نسل/ماده/ماده) برابر و معادل 7/8±6/61 به دست آمد. نرخ ذاتی رشد جمعیت (rm)، میانگین طول مدت هر نسل (T) و مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (t) به ترتیب 5-24/0±0067/0 نتاج ماده به ازای هر ماده در روز، 4/0±5/612 و 6/3±7/102 روز برآورد شد. نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) (روز/ماده/ماده)، 5-24/0±006/1 تعیین شد. در این آزمایش پایین بودن مقدار نرخ ذاتی رشد جمعیت مربوط به سه عامل سن بالای افراد تولیدمثل کننده (میانگین 602 روز)، طول عمر پایین آنها در طول دوره تولیدمثل (حداکثر 22 روز) و طولانی بودن میانگین طول مدت یک نسل (5/612 روز) می‌باشد.
اباصلت حسین زاده کلاگر، علی مصطفایی، مصطفی مطلبی، محمدرضا زمانی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده

قارچ‌های بیماری‌زا به منظور نفوذ به بافت گیاهی از آنزیم‌های پلی گالاکتورونازی استفاده می‌کنند. در مقابل، برخی از گیاهان واجد پروتئین‌های مهار کننده پلی گالاکتوروناز (Polygalacturonase-Inhibiting Proteins/ PGIP) می‌باشند که عملکرد این گلیکو پروتئین‌ها به تأخیر انداختن نفوذ هیف آن و در نتیجه عدم کلونیزاسیون قارچی می‌باشد. در این تحقیق PGIP از هیپوکتیل واریته‌های درخشان و ناز لوبیا (Phaseolus vulgaris) استخراج شد. سپس به روش کروماتوگرافی جذبی با استفاده از آنزیم پلی گالاکتوروناز به‌عنوان لیگاند اختصاصی، تخلیص گردید. خلوص محصول با روش SDS-PAGE مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که حاوی سه باند پروتئینی در محدوده 47-45 کیلو دالتونی بود. نتایج خالص‌سازی نشان داد که محصول به‌دست آمده از کرماتوگرافی جذبی از خلوص نسبتاَ بالایی برخوردار می‌باشد. هم‌چنین بازده خالص‌سازی P‏GIP با استفاده از کروماتوگرافی جذبی به میزان 68/1 میلی‌گرم PGIP به ازای 100 گرم هیپوکتیل تازه لوبیا می‌باشد. اثر مهاری پروتئین‌های تخلیص شده بر آنزیم پلی گالاکتوروناز جدایه‌های بیماری‌زای Fusarium oxysporum (جدایه F15) و Ascochyta rabiei (جدایه IK04) بررسی شد. پروتئین‌های استخراج شده از هیپوکتیل واریته‌های ناز و درخشان قبل از خالص‌سازی به ترتیب معادل 18 و 28 واحد فعالیت مهار کنندگی بر آنزیم پلی گالاکتوروناز قارچ Fusarium oxysporum از خود نشان می‌دادند در صورتی‌که این میزان مهار کنندگی پس از خالص‌سازی ، هر کدام به 40 واحد افزایش یافت. هم‌چنین فعالیت مهار کنندگی PGIP از این دو واریته بر آنزیم پلی گالاکتوروناز قارچ Ascochyta rabiei قبل از خالص‌سازی هر کدام به میزان 9 واحد بوده و پس از خالص‌سازی این میزان مهار کنندگی به ترتیب به 18 و 29 واحد افزایش می‌یابد.
نوازاله صاحبانی، جواد زاد، عباس شریفی تهرانی، احمد خیری،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

