، karimi-a@um.ac.ir
چکیده: (15234 مشاهده)
پذیرفتاری مغناطیسی، یک شیوه ساده و سریع برای تعیین ویژگیهای خاک و رسوبات و تشریح فرآیندهای خاکسازی است. تفسیر دادههای پذیرفتاری مغناطیسی خاک، نیازمند آگاهی از عوامل مؤثر بر آن است. به منظور شناخت تأثیر مواد مادری و مواد دیامغناطیس گچ و کربناتها، 42 نمونه از افقهای خاکهای تشکیلشده روی مواد مادری لسی، آبرفتی، گرانیتی و مارنی جنوب مشهد برداشت شد. گچ نمونهها توسط شستوشوی متوالی با آب مقطر و کربناتها توسط اسید کلریدریک رقیق حذف شدند. پذیرفتاری مغناطیسی نمونههای اصلی (lfbulk)، نمونههای عاری از گچ (lfGf)، نمونههای عاری از گچ و کربناتها (lfGCf) و نمونههای عاری ازگچ، کربناتها و شن (lfGCSf) اندازهگیری شد. نتایج، نشاندهنده یک همبستگی قوی 1:1 بین مقدار اندازهگیریشده و محاسبهشده lfGf و lfGCf بود. lfbulk خاک مارنی با وجود مقدار زیاد کربناتها و گچ، آشکارا از خاکهای دیگر بیشتر بود و تا m3 kg-1 8-10×7/122 میرسید. در مقابل، lfbulk ساپرولیت گرانیتی کمتر از m3 kg-1 8-10× 4/10 بود. lfbulk خاکهای لسی و آبرفتی حالت حدواسط داشت. lfbulk همه نمونهها (به جز خاک مارنی) با مقدار شن همبستگی منفی داشتند که افزایش پذیرفتاری مغناطیسی پس از حذف شن، مؤید این مطلب بود؛ ولی کاهش پذیرفتاری مغناطیسی خاک مارنی پس از حذف شن، نشاندهنده طبیعت متفاوت در مقایسه با دیگر خاکها بود. مقدار سیلت و رس با lfbulk همبستگی مثبت داشت؛ ولی مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی به تغییرات رس حساستر بودند که نشاندهنده اهمیت بیشتر رس در تأمین پذیرفتاری مغناطیسی است. بهطورکلی، نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت مواد مادری و مواد دیامغناطیس متحرک گچ و کربناتها بر مقدار پذیرفتاری مغناطیسی خاک میباشند و لازم است که نقش آنها در تفسیر نتایج پذیرفتاری مغناطیسی خاکها در نظر گرفته شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومی دریافت: 1391/10/7 | انتشار: 1391/7/24