مقایسه میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در تعامل نماتود مولد گره ریشه (Meloidogyne javanica) و قارچ عامل پژمردگی آوندی گوجه فرنگی (Fusarium oxysporum f.sp. lycopersici) در گیاه گوجه فرنگی رقمRoma VF (مقاوم به قارچ و حساس به نماتود) در تیمارهای مایه‌کوبی گیاه با قارچ، مایه‌کوبی با نماتود و مایه‌کوبی قارچ به گیاه پیش آلوده شده با نماتود در مراحل مختلف زندگی (به طور جداگانه) در شرایط گلخانه و آزمایشگاه انجام گرفت. نتایج نشان داد که در مایه‌کوبی گیاه با قارچ، فعالیت آنزیم از روز اول و طی روزهای بعد افزایش معنی‌دار نسبت به شاهد نشان داده و در روز پنجم به حداکثر میزان خود رسید (Peak) و به دنبال آن به تدریج کاهش یافت. فعالیت این آنزیم در گیاه مایه‌کوبی شده با نماتود طی روزهای متوالی افزایش معنی‌دار نشان نداد ولی نسبت به شاهد اختلاف معنی‌دار بود. فعالیت این آنزیم در آزمایش مایه‌کوبی قارچ به گیاهان پیش آلوده شده با نماتود در مراحل مختلف زندگی و اختلاف معنی‌دار آن نسبت به شاهد (مایه‌کوبی شده با قارچ) نشان داد که نماتود در تمام تیمارها قادر است نه تنها فعالیت آنزیم را محدود نماید، بلکه مانع از افزایش فعالیت این آنزیم‌ها در گیاه حتی در حضور قارچ شود. حداکثر میزان کاهش دهندگی فعالیت آنزیم‌ها توسط نماتود مربوط به مرحله ظهور بالغ‌های جوان (15 روز بعد از نفوذ نماتود به ریشه گیاه) می‌باشد. با توجه به افزایش میزان تغذیه نماتود در این مرحله، به نظر می‌رسد القای کاهش فعالیت آنزیم توسط نماتود به نحوی مرتبط با تغذیه نماتود باشد. پنج فرم آیزوزایم پلی فنل اکسیداز با Rm های 26/0 ، 31/0 ، 44/0 ، 50/0 و 63/0در این آزمایش‌ها القای یا سنتز شد که در بین آنها باند 31/0 در گیاهان مایه‌کوبی شده با نماتود تنها و قارچ تنها دارای ضخامت مشابه بود. دو باند 44/0 و 53/0 در گیاهان مایه‌کوبی شده با نماتود همانند گیاهان سالم بود و باند‌های 26/0 ، 44/0 ، 50/0 و 53/0 در گیاهان مایه‌کوبی شده با نماتود - قارچ در مقایسه با قارچ تنها کاهش قابل توجه نشان داد. بنابراین وجود نماتود در گیاه سبب کاهش یا خاموش شدن سنتز این آنزیم شده و کاهش در بعضی فرم‌های آن شامل 26/0 ، 44/0 ، 50/0 و 63/0 نسبت به 31/0 محسوس‌تر می‌باشد.


نوازاله صاحبانی ، نجمه السادات هادوی ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

در این تحقیق، تأثیر نماتود مولد گره ریشه Meloidogyne javanica، بر میزان فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (PAL) در ریشه گیاه گوجه فرنگی واریته Roma VF (مقاوم به قارچ و حساس به نماتود) در تعامل با عامل بیماری پژمردگی فوزاریومی گوجه فرنگی (Fusarium oxysporum f.sp. lycopersici race 1 ) به روش تقسیم ریشه در دوگلدان مجاور (Split-root system) ارزیابی شد. در این تحقیق نشان داده شد که مایه‌زنی یک قسمت از ریشه گیاه به وسیله نماتود سبب بروز و تشدید بیماری فوزاریومی در قسمت دیگری از ریشه همان گیاه مایه‌زنی شده با قارچ می‌شود. به طوری که میزان بیماری در گیاهان تیمار در مقایسه با شاهد (بدون مایه‌زنی با نماتود) دارای اختلاف معنی‌دار بود. در این تحقیق هم‌چنین نشان داده شد که نماتود نه تنها قادر به کاهش فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز در محل فعالیت و تغذیه خود می‌باشد بلکه می‌تواند فعالیت این آنزیم را به میزان قابل توجهی در دیگر قسمت‌های ریشه نیز کاهش دهد. بررسی فعالیت آنزیم در گیاهان شاهد (بدون مایه‌زنی با نماتود ) نشان داد که القای فعالیت آنزیم در مقابل قارچ، به قسمت‌های دیگر ریشه گیاه سیستمیک می‌شود، ولی وجود نماتود در ریشه (در گیاهان تیمار) سبب کاهش معنی‌دار این آنزیم در گیاه می‌شود. فعالیت آنزیم در ریشه مایه‌زنی شده با نماتود با ریشه مایه‌زنی شده با قارچ در شاهد اختلاف بسیار معنی‌دار داشت.


عبدالهادی حسین زاده، ایرج برنوسی، محسن مردی، محمدرضا بی همتا، صفورا امیدی، بهمن یزدی صمدی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

بلایت فوزاریومی سنبله یکی از بیماری‌های مخرب گندم است که باعث کاهش عملکرد و کیفیت دانه می‌شود. کاشت ارقام مقاوم یک روش مؤثر، اقتصادی و سالم از نظر زیست‌محیطی برای کنترل این بیماری است. یک مکان ژنی کمـّی (QTL) برای مقاومت به بلایت فوزاریومی سنبله با عنوان Qfhs.ndsu-3BS در رقم مقاوم Sumai 3 شناسایی و توسط محققین مختلف تأیید شده است. رقم مقاوم Sumai 3 با رقم حساس فلات تلاقی داده شد. سه نشانگر ریزماهواره Xgwm 533, Xgwm 493, Xgwm 389 پیوسته با Qfhs.ndsu-3BS برای گزینش به کمک نشانگر در نسل‌های BC1 و BC2 مورد استفاده قرار گرفتند و خودباروری BC3 یک نسل ادامه یافت. احتمال پیوستگی بین نشانگرها و Qfhs.ndsu-3BS با استفاده از تابع احتمال دو جمله‌ای محاسبه گردید. با این فرض که تعداد دفعات مشاهده آلل نشانگر مشابه والد دهنده با Qfhs.ndsu-3BS در یک جمعیت، تابعی از فاصله بین آنها و تعداد تلاقی‌های برگشتی یا خودباروری برای ایجاد جمعیت است. پیوستگی مکان ژنی ریزماهواره Xgwm 493 با Qfhs.ndsu-3BS معنی‌دار بود.
ژیلا عثمانی، عادل سی و سه مرده،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

کاهش تنوع ژنتیکی موجب آسیب‌پذیری شدید محصولات زراعی در برابر تنش‌های محیطی، آفات و بیماری‌ها و در نتیجه کاهش عملکرد می‌شود. در این پژوهش، تنوع ژنتیکی 72 اکوتیپ گندم سرداری (جمع‌آوری شده از مناطق مختلف غرب ایران) با استفاده از نشانگر AFLP و 17 صفت زراعی مورد بررسی قرار گرفت. استخراج DNA طبق روش تغییر یافته Dellaporta و همکاران انجام گرفت. سه جفت پرایمر EcoRI:MseI، 1582 باند پلی‌مورف ایجاد کرد (با میانگین درصد پلی‌مورفیسم 92/73%). تجزیه خوشه‌ای صفات مولکولی بر اساس ضریب تشابه جاکارد اکوتیپ‌های مورد مطالعه را در سطح تشابه 62/0 به هشت گروه تقسیم کرد. میانگین، ضریب تغییرات، واریانس ژنوتیپی، فنوتیپی و محیطی در هر کدام از صفات زراعی محاسبه شد. تجزیه خوشه‌ای صفات کمی بر اساس فاصله اقلیدوسی اکوتیپ‌ها را در فاصله 46 به 6 گروه مجزا تقسیم کرد. هم‌بستگی کمی بین صفات کمی با نشانگر AFLP بر اساس آزمون مانتل دیده شد (02/0). نتایج، تنوع ژنتیکی بالایی میان اکوتیپ‌ها نشان داد، در نتیجه سرداری احتمالاً یک رقم نبوده بلکه توده‌ایی از اکوتیپ‌هاست و در پژوهش‌های آینده می‌توان اکوتیپ‌های برتر را شناسایی کرده و جایگزین این توده از اکوتیپ‌ها نمود هم‌چنین می‌توان از آنها جهت معرفی ژن‌های جدید در داخل خزانه ژنی گندم نان استفاده کرد.
حجت‌اله خدری غریب‌وند، قاسمعلی دیانتی تیلکی، پژمان طهماسبی، منصور مصداقی، منوچهر سرداری،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده

در این تحقیق رویشگاه گونه کافوری Camphorosma monspeliaca در استان چهارمحال و بختیاری مورد مطالعه قرارگرفت. این گیاه یکی از گونه‌های غیر بومی در استان و انحصاری در رویشگاه دوتو تنگ صیاد است که در منطقه‌ای به وسعت 3500 هکتار پراکنش دارد. با توجه به احتمال تأثیرگونه‌های غیر بومی بر محیط رویشی جدید، متغیرهای خاکی در دو عمق 10-0 و 30-10 سانتی‌متری در چهار مرحله شامل؛ جمع‌آوری اطلاعات، عملیات صحرایی، آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزارSPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت متغیرهای خاکی در دو عمق معنی‌دار نبود ولی در توده‌های گیاهی مورد مطالعه از لحاظ متغیرهای مورد مطالعه خاک تفاوت معنی‌داری دیده شد. اثر متقابل عمق و توده‌گیاهی معنی‌داری نشد. از بین نسبت جذب سدیم، درصد گچ، ماده آلی, شن، آهک، رطوبت اشباع، سیلت، رس، هدایت الکتریکی و اسیدیته خاک؛ میانگین نسبت جذب سدیم و ماده آلی در توده-های این‌گونه در عمق 10-0 سانتی‌متری و نسبت جذب سدیم، ماده آلی و شن در عمق 30-10سانتی‌متری در توده‌های گونه در سه موقعیت بیشترین مقدار را دارند، هم‌چنین بین توده‌های این‌گونه و توده‌های همجوار اختلاف معنی‌داری (05/P<) وجود دارد. رطوبت اشباع در هر دو عمق در توده‌های این‌گونه کمترین مقدار را دارد. می‌توان گفت این‌گونه بر نسبت جذب سدیم خاک تحت رویش تأثیر می‌گذارد و جذب سدیم از خاک در حضور این گیاه افزایش می‌یابد. افزایش ماده‌آلی در پای بوته‌های این‌گونه را می‌توان به حفظ و قدرت نگهداری و افرایش لاشبرگ این‌گونه نسبت داد. این‌گونه علی‌رغم تأثیر منفی بر خصوصیات خاک همچون سدیم و نسبت جذب سدیم با افزایش ماده آلی، تأثیر مثبت بر خاک می‌گذارد.
نجمه شفیعی، حسین شیرانی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده

مس یکی از عناصر مهم غذایی برای گیاه محسوب می‎شود که در صورت داشتن غلظت بالا در خاک می‌تواند به عنوان یک عنصر آلاینده محسوب گردد. مقدار قابل جذب این عنصر در محدوده‎ اطراف معدن مس سرچشمه می‎تواند زیاد باشد. بدین منظور، الگوی نمونه‎برداری خاصی به مرکزیت دودکش‎های کارخانهی ذوب مجتمع و به شعاع 6 کیلومتر، در سه جهت مختلف (مسیر رفسنجان، شهرک و معدن) طرح‎ریزی و نمونه‎ها در فصل تابستان جمع‎آوری شدند. غلظت کل مس قابل جذب و برخی از ویژگی‎های شیمیایی خاک مانند: pH وEC در 122 نمونه‎ی خاک سطحی (عمق صفر تا 35 سانتی‎متری)، اندازه‎گیری گردید که pH هم‌بستگی معنی‎دار و منفی و EC هم‌بستگی مثبت معنی‎داری با غلظت کل مس قابل جذب در هر سه مسیر نشان داد. بهترین مدل برازش داده شده، مدل کروی بود و به‎منظور پهنه‎بندی مقدار مس قابل جذب از کریجینگ معمولی استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین غلظت کل این عنصر در جهت رفسنجان بوده است. هم‌چنین با توجه به جهت وزش باد غالب در این مجتمع که به سمت رفسنجان می‎باشد، نتایج حاکی از آن است که خروجی دودکش‎ها بر افزایش مقدار عنصر تأثیر داشته و بدین دلیل تجمع عنصر مس در اطراف دودکش‎ها بیش از سایر نقاط می‎باشد. هم‌چنین، انتقال این عنصر توسط باد از دودکش‌ها تا حدود 4 کیلومتری بعد از کارخانه مؤثر بوده است.
معصومه سرمست، محمد هادی فرپور، مهدی سر‌چشمه‌پور، مصطفی کریمیان اقبال،
جلد 18، شماره 68 - ( 6-1393 )
چکیده

پرشدگی منافذ و اتصال ذرات یک خاک شنی توسط رسوب میکروبی کلسیت در پژوهش حاضر مورد مطالعه قرار گرفت. تأثیر دو گونه باکتری (Sporosarcina pasteurii وSporosarcina ureae)، سه غلظت واکنش­گر (مخلوط اوره و کلرید کلسیم در غلظت­های 5/0، 1 و 5/1 مولار) و شش زمان واکنش (12، 24، 48، 96، 192 و 288 ساعت) بر میزان هدایت هیدرولیکی اشباع و مقاومت مکانیکی، در یک خاک شنی در قالب آزمایش فاکتوریل مورد بررسی قرار گرفت. نمونه خاک از تپه­های شنی منطقه جوپار در استان کرمان برداشت شد. مایه تلقیح باکتری­ها و محلول­های­ واکنش­گر روزانه به ستون­های خاک اضافه شدند. نتایج نشان داد، استفاده از گونه S. pasteurii نسبت به S. ureae موجب کاهش بیشتر هدایت هیدرولیکی نمونه­های تیمار شده (cm/h57/11) نسبت به شاهد (cm/h61/41) گردیده است. افزایش زمان واکنش (از 12 تا 288 ساعت) و غلظت واکنش­گرها (از 5/0 تا 5/1 مولار) به‌ترتیب موجب کاهش 49 و 16درصدی هدایت هیدرولیکی شد. گونه S. pasteurii نسبت به S. ureae مقاومت نمونه­های تیمار شده را تا فشار 6/2 مگاپاسکال افزایش داد. غلظت واکنش­گرها و زمان واکنش باعث افزایش معنی­دار مقاومت خاک شد (به‌ترتیب 13/2 و1/4 مگاپاسکال). مطالعات میکرومورفولوژی نشانگر بلورهای کلسیت به‌صورت پل در بین ذرات خاک و پرکننده خلل و فرج بود.
حمید نظری‌پور، زهرا کریمی، مهدی صداقت،
جلد 20، شماره 75 - ( 2-1395 )
چکیده

خشکسالی یک ناهنجاری‌ آب‌ و هوایی است که با کمبود (نبود) بارش و مُهیایی منابع‌ آب در پهنه‌ جغرافیایی بزرگ پیوند داشته و در طول دوره‌ قابل توجهی از زمان گسترش می‌یابد که می‌تواند بخش‌های مختلف از زندگی و محیط زیست را متأثر سازد. یکی از روش‌های خیلی رایج در ارزیابی و پایش خشکسالی، محاسبه‌ شاخص‌های خشکسالی می‌‌باشد. گسترش فضایی و زمانی و شدت(سختی) خشکسالی با استفاده از این شاخص‌ها مشخص می‌گردد. در این بررسی، شاخص تلفیقی خشکسالی(هیدرو- متئورولوژی) برای ارزیابی خشکسالی‌های آب شناختی و هواشناختی حوضه رودخانه سرباز در جنوب شرق ایران استفاده شده است. شاخص تلفیقی خشکسالی به‌طور جامع همه اشکال فیزیکی خشکسالی(هواشناختی، هیدرولوژیکی و کشاورزی) را از طریق انتخاب متغیرهای مرتبط به‌هر نوع خشکسالی شامل می‌شود. در این مورد، ارزش‌های ماهانه شاخص خشکسالی جریان رودخانه‌ای و شاخص بارش استاندارد شده برای چهار دوره مرجع مشابه تحت یک تحلیل مؤلفه مبنا قرار گرفته و براساس مؤلفه نخست آن، شاخص تلفیقی هیدرو- متئورولوژیکی ایجاد شده است. دوره مورد بررسی از سال آبی 61-1360 تا 90- 1389 شمسی و سرآغاز سال‌ آبی نیز از ماه مهر تعیین گردیده است. براساس نتایج شاخص تلفیقی خشکسالی، یک دوره بزرگ خشکسالی از سال‌آبی 79-1378 الی 85-1384 در جنوب‌شرق ایران حاکم بوده است که شدت آن در سال آبی 83-1382 فوق‌العاده خشک بوده است. روش‌شناسی شاخص تلفیقی خشکسالی، یک رویکرد عینی و واضح برای توصیف شدت خشکسالی فراهم‌ می‌کند. شاخص تلفیقی خشکسالی به‌خوبی قادر به نمایش رفتار خشکسالی‌های هیدرو- متئورولوژیکی محدوده مورد مطالعه بوده و به‌عنوان شاخص ترکیبی برای پایش و ارزیابی خشکسالی منطقه‌ای توصیه می‌گردد. در نهایت، حالت‌های خشکسالی هیدرو- متئورولوژیکی براساس آستانه‌های قراردادی منطقه‌ای استخراج و از طریق زنجیره مارکوف مدل‌سازی شده‌اند که اجازه می‌دهد تا برآورد فراوانی انتقال حالت خشکسالی انجام گیرد و پیش‌بینی حالت خشکسالی‌ آینده در زمان واقعی امکان‌پذیر گردد. ماتریس‌های ‌فراوانی انتقال حالت، ابزارهای اصلی برای پیش‌بینی حالت خشکسالی در زمان واقعی می‌باشند. نتایج اعتبارسنجی و انطباق پیش‌بینی‌ها با واقعیت‌ها بیانگر آن است که پیش‌بینی‌های انتقال حالت‌های خشکسالی آب‌شناختی در حوضه مورد مطالعه به‌روش زنجیره مارکوف دارای اعبتار می‌باشد.


کورش شیرانی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

تکنیک تداخل‌سنجی راداری ابزار ارزشمندی در پایش جابه‌جایی‌های سطح زمین است. یکی از روش‌هایی که به‌منظور کاهش محدودیت‌های این تکنیک وجود دارد، روش تداخل‌سنجی راداری مبتنی بر پراکنش کننده‌های دائمی PS)( است که جابه‌جایی را تنها بر روی پیکسل‌هایی که ویژگی‌های پراکنشی آنها در طول زمان تقریباً ثابت است، پایش می‌کند. در این پژوهش با هدف شناسایی و پایش لغزش با استفاده از فناوری پراکنش کننده‌های دائمی دو مجموعه داده ­های PALSAR و ASAR، به‌ترتیب با طول موج باند L و C، حالت مداری گذربالا و پایین در بازه زمانی 2007 تا 2010 و 2003 تا 2010 در منطقه روستای نقل از توابع پادنای علیای سمیرم استان اصفهان به‌کار گرفته شدند. نتایج اندازهگیری جابه‌جایی نشان داد که هر دو مجموعه داده PALSAR و ASAR، با استفاده از روش PS (با مقادیر 1253 ‌‌میلی‌متر و 1578 ‌‌میلی‌متر در دوبازه زمانی چهار و هفت سال) در شناسایی لغزش نقل، کارآمد هستند. لیکن نتایج پردازش تصاویر ASAR نسبت به ‌PALSAR برای تعیین میزان جابه‌جایی قائم لغزش به‌دلیل حرکت مداری گذرپایین، مناسب‌تر هستند. این در حالی است که تصاویر PALSAR به‌دلیل شناسایی تعداد نقاط پراکنش کننده دائمی بیشتر، محدوده لغزش را بهتر شناسایی می‌کنند. نتایج حاصل از روش‌های GPS و PS برای روند لغزش نقل یکسان و مؤید یکدیگر به ‌سمت غرب است. همچنین میزان جابه‌جایی قائم بین یک تا دو ‌متر در قسمت‌های مختلف سطح لغزش اندازه­گیری شد. در نهایت با استفاده از تلفیق داده‌های راداری PALSAR و ASAR که به‌ترتیب در دو گذربالا و پایین، امکان بررسی سازوکار، نوع ‌لغزش و جهت حرکت آن فراهم شده است.

حمید قربانی، عباسعلی ولی، هادی زارع پور،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

خشکسالی به‌عنوان یکی از مخاطرات طبیعی ممکن است طی سال‌های متمادی به‌آهستگی یک منطقه را تحت‌تأثیر قرار دهد و اثرات مخربی روی محیط طبیعی و زندگی انسان‌ها داشته باشد. هر چند پیش‌بینی وقوع خشکسالی نقش مهمی در مدیریت منابع آب دارد ولی به‌دلیل ماهیت تصادفی عوامل مؤثر بر وقوع و شدت خشکسالی، در تعیین زمان شروع و خاتمه آن دچار مشکل هستیم. هدف از این پژوهش ارزیابی قابلیت مدل‌های خطی تصادفی SARIMA برای پیش‌بینی خشکسالی در استان اصفهان با استفاده از شاخص SPI است. به این منظور، بهترین مدل SARIMA برای توصیف داده‌های بارش مربوط به 10 ایستگاه‌ همدیدی استان اصفهان با طول دوره آماری (2017-1990)، انتخاب و بر اساس آن میزان بارش برای دروه پنج‌ساله پیش‌بینی و سپس شدت خشکسالی برای این دوره با استفاده از شاخص خشکسالی SPI در مقیاس زمانی سالیانه محاسبه شد. نتایج ارزیابی شدت خشکسالی ایستگاه‌ها بر اساس شاخص SPI برای دوره (2022-2018) بیانگر وقوع خشکسالی ضعیف طی دوره (۲۰22-۲۰19) برای ایستگاه‌های اصفهان، کاشان و نائین و طی سال ۲۰۱۹ برای ایستگاه‌های شرق اصفهان، شهرضا و کبوترآباد است و همچنین وقوع خشکسالی شدید طی سال 2019 برای ایستگاه‌های اردستان و گلپایگان است. برای سایر ایستگاه به غیر از ایستگاه اصفهان، کاشان، گلپایگان و نائین وقوع خشکسالی شدید در سال 2018 اتفاق افتاده است.

کورش شیرانی، مهرداد پسندی، بابک ابراهیمی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

امروزه پایش و مطالعه فرونشست زمین به‌عنوان پدیده‌ای هیدروژئومورفولوژی به‌علت برداشت بی‌رویه آب از آبخوان‌های کشور ضروری است. در این پژوهش نرخ فرونشست سطح زمین در آبخوان نجف ‏آباد اصفهان با استفاده از پردازش تداخل ‏سنجی راداری تفاضلی (DInSAR) داده‏های سنجنده‏های ASAR و PALSAR تعیین و توسط مقایسه با داده های ترازیابی و افت سطح آب زیرزمینی اعتبارسنجی شده است. پردازش داده ‏های رقومی ماهواره‏ای راداری سنجنده ASAR میزان فرونشست زمین در دشت نجف ‏آباد را با نرخ متوسط سالیانه 6/7 سانتی‌متر و در مجموع 41 سانتی‌متر در مدت 6 سال برآورد کرده و پردازش داده‌های سنجنده PALSAR نرخ سالیانه 7/7 سانتی‌متر و درمجموع 30 سانتی‌متر فرونشست در مدت 4 سال را نشان می‏دهد. بیشترین جابه‌جایی ‏های رخ داده مربوط به شهرهای تیرانچی، کوشک، قهدریجان، گلدشت و فلاورجان است که داده ‏های ترازیابی دقیق نیز آن‏ را تأیید می‏کند. داده ‏های سطح آب زیرزمینی آبخوان نجف ‏آباد همزمان با دوره زمانی اخذ داده ‏های تصاویر ماهواره‏ای راداری در بین سال‏ های 1381 تا 1393 میزان افت سطح آب زیرزمینی را بین 0/5 تا 46/5 متر در منطقه جنوب، شرق تا شمال شهر نجف ‏آباد متناسب با مناطق برآورد فرونشست زمین نشان می‏ دهد. به‌طور کلی داده ‏های راداری سنجنده PALSAR در پردازش به‌روش DInSAR از دقت مکانی و کیفیت مناسب‏تری برخوردار هستند. نتایج حاصل از داده ‏های ماهواره‏ای راداری مذکور در زمینه تهیه نقشه پهنه ‏بندی خطر، پیش‏بینی و روند فرونشست زمین از نظر رخداد مکانی می ‏تواند به‌طور مستقیم مبنای مدیریت و برنامه ‏ریزی برای الویت‏ بندی اقدامات کنترلی و پیش‏گیرانه قرار گیرد.

صیاد اصغری سراسکانرود، خانم ریحانه مدیرزاده،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

پوشش برف یکی از عناصر مهم اقلیمی است که بر اساس آن ممکن است، تغییرات آب‌وهوایی تأثیر خاصی داشته باشد. به‌طور کلی، تغییرات آب‌وهوایی ممکن است در عناصر مختلف اقلیمی منعکس شود بنابراین مطالعه و اندازه‌گیری تغییرات سطوح برف به‌عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. شهرستان¬های اردبیل و سرعین از نظر موقعیت جغرافیایی در 48 درجه و 18 دقیقه طول شرقی و 38 درجه و 15 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته‌اند. در تحقیق حاضر به‌منظور پایش سطح پوشش برف در سال 1397 از تصاویر ماهواره¬های اپتیکال سنتینل-2 و برای تشخیص سطوح پوشیده شده از برف از شاخص¬های NDVI , S3 , NWDI, NDSI] Cloud mask در نرم‌افزارهای Arcgis و Snap استفاده شده است. در ادامه به‌منظور صحت¬سنجی نقشه¬های برف استخراج شده از طریق تصاویر با داده¬های برف در ایستگاه¬های برف‌سنجی زمینی از رگرسیون خطی در نرم‌افزار MATLAB  استفاده شد همچنین به‌منظور ارزیابی دقت مدل مورد استفاده و اطمینان از دقت بالای نقشه‌های به‌دست‌آمده از شاخص‌های آماری RMSE، MSE، BIAS، CORRاستفاده شد. نتایج نشان داد با توجه به شرایط اقلیمی منطقه موردمطالعه حداکثر سطح پوشیده شده از برف در دی‌ماه با مقدار مساحت 356/52 کیلومترمربع و حداقل سطح پوشیده از برف در اسفندماه با مقدار مساحت 96/10 کیلومترمربع رخ ‌داده است. بیشترین پوشش برف در مناطق با شیب‌های بالا در دامنه‌های غربی (ارتفاعات کوهستانی سبلان) بوده و کمترین پوشش برف در ارتفاعات پایین‌تر مربوط به دامنه¬های شرقی مشاهده ‌شده است. نتایج بیانگر دقت کلی 91/3 درصد و ضریب کاپای 84/45 نقشه سطح برف است که نتایج حاصل از رگرسیون خطی نیز بین مقادیر مشاهداتی و تصاویر ماهواره‌ای برابر با ضریب تبیین 85 درصد بوده و نتایج مربوط به خطای آماری مدل¬ها برابر با     0/086-MSE  و  0/165-BIAS و   0/924-CORR     و RMSE برابر 0/043 به‌دست آمد. روابط همبستگی بین داده¬های زمینی و نقشه¬های برآوردی از برف میزان بالایی از همبستگی را نشان می¬دهند. این نتیجه از لحاظ آماری در سطح 99 درصد معنی‌دار است نتایج به‌دست ‌آمده در تحقیق حاضر نشان داده که تصاویر اپتیکی سنتینل-2 با توجه به قدرت تفکیک مکانی بالا و همبستگی مناسب با داده‌های زمینی می‌توانند جایگزین خوبی برای ایستگاه‌های زمینی برف¬سنجی در ارتفاعات و یا مناطق صعب‌العبور باشند.

بابک ابراهیمی، مهرداد پسندی، هانیه نیل فروشان،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

کاربری‌ اراضی مختلف در محدوده تحت آبیاری انهار یازده‌گانه شهرستان خوانسار طی سال‌های 1348، 1374، 1393 و 1398 از طریق بررسی عکس‌های هوایی و همچنین تصاویر ماهواره‌ای کوئیک‌برد و لندست در محیط گوگل ارث انجین (GEE) تشخیص و تعیین مساحت شده است. سپس مقایسه بین مساحت خالص و ناخالص اراضی تحت آبیاری انهار، مساحت کاربری‌های غیرکشاورزی اراضی، موقعیت و مساحت کاربری‌های کشاورزی اراضی تحت آبیاری انهار به تفکیک نوع فعالیت کشاورزی (باغی و یا زراعی) و به تفکیک هر نهر صورت‌گرفته است. عکس‌های هوایی سال 1348 منطقه مطالعاتی مبنای ارزیابی وضعیت کشاورزی قبل از قانون توزیع عادلانه آب است. نتایج نشان می‌دهد، کاربری‌های غیرکشاورزی و به‌خصوص شهری و مسکونی از سال 1348 تاکنون روند افزایشی داشته است. به‌عبارت‌دیگر، کاربری بخشی از اراضی کشاورزی منطقه به کاربری‌های مسکونی و شهری تغییریافته است. اگرچه روند کاهشی اراضی کشاورزی در 50 سال گذشته دیده می‌شود، اما میزان این تغییرات برای اراضی تحت کشت باغی و زراعی یکسان نبوده و سطح زیر کشت باغات افزایش پیدا کرده است که این تغییرات تأثیر زیادی بر نیاز آبی به انهار گذاشته است. تغییرات کاربری اراضی طی سال‌های 1393 تا 1398 تغییر محسوسی نداشته است و در میزان اراضی کشاورزی، کشاورزی سبز و درصد اراضی باغی و زراعی تغییر محسوسی دیده نمی‌شود. نتایج این پژوهش تأییدی بر چشمگیر بودن تغییرات کاربری اراضی کشاورزی و به دنبال آن، مصرف آب در محدوده انهار یازده‌گانه خوانسار در دهه‌های اخیر است و به‌خوبی کارایی زیاد استفاده تلفیقی از عکس‌های هوایی و تصاویر ماهواره‌ای طیفی با قدرت تفکیک مکانی متوسط و داده‌های ماهواره‌ای طیف مرئی با تفکیک مکانی زیاد و همین‌طور استفاده از امکانات سامانه ابری گوگل ارث انجین در بررسی تغییرات اراضی کشاورزی در ادوار مختلف را نشان می‌دهد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb